تسلیت رندی گیج به صنعت نتورک مارکتینگ در جهان

بیانیه تکان دهنده رندی گیج بر علیه شرکتهای بازاریابی شبکه ای ارزکریپتو یا بیت  کویین (پولهای مجازی).

رندی گیج یکی از برترین نتورکرهای جهان است. او نویسنده یازده کتاب می باشد که به ۲۵ زبان ترجمه شده است، از جمله کتاب “احتیاط در ریسک کردن یا امنیت در ریسک پذیری است “( قوانین تغییر کرده اند ) و نابغه دیوانه که جز پرفروش ترین کتابهای نیورک تایمز هستند. او برای بیش از ۲ میلیون نفر در بیش از ۵۰ کشور سخنرانی کرده و عضو سخنرانان تالار مشاهیر وبسایت بزینس برای منزل می باشد. رندی گیج یکی از لیدرهای فعال بازار یابی شبکه ای است.

رندی گیج:
همانطور که می دانید من بیانیه ای درباره ام ال ام و بازاریابی شبکه ای حرفه ای در سال ۲۰۰۹ منتشر کردم.

این باعث تحریک این حرفه شد زیرا من درآن مقاله از جادوگران MLM ، معاملات شگفت انگیز و عاشقانه(طعنه)، و تکنیکهای بازاریابی ضعیف رونمایی کردم.

الان قصد دارم این کار را دوباره انجام بدم. ساعت ۱۲ روز اول دسامبر من مقاله جدیدی با عنوان تسلیت به جامعه نتورک مارکتینگ؛ منتشر خواهم کرد. چرا که به طور خلاصه من حالم از اتفاقاتی که در این صنعت در دو سال گذشته افتاده به هم میخوره. این صنعت به یک فساد بزرگ، دستکاری و بهره برداری از افراد تبدیل شده است.

بهترین مثال در حال حاضر فضای سرمایه گذاری روی واحد پول مجازی بیت کوین و فارکس است. هزاران نفر از مردم بی گناه روزانه قربانی می شوند. بنابراین برای منافع عمومی، من گزیده ای از یک بیانیه را اینجا منتشر می کنم و جزییات اینکه چگونه کلاه برداران به مردم آسیب میزنند. لطفا با دقت بخوانید تا درک کاملی از موضوع داشته باشید. همچنین بتوانید از خود و تیم خود محافظت نمایید.

احتمالا بدترین اتفاقی که در سال گذشته در فضای کار صنعت نتورک مارکتینگ اتفاق افتاده و موجب خدشه دار شدن وجهه کاری ما شده ، طرح هایی است که به عنوان شرکتهای بازاریابی شبکه ای سرمایه گذاری پول مجازی یا بیت کوین ارایه شده است. (Cryptocurrency)

این کلاهبردارها از تبلیغات و علاقه عموم به ارزهای دیجیتالی استفاده می کنند تا اعتبار این ارزهای جدید را از بین ببرند. اینها آن دسته از افرادی که درکی از فن آوریهای درحال توسعه ندارند را شکار می کنند و آنها را به سمت این باور هدایت می کنند که آنها در حال سرمایه گذاری در آمازون بعدی ، یاهو یا توییتر می باشند.

تسلیت رندی گیج به مرگ صنعت نتورک مارکتینگ در جهان

بیایید تا یک مرور کلی از ارزهای دیجیتال داشته باشیم.(Cryptocurrency)

به پول‌ رمزنگاری‌ شده یا کریپتو کرنسی، پول جایگزین یا پول مجازی/دیجیتال نیز می گویند. این نام به این دلیل انتخاب شده است چون این نوع از پول مانند پول‌های رایج شکل فیزیکی و خارجی ندارد.این پول در شبکه اطلاعات و داده های مشترک وجود دارد (که به آن زنجیره بلاک یا قفل شده می گویند یا همان بلاکچین) و مستقل از دولت‌ها و بانک‌های مرکزی است. زنجیره‌های بلاک یک نوآوری شگفت‌انگیز هستند؛ پدیده‌ای که در خیلی از صنایع کاربردهای مثبت خواهد داشت. زنجیره‌های بلاک برای ایجاد تراکنش‌های امن، کنترل ایجاد واحدهای اضافی و بررسی صحت انتقال دارایی‌ها از پول مجازی بهره می‌گیرند. اما در این متن به همه این موارد نخواهیم پرداخت.

اینجا ما بر آنیم تا از این مفهوم برای واکاوی و بیان عبارت “پول رمزنگاری‌شده” استفاده کنیم و اینکه چگونه از مفهوم این نوع پول به عنوان یک پوشش، سوءاستفاده شده است تا پشت نقاب فرصت‌های ام ال ام و بازاریابی شبکه‌ای از مردم کلاهبرداری شود.

