پاردایم یا چهارچوب ذهنی

چهارچوب ذهنی یا پارادایم چیست؟

چهارچوب ذهنی یا پارادایم یعنی مجموعه ای از پیش فرض ها و پیش دانسته ها، عادت های رفتاری و الگوهای ذهنی و ارزش ها که در ضمیر ناخودآگاه ما تثبیت شده اند که به عنوان یک چارچوب فکری، روی تحلیل و تصمیم گیری ما تأثیر عمیق دارند. ما از پنجره هایی به نام پارادایم ها به دنیا نگاه می کنیم.

نظریه ی دکتر ویلیام گلاسر

همه ی ما دو نیاز اساسی داریم( بی تردید به غیر از نیازهای اولیه مانند غذا، آب، سرپناه و…). نیاز به دادن و ستاندن محبت و نیاز به مفید بودن برای خود و دیگران.

اگر هر کدام از این نیازها برآورده نشوند ما از نظر عاطفی یا ذهنی دچار مشکل می شویم و یا دست و کم بی ثبات می شویم و در نتیجه افراد شاد یا راضی ای نخواهیم بود(یارنل،92:1395).

تغییر چهارچوب های ذهنی(پارادایم شیفت)

میخواهم کمی راجع به تغییر چهارچوب ذهنی صحبت کنم، چون معتقدم پایه ی چالش ها و تغییرات برای رسیدن به موفقیت تغییر چهارچوب های ذهنیست.

 

قبل از انجام هر کاری در تمام جنبه های زندگی ابتدا باید جواب مناسبی برای سوال های چه کاری می خواهیم انجام دهیم و چگونه میخواهیم انجامش دهیم، پیدا کنیم. “چه چیزی” و “چگونه” قبل از پاسخ به این دو سوال باید جوابی بسیار قانع کننده برای دلیل انجام آن کار پیدا کنیم. چرا؟ در غیر این صورت معمولاً کاری که آغاز کرده ایم را به پایان نخواهیم رساند. بعد از پیدا کردن جواب مناسب برای “چرا” نوبت به این می رسد که یک چهارچوب ذهنی جدید و مناسب برای جواب دادن به سوالات “چه چیزی” و “چگونه” تعیین می کنیم.

همانطور که می دانیم تمام راه های موفقیت از یک تغییر چهارچوب ذهنی آغاز می شود. بنابراین همه اهمیت تغییر چهارچوب ذهنی را می دانیم و البته می دانیم که چرا به تغییر چهارچوب های ذهنی نیاز داریم. برای هر پله موفقیت در زندگی، به یک تغییر و ارتقاء چهارچوب های ذهنی نیاز داریم.

بعضی از این تغییرات چهارچوب های ذهنی به صورت خودکار در زندگی روزمره به مرور زمان ایجاد می شود اما گاهی اوقات ما باید خودمان آگاهانه چهارچوب های ذهنی خودمان را تغییر دهیم. این اتفاق معمولا زمانی می افتد که می خواهیم تصمیم گیری کنیم که آیا راهی که اکثر مردم می روند را دنبال کنیم؟ یا یک راه جدید انتخاب کنیم؟ بنابراین اگر می خواهیم یک مرد یا زن موفق باشیم(متفاوت از سطح عادی جامعه) قبل از هرچیز به یک چهارچوب ذهنی جدید نیاز داریم.

تغییر و گسترش چهارچوب های ذهنی یک پیش شرط اولیه دارد، قبل از یک چهارچوب ذهنی باید کاری را انجام دهیم. ذهن مانند یک دفترچه ی پر از صفحات پر و خالی است. ما هر روز کلیه ی خاطرات، ادراکات، احساسات و تصمیمات خودمان را در دفترچه ی ذهن می نویسیم و هر روز تصمیمات جدید خودمان را بر اساس آنچه که در این دفترچه نوشته شده، می گیریم اما اگر زمانی رسید که احساس کردیم کمبود یک چهارچوب ذهنی برای ما وجود داره یعنی با نحوه ی تفکر و اطلاعات فعلی نمی توانیم جواب و راه حل مناسبی برای وضعیت کنونی خودمان پیدا کنیم یا اگر برای دستیابی به یک موفقیت جدید تصمیم گرفتیم که چهارچوب ذهنی جدید بسازیم ابتدا به یک صفحه ی خالی از دفترچه ی ذهن نیاز داریم تا اطلاعات جدید چهارچوب ذهنی جدید و دستورالعمل های عملی چهارچوب ذهنی جدید را آنجا یادداشت کنیم. سپس می توانیم براساس این چهارچوب ذهنی جدید تصمیمات جدیدی بگیریم و متفاوت از گذشته عمل کنیم. فراموش نکنید تغییر چهارچوب ذهنی سخت تری کار در کل جهان است زیرا شما ابتدا باید ذهنتان را تغییر بدهید و سپس متفاوت عمل کنید یعنی مقادیرزیادی زمان و انرژی صرف کنید و سخت تلاش کنید در غیر این صورت اگر تغییر چهارچوب ذهنی کار راحتی بود معمولا مردم روزی 3 بار چهارچوب های ذهنی خودشان را تغییر می دادند.

