یادداشت – کارمندی در مقابل کارآفرینی

در دهه 1950 میلادی تاجر ثروتمند آمریکایی به نام جان پل گتی مطلب مهمی را به مردم دنیا گوشزد کرد: «برای کسب موفقیت مالی در زندگی باید صاحبکار خودتان باشید »
وقتی صاحبکار خودتان باشید می توانید انتخاب کنید که کجا کارکنید چطور کارکنید با چه کسی کارکنید و میزان درآمدتان چقدر باشد. کنترل کردن هزینه ها هم با شماست. همینکه در قدم اول انتخاب کنید که رییس خودتان باشید ناخودآگاه مسیر ثروتمند شدنتان باز می شود. اما واقعیت این است که فقط 20 % مردم دنیا برای خودشان کار میکنند. به راستی چرا داشتن شغلی برای خود، 80 % مردم دنیا را می ترساند جواب روشن است چون ارباب خود بودن نیاز به ریسک کردن دارد. چه خوشمان بیاید و چه خوشمان نیاید تنها راه رسیدن به استقلال مالی تسلط به خود و کار خودمان است. تنها راه ثروتمند شدن داشتن شغلی برای خودمان است.
دوستی میگفت: معنی واقعی کارمندی یعنی یک نفر راه ثروتمند شدن را پیداکرده و من باکار کردن برای او کمک میکنم تا او سریع تر ثروتمند شود. این به این معنی نیست که هیچکس نباید کارمند شود یا اینکه کارمندی بد است و کارآفرینی خوب است. منظورم این است که برای ثروتمند شدن و رسیدن به قله، کارمندی جوابگو نیست و باید سراغ کارآفرینی رفت.

فلسفه ي مورچه از دیدگاه اسطوره بزرگ ( جیم ران )

فلسفه ي مورچه

نویسنده : جیم ران
سال هاست که من به کودکان مفهومی ساده اما نیرومند می آموزم: فلسفه ي مورچه.

به نظر من همه باید درباره ي مورچه ها مطالعه کنند. مورچه ها یک فلسفه ي چهاربخشی شگفت انگیز دارند.

اولین بخش آن این است که مورچه ها هرگز تسلیم نمی شوند . فلسفه ي خوبی است . اگر مورچه اي در یک جهت در حال حرکت باشد و شما سعی کنید متوقف ش کنید ، او به دنبال راه دیگري می گردد. بالا می رود، پایین می رود، دور می زند. مورچه ها به جستجوي خود براي یافتن راهی دیگر ادامه می دهند. چه فلسفه ي کارامدي؛ هرگز از جستجوي راهی که تو را به مقصد مورد نظرت می رساند دست نکش.
دوم، مورچه ها کل تابستان را زمستانی می اندیشند. این چشم انداز مهمی است. نمی توان اینقدر ساده لوح بود که گمان کرد تابستان براي همیشه ماندگار است. پس مورچه ها وسط تابستان در حال جمع آوري غذاي زمستان شان هستند. یک حکایت قدیمی می گوید « خانه ات را در تابستان بر روي شن نساز » ، چرا به این پند نیاز داریم؟ زیرا مهم است که پیش اندیشی کنیم. در تابستان باید فکر توفان را هم بکنید. باید همچنان که از آفتاب و شن لذت می برید به فکر سنگ وصخره هم باشید.
سومین بخش از فلسفه ي مورچه این است که مورچه ها کل زمستان را تابستانی می اندیشند . این هم مهم است . در طول زمستان مورچه ها به خود یادآور می شوند که «. این زیاد طول نمی کشد؛ به زودي از اینجا بیرون خواهیم رفت » اولین روز گرم مورچه ها بیرون می آیند. اگر دوباره سرد شد آنها برمی گردند زیر، ولی باز در اولین روز گرم بیرون می آیند . آنها براي بیرون آمدن نمی توانند زیاد منتظر بمانند.
و اما آخرین بخش از فلسفه ي مورچه: یک مورچه در تابستان چقدر براي زمستان خود
جمع می کند؟ هر چقدر که در توانایی اش است. چه فلسفه ي باور نکردنی اي، فلسفه ي
هر چقدر در توانایی ات است »
وه، چه فلسفه ي بزرگی است فلسفه ي مورچه. هرگز رها نکن، آینده را ببین، مثبت
بمان و همه ي تلاشت را بکن.

 

#برخیز_و_بدرخش