پول رمزنگاری‌شده را می‌توان به عنوان راهی برای نگهداری و سرمایه گذاری تصور کرد. همانند این که شما طلا و یا فلزهای قیمتی را به عنوان سرمایه‌گذاری نگهداری کنید. اما برای اینکه این واحد پول قابل استفاده باشد، مردم عملا باید این پول را با یکدیگر رد و بدل کنند تا بتوانند خرید انجام دهند.

آخرین باری که شما برای خرید، از بیت‌کوین یا انواع دیگر پول رمزنگاری‌شده استفاده کردید کی بود؟ اینکه تا به حال کسی از این پول استفاده نکرده است بدین معنی نیست که استفاده از بیت‌کوین یا هر نوع دیگری از پول رمزنگاری‌شده هیچ مزیتی ندارد. بیت کوین از زمان آغاز کار خود ، با افزایش ارزش افزوده با رد شدن از .۱۰۰۰ دلار به ۳۰۰۰ دلار و هم کنون که در حال نوشتن این متن هستم به بیش از ۷۰۰۰ دلار رسیده است ، این عالی است اگر شما یک سرمایه گزار هستید. درسته؟  اما برای استفاده از آن به عنوان ارز مناسب نیست

طبق اولین مدارک بیت کوین مستند شده بود که اولین بار برای سفارش پیتزا از این پول مجازی استفاده شده بود. امروز ارزش بازار بیت کوین همانطور که من قبل نو برای این نهار خوشمزه بیش از ۷۰۰۰ دلار هزینه داشت.بنابراین امیدواریم که پنیر اضافه و نان اضافه به همراه چند سودا رایگان هم داده باشند.

اشکالات ارز دیجیتال برای بازاریابی شبکه ای

به عنوان یک فرد آزادیخواه که دولت که در زندگی شخصی من دخیل است، کل ایده ارز دیجیتال برای من جذاب است. در واقع خوانندگان کتابهای من می دانند که من پیش بینی خود را در سالها پیش در کتاب “خطر در ریسک نکردن است “اعلام کردم. علاقه من به ارز دیجیتال بر اساس شک و تردید من به ارزش ارزهای دولتی و نداشتن اعتماد و باور به ارزهای کنترل شده توسط دولت هاست. به عبارتی بودجه های دولتی بزرگترین طرح های پونزی(سرمایه گزاری کلاه بردارانه) است که جهان تا به حال شناخته است ارزهایی مانند دلار، پوند و غیره. ارزش خاصی ندارند آنها صرفا وعده پرداخت دارند.آنها مخفیانه توسط بوروکراتهای دولتی(دیوان سالاری و یا به عبارت عامیانه کاغذ بازی های اداری)ارزش گذاری شده واین ارزش گذاری دائما وجود دارد.
بنا براین در مورد مفهوم ارز دیجیتال من یک طرفدار بزرگ هستم آنها توانایی تسهیل معاملات امن و معتبر بین خریدار و فروشنده را بدون دخالت یک بانک و دولت را فراهم میکنند

اما برای شروع یک شرکت بازاریابی شبکه ای و تولید محصولی به عنوان ارز دیجیتال این یک ایده خنده دار است

مثل شروع یک شرکت ام ال ام و اعلام این که محصول خط تولید آنها دلار آمریکا و یا ین ژاپن است. مشروح طرح کسب و کارشان چیست؟
این طرح ۲۰ دلاری را باید ۲۷ دلار خریداری کنید و شاید در سال آینده ارزش آن ۳۰ دلار شود. چه از بیت‌کوین، دلار ایالات متحده یا پوند انگلیس استفاده کنیم، هیچ کدام از این واحدهای پولی تولید‌کننده ارزش نیستند. اینها درآمد یا سودی تولید نمی‌کنند. اینها تنها یک بازی مبادله هستند. شما می‌توانید پیش‌بینی کنید که آنها بالا می‌روند یا پایین می‌روند.

افرادی که امروزه در پول رمزنگاری‌شده سرمایه‌گذاری می‌کنند، پیش بینی می‌کنند که ارزش آن در حال افزایش است. به نظر نمی‌آید که آنها از این پول برای خرید و فروش استفاده کنند. بنابراین این واحد پولی به عنوان یک پول واقعی عمل نمی‌کند، مگر به عنوان یک ماشین سرمایه‌گذاری. بنابراین شما می‌توانید بگویید که یک تاجر پول هستید.