 

 

دو نمونه مثال تغییر چهارچوب های ذهنی

نمونه ی اول:

تام وتستون بنیانگذار شرکت “آی-بی-ام” نقل می کند که یکی از کارکنانش اشتباه بزرگی مرتکب شد و مبلغ 10میلیون دلار به شرکت ضرر زد. این کارمند به دفتر تام وتستون احضار شد و پس از ورود گفت: تصور می کنم که باید از شرکت استعفا دهم ، تام وتستون گفت: شوخی می کنید ما همین الآن مبلغ 10 میلیون دلار بابت آموزش شما پول داده ایم.

نمونه دوم:

زمانی که شرکت آمازون (Amazon) ادعا کرد قصد دارد تبدیل به بزرگترین کتابفروشی آنلاین دنیا شود به شدت توسط رقبای سنتی خود مورد سرزنش و حتی تمسخر قرار گرفت چرا که این چهارچوب ذهنی در ذهن تمام افراد شکل گرفته بود که فروش کتاب تنها به شکل سنتی امکان پذیر است و از نظر آنها فروش آنلاین امری توجیه ناپذیر بود اما بنیانگذار آمازون با تغییر این چهارچوب ذهنی به کلی سرنوشت کسب و کارهای سنتی را تغییر داد.

چهارچوب های ذهنی(پارادایم) در نتورک مارکتینگ

اگر قبل از اینکه کار را شروع کنید اشتیاقی به آن ندارید به هیچ وجه به مقصد نخواهید رسید.«مارک یارنل»

چگونه انسان می تواند چهارچوب ذهنی مناسبی را برای زندگی اش بسازد؟

چگونه یک نتورکر می تواند چهارچوب ذهنی محکمی را در بهترین سال خود در بازاریابی شبکه ای انتخاب کند؟

اول باید به رویای ساختن چیز بزرگی متعهد و مشتاق شوید. منظورم این است که چرا باید به چیز کوچکی متعهد شوید آیا ما خلق شده ایم تا به چیزهای کوچک فکر کنیم؟ خیر. من از نقطه ی شروع، هدف بزرگی را دیدم و طبیعتا برای به دست آوردن هدف بزرگ هم باید بزرگ فکر کرد. باید کاری را انجام دهید که ظرفیت بزرگ شدن را داشته باشد و بازاریابی شبکه ی این ظرفیت را دارد. باید بزرگ فکر کنید وگرنه از ابتدا خودتان را در معرض شکست قرار خواهید داد. اهدافتان باید از شما بزرگتر باشند بخاطر داشته باشید تعیین این هدف که فقط پول زیادی به دست آورید؛ کافی نیست باید چیزی هم برای دیگران بسازید تا چهارچوب مناسب جهت ارائه ی پیشنهاد به تعداد زیادی افراد را داشته باشید.

تجربه ی شخصی خودم:

اگر می بینید که در بازاریابی شبکه ای مدت زیادی وقت گذاشتید ولی نتیجه ی مطلوب نگرفتید، بدانید که هنوز چهارچوب های ذهنی شما درست شکل نگرفته و باید در صدد تغییر چهارچوب های ذهنیتان باشید.

 

تهیه شده توسط حامد کشتکار دافچاهی.

منابع:

1.یارنل، مارک. (1395)، بهترین سال شما در بازاریابی چند سطحی، تهران،نشر زمینه، چاپ چهارم

2.اینترنت