اما پول‌های رمزگذاری شده قطعا یک خط تولید پایدار برای شرکت‌های فروش مستقیم یا بازاریابی شبکه‌ای نیستند.

پس چگونه شرکت‌های پول‌ رمزگذاری شده ادعا می‌کنند که یک فرصت بازاریابی شبکه‌ای پایدار هستند؟ اینجاست که آی سی اوها وارد می‌شوند..

ICO

آی سی اوها(ارایه اولیه سکه) پول رمزگذاری‌شده معادل آی پی او( ارایه عمومی اولیه) در بازار سهام هستند. و به اندازه پرتاب تاس شانسی هستند( احتمالا خیلی بیشتر ازپرتاب تاس).
نحوه کار آن اینگونه است: آی سی اوها معمولا تحت عنوان یک شرکت، به منظور افزایش میزان پول، اقدام به فروش واحد پول دیجیتالی می کند. اگر شما آن را بخرید، یک «نشان» دریافت می کنید که یک «ارزش» به آن تخصیص داده می شود. اما برخلاف آی پی او در بازار سهام، نشان مذکور هیچ حق مالکیتی در شرکت به شما نمی دهد و یا اینکه هیچ گونه وجه پول، مثل پاداش به شما تعلق نمی گیرد. اگر پول رمزگذاری شده مذکور، نتیجه داد و ارزش آن بالا رفت، احتمالا شما سود خواهید برد. اما به خاطر داشته باشید، مطلقاً، هیچ نظارت یا ضمانتی در این کار وجود ندارد. شرکتی که نشان ها را توزیع می کند، می تواند در ارزش های تخصیص داده شده، دستکاری کرده به گونه ای که از این کار منفعت بگیرد

دولت ها در مورد آی سی اوها چه فکر می کنند؟ نه خیلی زیاد. آنها در بعضی موارد با احتیاط و دقت آنها را زیر نظر می گیرند و سپس آنها را غیر قانونی اعلام می کنند.شخصا اعتقاد من بر این است که آی سی اوها بزرگ‌ترین زمینه کلاه‌برداری و حق کُشی در دنیای تجارت، طی چند سال آینده خواهند بود. و البته هم اکنون افرادی هستند که این کار را انجام می دهند…

فاحش ترین مثال، شرکتی است که با تبلیغات زیاد و غلوآمیزخود را شبیه بیت کوی نشان می دهد، شروع به فعالیت کرد و سعی کرد تا مردم را به گونه ای فریب دهد مثل اینکه آنها درحال سرمایه گذاری در بیت کوین جدیدی هستند. بیت کوین در ابتدا مثل یک آی سی او ارایه شد، اما هیچ گونه شباهتی بین این دو شرکت وجود ندارد.
آن کمپانی ها اغلب “بسته های آموزشی” با قیمت ۱۰۰ یورو تا ۱۰۰۰۰۰ یورو را برای ورود به شرکت پینشهاد میدهند.در بهترین حالت نیزاین ابزارهای آموزشی کم محتوا هستد و تو بدترین حالتش یه نوع سرقت جهانیو این توکنها که با آنها وارد شرکت میشوند ارزش حقیقی ندارند وقابل تبدیل به هیچ گونه پول رایجی نیستند.از یک جهت این شرکتها ادعا میکنند که پولهای رمزگذاری شده شان اولین بار در آسیا رمزگشایی شده است. آنها مدارک مورد نیاز دولت ویتنام را با حق قانونی برای استفاده به عنوان یک ارز دیجیتال تحویل دادند. با این حال دولت ویتنام بیانیه ای صادر کرد که سندی که به عنوان مدرک ارائه می شد در واقع جعل شده بود. این کلاهبرداری ها در مانند اعتیاد زیاد به مواد مخدر درسرتاسر دنیا گسترده است.اما مسئله ای که قابل توجه بود آن است که شرکتها هرگز در ایالات متحده آمریکا باز نشدن، احتمالا متوجه شدند که اگر این کار را انجام دهند،نتیجه اش حبس کسانی است که مسبب این کار شدند.

به نظر میرسد این شرکت فکر میکند که میتواند با ادعا های غیر واقعی مدعی شوند که کار آنها فروش پولهای رمزگذاری شده نیست بلکه تنها مواد آموزشی را میفروشند.اما تنها بعد از ده دقیقه مرور ویدیو های واظهارات یا شاهدان شما میبینید که اغلب آنها درباره بررسی پول رمزگذاری شده صحبت میکنند و به ندرت در مورد پکیج آموزشی ذکر شده صحبت می شود. در چند ماه گذشته آنها با مسائل قانونی زیادی مواجه شدند. ایتالیا یک حکم موقت علیه آنها تصویب کرده.بانک مرکزی مجارستان آن را یک طرح هرمی اعلام کردولیدرها(رهبران) شرکتها در هند وچین دستیگر شدند.دربین این همه اختشاش ها و ناامیدی ها برای این شرکت خبری از بنیانگذاران آن نیست . به احتمال زیاد سعی دارد از شبکه خارج شود و از حضور در بعضی مکان ها خودداری میکند.بااین وجود ممکن است شما فکر کنید آخرین روزهای این شرکت است و خیال ما بابت آنها باید آسوده باشد. بدبختانه وضعیت کاملا برعکس است…
به جرأت می‌گویم، ده‌ها کلاهبرداریِ پول رمزگذاری‌شده به نام بازاریابی شبکه‌ای ظاهر شده است. مسأله تکان‌دهنده اینکه بیشتر اینها بدتر از نسخه اولیه هستند. آنها مانند ظرف کشت میکروب هستند که «تئوری احمق بزرگ تر» را گسترش می‌دهند.( فرض این تئوری بر این است که قیمت یک شئ، بر اساس ارزش ذاتی آن تعیین نمی‌شود، بلکه بر اساس باورها و انتظارات غیرمنطقی فروشندگان تعیین می‌شود. این، استدلال خریدار است که بر اساس این باور که خریدار دیگر، حتی حاضر به پرداخت مبلغ بالاتر است، قیمت را قابل قبول و موجه جلوه می‌دهد. )

و این کلاهبرداری‌های جدید باعث ایجاد بیشترِ این طمع غیرمنطقی و جاهلانه شده اند… هراس‌انگیز اینکه کلاهبرداری‌ها هر بار پیچیده‌تر می‌شوند. کلاهبرداری اولیه هیچ‌ وقت گزارشی منتشر نکرد؛ در حقیقت یک آی سی او ارایه داد. البته هنوز معلوم نیست که آیا کلاهبردارهای اولیه واقعا زنجیره بلاک دارند یا خیر. اما کلاهبرداری‌های بعدی بر پایه دورویی و کلاهبرداری ایجاد شدند و حتی فریب‌کاری را بیشتر کرده‌اند. آنها کلمات و اصطلاحات تأثیرگذار را یاد گرفته اند و با آنها بازار را تحت تأثیر قرار داده‌اند.
یکی از این کلاهبرداری هایی که اخیراٌ دیده‌ام، به همراه آی سی او یک برگه راهنما منتشر می‌کنند و سپس در بیان هر گام از توسعه محصولی که هنوز وجود ندارد، تصویری غیر واقعی از ارزش متاعی که ارائه کرده است را می‌دهد. این تبلیغ به اندازه کافی برای عشقِ پول‌های کم‌سواد، پیچیده است تا در دام این فریبکاری‌ها نیفتند.

خبر فوری:
چند لحظه پیش متوجه شدم که افرادی از طرف سایت فایو، گزارشی برای آی سی او شما را در ازای پرداخت مبلغی معادل ۸۰ تا ۲۰۰ دلار به شما تحویل می‌دهند! تا وقتی که ام ال ام های مبتنی بر پول مجازی رمزگذاری‌شده، آنها را بررسی نکرده‌اند، منتظر بمانید. این مسأله مانند این است که شخصی، ویدیوی آموزش جراحی قلب باز را به مبلغ ۷۵ دلار به شما بدهد. حرف من را به خاطر بسپارید: این آی سی اوها چه از طریق ام ال ام و چه غیر از آن- بزرگ‌ترین کلاهبرداری‌ها را در دهه‌های آینده انجام خواهند داد.
************************************************
در حال حاضر به نظر می‌رسد هیجان طرح های سرمایه گذاری به اندازه‌ی کافی بدتر از بازگرداندن طرح‌های هرمی فارکس نباشد. من نمیخواهم وقتم را بیشتر از این در این باره هدر دهم ، به غیر از این که می گویم آنها در حال حاضر از گزاف گویی و جست و خیز یک گربه مرده لذت می برند، مدل و مفهومی که قبلا ثابت شده که یک مدل وحشتناک برای مردم راحت طلب و زود باور در بازاریابی شبکه ای است. می‌توانید یک سرمایه گذار یا معامله گر ارزها و یا بورس اوراق بهادار باشید و یا درحال انجام آن باشید. اما احمقانه فکر نکنید و اعتقاد نداشته باشید که آنها یک محصول مناسب برای بازاریابی شبکه هستند.آنها مناسب نیستند.

خبرهای خوب …
‎و این خبر که انواع طرح ‌های هرمی‌ای که ما در اینجا راجب آن صحبت می‌کنیم و هشدار می‌دهیم و مردمی که این طرح‌ها را رواج می‌دهند و ترویج می‌دهند(انجام می‌دهند) به زندان می‌روند. به یک کاخ بزرگ.(کنایه از زندان رفتن). برای اینکه در اینجا دو حرکت جدید وجود دارد که توسط دانشمندان در نظر گرفته نشده است

۱) زمانی که مدیران یک شرکت هرمی برنامه و شرکت خود را منحل میکنند و یا شرکت بسته میشود مدیران و صاحبان آن نیز ناپدید میشوند. آن روزها گذشته است. دولبه سراغ توزیع کنندگانی و یوزرهایی که از این طرحها غیر قانونی سود برده اند میرود.

اگر شما یکی از توزیع کنندگان هستید به دقت توجه کنید:
برنامه شما با یک دستور قضایی موقت بسته و درآمد شما خاتمه میابد و تمام افراد در تیم شما یک شبه ریزش میکنند و تماس ها و … از دوستان و خانواده مال باختگان دریافت میکنید و شما را به چشم یک کلاه بردار نگاه میکنند. شرکت برای هفته ها شما را دست آویز قرار میدهد و میگویند ما قانونی هستیم و در حال اثبات قانونی بودن هستن و در این مدت مجبورید پول زیادی برای ماشین ، خانه و ….. هزینه کنید تا چشم اندازی برای مجموعه خود ایجاد نمایید و آنها را تحت تاثیر قرار دهید. شرکت شما به صورت کامل بسته شده و دیگر باز نمی شود و این لحظه است که شما کاملا در این باتلاق غرق شده اید و از این به بعد افراد زیادی به خانه شما هجوم می آورند. آنها چیزهایی شبیه این میگویند که مثلا شما در این کار دویست هزار دلار کسب کرده اید و ما
همه آن را میخواهیم. که به اضافه جریمه های قانونی مبلغ آن به دویست و پنجاه هزار دلار میرسد و نیز مبلغ 75000 دلار مالیات نیز به آن اضافه میشود و چون کار شما نیاز به محل خاصی ندارد چیزی از آن کسر نمیشود و کل آن را باید بپردازید و با جریمه های میشود.. من میتوانم همین جور ادامه دهم اما امیدوارم تصویری در ذهن شما ایجاد کرده باشم. از سوی دیگر این جریان کمتر از دو هفته بعد از بسته شدن شرکت قبلی وارد شرکتی جدیدی میشوند و با مشغله زیاد و جلسات مختلف ووثیقه گذاشتن قرض کردن از مادرانشان و ایجاد بدهی های بیشتر خود تبدیل به قربانیان جدید میکنند و این روند پویا مرتب تکرار میشود
۲) کسانی که در شرکت های سرمایه گذاری و فارکس هستند دیگر تلاشی برای فروش محصولات ویتامینه ، پوستی ویا پروتئینها انجام نمیدهند و به همین دلیل مالکان و تنظیم کنندگان این شرکت ها این کار را سرمایه گذاری معرفی و تبلیغ میکنند که نیازی به فروش محصولات ندارید. سرمایه گزاریهایی که نیاز به اعتبار واقعی دارد به طور چشمگیری قانونمند تر شده اند و برای مجرمان اجرای محکومیت های سریع و زندان.

بیاد می اورید در صحنه ای از فیلم جنگ ستارگان وقتی اوبی ون کنوبی جوان وارد بار در کروسکانت شد؟
میخواهی بعضی از این چوب های مرگ را بخرید؟
شما نمیخواهید چوب های مرگ را به من بفروشید ؟
*
شما میخواهید به خانه برگردید و مجددا درباره زندگی خود فکر کنید
اگر شما نیز درگیر یکی از برنامه های اینچنینی شدید شاید بخواهید به خانه برگردید و دوباره در مورد زندگیتان تصمیم بگیرید .

رندی گیج و حقیقت های بازاریابی شبکه ای بر بستر ارزهای دیجیتال یا همان کریپتو کارنسی

برای اطلاعات بیشتر میتونید ویدئو زیر از رندی گیج رو ببینید:

https://www.aparat.com/v/cNkPC

معرفی کتاب نتورکر شاد

کتاب نتورکر شاد که به تازگی ترجمه شده و وارد بازار شده است ، از کتابی با همین عنوان The Happy Network Marketer منتشر شده ، که نوشته شده در سال 2022 میباشد.

نویسندگان این کتاب ، راهبران بزرگ کسب کار Keith Schreiter, Tom “Big Al” Schreiter هستند.

که تصویر کتاب اصلی را مشاهده میفرمایید:

متن معرفی کتاب :

در دوره ای که افراد شغل هایی دارند که از آن متنفرند و همکارانی دارند که آنها را به اجبار تحمل می‌کنند، محل کارشان را دوست ندارند، از اینکه هر روز صبح به سرکار بروند خسته هستند ، بی هدف کار میکنند تا روزی که که بالاخره بازنشسته شوند و …، نتورکر ها تجارتی زیبا دارند که برای رسیدن به اهدافشان مشغول به فعالیت هستند ، و اکنون زمان آن فرا رسیده که مشتاقانه تر و پر شور تر از قبل، کارهای مربوط به رشدشان در بازاریابی شبکه ای را انجام دهند . کتابی که هم‌اکنون در دست شماست و توسط دو استاد قدرتمند و تکرارنشدنی نتورک مارکتینگ، کیت و تام شرایتر نوشته شده است، با داستان‌ها، راهکارها و روش‌هایی که مطرح می‌کند، می‌تواند کمک کند تا یک نتورکر شاد باشیم و از مسیر فعالیت در این تجارت زیبا لذت ببریم. همچنین نحوه کار کردن در این حرفه به صورتی که مشتاقانه انجامش دهیم را به زیبایی توضیح داده و هدفش این است ، کاری کند که هر روز مان در این تجارت را به یک روز شاد تبدیل کنیم.
به‌راستی شاد بودن مهم‌ترین کاری است که یک انسان و به‌خصوص یک نتورکر می‌تواند انجام دهد. شاد بودن یک انتخاب است، این‌که تصمیم بگیرید که خوب بودنِ حالتان را در دست بگیرید. خیلی راحت می‌شود در روزمرگی‌ها غرق شد و فراموش کرد که شاد بودن نیاز به قانون و دلیل ندارد. نتورکر های شاد، شادیشان را به نتایج گره نمی‌زنند بلکه آن‌ها در حین کارهایی که در تجارتشان انجام می‌دهند، شاد هستند.
همین حالا وقتش است که تبدیل به یک نتورکر شاد شویم …

در زیر فهرست مطالب کتاب نتورکر شاد آورده شده است :

این داستان‌های کوتاه چه وجه مشترکی دارند؟
ثروت چیست؟
فرمول ثروت/شادی در کار
راز وحشتناکی که تا به حال گفته نشده
مکالمات‌مان را مطمئن و سرگرم کننده کنیم
اما ما دنبال میانبر هستیم، درسته؟
«فرمول یخ شکنی» که همه می‌توانند از آن استفاده کنند
ترس از رد شدن دارید؟
از فروختن متنفرید؟ پس این کار را انجامش دهید
همه این‌ها خوب به نظر می‌رسد، اما آیا می‌توانم به درستی انجام‌شان بدهم؟
مرحله 1: به پراسپکت‌هایمان گوش دهیم تا ببینم آنها چه مشکلی دارند
مرحله 2: از پراسپکت‌هایمان بپرسیم که آیا می‌خواهند مشکلات‌شان را حل کنند
مرحله 3: متوجه شویم که پراسپکت‌هایمان چه زمانی می‌خواهند مشکل‌شان حل شود
مرحله 4: یک گزینه به آنها هدیه دهیم
مکالمات‌مان را سرگرم کننده کنیم
مشکل اهداف
چرا «در لحظه بودن» مهم است
چرا ماهی‌های پیرانا بیگ اَل را نخوردند؟
چگونه در کلاس پنجم شاگرد ممتاز باشیم
رشد شخصی و توسعه فردی
آیا بیگ اَل می‌تواند سخنگوی مبلّغ رستوران مکزیکی شود؟
جمع‌بندی

در پایان امیدواریم از خواندن این کتاب لذت ببرید.

چرا و چگونه بفروشیم (پارت دوم)

تکنیک های فروش

فروش عبارت است از فرآیندی سه مرحله ای :

  • درک نیازها و منافع مشتری
  • آگاه سازی و ارائه راه حل
  • کسب توافق نهایی با مشتری یا خاتمه فروش
  • مرحله اول ؛ درک نیازها و منافع مشتری

اولین و مهمترین مرحله از فرآیند فروش درک درست نیازها و شناخت منافع مشتریان است. تنها در صورت جوابگویی به نیازهای مشتری است که وی حاضر به خرید یک محصول می شود. هر مقدار که بتوانید نیازهای بیشتر و دقیق تری را به طور مؤثرتر تشخیص دهید می توانید به موفقیت در فروش امیدوارتر باشید.

“در پشت هر خریدی دلیلی نهفته است که البته لزوما نباید منطقی باشد و اغلب احساسی است!”

قیمت مناسب ، کیفیت بالا ، منحصر به فرد بودن و غیره مثالهایی از دلایل مردم برای خرید یک محصول است. اگر تمام دلایل را جمع بندی کنیم به یک قانون کلی می رسیم و آن این است که :

“مردم محصولات را نمی خرند بلکه انواع منافع حاصل از آنها را خریداری می کنند.”

با شناخت در موردنیازهای مشتری ، محدودیتها و انتظارات فردی میتوان به درک درستی از منافع و ضررهای احتمالی محصولات برای ایشان دست پیدا کنید.

برای رسیدن به شناخت ، “صمیمیت و یکدلی” از خصوصیات بسیار مهم محسوب می شود. خود شما به عنوان یک خریدار دوست دارید از چه کسی خرید کنید؟ شاید مناسبترین جواب این باشد که :”دوست دارم از کسی خرید کنم که کم و بیش شبیه خودم باشد.” اکثر مشتریان در صورتی که با فروشنده احساس نزدیکی کنند نظر و مشورت او را برای انتخاب نهایی خود در نظر می گیرند. حال پرسش اینجاست که ؛ “چگونه میتوان این همدلی و صمیمیت را کسب کرد؟”

بهترین روشها برای ایجاد رابطه صمیمی با مشتری عبارتند از:

  • شناسایی عقاید و علایق مشترک و احترام به نظرات و عقاید ایشان
  • هم زبانی
  • پاسخگویی با روی گشاده و تحمل بالا
  • پیگیری مناسبت خرید
  • داشتن توافق کلی  

انواع نیازها

در ابتدا توجه شما را به داستانی عبرت آموز جلب می نمایم :

روزی شخصی یک طوطی خرید ، فردای آن روز آن را برگرداند و به مغازه دار گفت : “این طوطی که صحبت      نمی کند!” مغازه دار پرسید :”چرا در قفسش آیینه ای نمی گذارید؟ طوطی تصویر خود را در آینه نگاه کرده و با آن حرف میزند.” آن شخص آینه ای خرید و رفت اما بار دیگر فردایش برگشت و گفت : “طوطی همچنان صحبت نمی کند!” این بار مغازه دار پرسید : “آیا در قفسش تاب گذاشته اید؟ مگر نمی دانستید که طوطی ها عاشق تاب هستند؟ به محض اینکه تاب بخورد شروع به صحبتمی کند.” این بار آن شخص تابی خرید و رفت. در ادامه روزهای دیگر آن شخص برای طوطی اش ؛ نردبان ، چراغ و خیلی چیزهای دیگر خرید ولی طوطی حرف نزد که نزد تا اینکه یک روز عصبانی وارد مغازه پرنده فروشی شد و گفت : “طوطی مرد!” مغازه دار با افسوس پرسید : “آیا او یک کلمه هم حرف نزد؟” او جواب داد : “چرا! درست قبل مرگش با صدایی ضعیف از من پرسید که مگر در آن مغازه ، غذایی برای طوطیها نمی فروختند؟!”

این داستان مثال خوبی درباره عدم درک نیازها و عواقب نپرداختن به آنها می باشد.

اغلب ما وقتی وارد مغازه ای می شویم که فروشنده آن با شور و شوق فراوان می خواهد محصولی را به ما بفروشد سعی می کنیم تا جایی که در توانمان است مقاومت کرده و به هر بهانه ای که شده دست خالی از مغازه جان سالم به در ببریم! در مقابل وقتی به یک فروشگاه زنجیره ای می رویم ، چند برابر نیازهای واقعی مان با لذت فراوان خرید می کنیم. بعله کاملاً درست است که ؛ “هیچ کس دوست ندارد محصولی به او فروخته شود بلکه همه عاشق خرید کردن هستند.” درک همین نکته ظریف است که سالیانه میلیاردها دلار به جیب صاحبان فروشگاه های بزرگ زنجیره ای سرازیر می کند. تفاوت یک فروشنده موفق یا برنده با یک فروشنده نا موفق یا بازنده در همین نکته نهفته است. فروشنده ای موفق است که بتواند با استفاده از اطلاعاتی که از شخص خریدار دریافت می کند نیازهای ایشان را تشخیص داده و محصولات خود را صرفا در جهت رفع آن نیازها معرفی نموده و بدون اصرار بر فروش “لذت خرید کردن” را به مشتری بچشاند.

همانطور که پیش تر متوجه شدید ، مردم برای رفع نیازها و دستیابی به منافع خرید می کنند. یک فروشنده      نمی تواند و حتی اگر بتواند درست نیست که چیزی را به کسی که به آن نیاز ندارد ، بفروشد.

نیازهای مشتریان در 4 گروه طبقه بندی می شوند:

  1. نیازهای مادی
  2. نیازهای اولیه
  3. نیازهای تطبیقی
  4. نیازهای ترجیحی
  5. نیازهای مادی : نیازها و احتیاجات عملی هستند که مستقیما از طرف مشتری ابراز می شوند. تعدادی از بارزترین انواع نیازهای مادی عبارتند از :
  6. میزان هزینه
  7. زمان / محل
  8. حجم / تعداد
  9. کیفیت / نوع

این گروه از نیازها جزء موانع فروش محسوب می شوند ولی یک فروشنده با تجربه ، مشتری خود را به منعطف بودن در این موارد ترغیب نموده و اثر این محدودیتهای جدی را بر فروش کم می کند. شناخت این نیاز به فروشنده امکان انتخاب گروه محصول مناسب مشتری را می دهد ولی نوع و نحوه انتخاب محصول نهایی را مشخص نمی کند. برای مثال شما قصد خرید لباس دارید ، محدودیتهایی مانند : سایز و مبلغ در دسته نیازهای مادی قرار می گیرند.

  • نیازهای اولیه : گروهی از محرکها ، انگیزه ها و احساسات هستند که مشتری را به انجام کاری ترغیب      می کنند. نمونه هایی از این نوع نیازها عبارتند از:
  • امنیت
  • پرستیژ
  • انطباق با همفکران
  • رقابت
  • شاخص بودن یا میل به شهرت
  • جاه طلبی

شما مطمئناً می توانید این فهرست را کامل تر کنید. حال ببینیم این نیازها چطور فرآیند خرید را متأثر می سازند؟ برمی گردیم به مثال خرید لباس ، شما برای شرکت در مهمانی رسمی قصد خرید دارید در نتیجه نیاز به شیک بودن شاخص بودن و تحت تاثیر قراردادن سایرین به شما حکم می کند که لباسی با مارک مشهور و هزینه ای بیشتر خریداری کنید. فروشنده موفق با درک این نیازها مناسب ترین محصولات را به شما ارائه می نماید.

مشتریان اغلب نیازهای اولیه خود را به وسیله محصول و گاهی با انواع دیگر خدماتی که در کنار محصول دریافت  می کنند از جمله ؛ برخورد خوب و توام با احترام فروشنده با خریدار ، تضمین ها و میل به همکاری در آینده و غیره ارضاء می کنند.

  • نیازهای تطبیقی : هر پیشنهاد ارائه شده از طرف فروشنده باید با استانداردها ، باورها و نگرشهای مشتری مطابقت داشته باشد ، در غیر این صورت فروش انجام نمی گیرد. شما می بایست این نیازها را در خریدار کشف کنید. برای مثال در خرید لباس برای مهمانی رسمی هیچگاه از لباسهای اسپرت که ممکن است فروشنده نابلد به شما پیشنهاد کند استقبال نمی کنید. این لباس ها هر چند از نظر سایز و مارک بسیار مناسب باشند ، ولی به طور قطع با نیاز شما که رسمی بودن است تطابق ندارند.
  • نیازهای ترجیحی : مشتریان اغلب از بعضی چیزها بیشتر و از بعضی چیزهای دیگر کمتر خوششان می آید و حتی گاهی از چیزی متنفر هستند. این ترجیحات لزوماً به اهمیت و شدت نیازهای مادی نیستند و آنها می توانند با در نظر گرفتن بعضی شرایط از این ترجیحات صرف نظر کنند. شما می توانید با شناسائی این ترجیحات و تلاش در جهت برآورده نمودن آنها به نتایج سریع و مثبت دست یابید. در مثال ما وقتی فروشنده از سلیقه خاص شما در مورد یقه کت اطلاع پیدا کند به راحتی میتواند مدلهای مناسب را به شما ارائه نماید.

نکته بسیار مهم : نیازهای مشتری مشخص می کنند ، چه ویژگی هایی از محصول جزء منافع و کدام یک جزء نقاط ضعف آن هستند در نتیجه ممکن است منافع یک محصول برای یک مشتری نقطه ضعف همان محصول باشد برای مشتری دیگر.

کشف نیازهای مشتری

اگر خریدار شما را پیدا کرده باشد با مطرح کردن پرسش هایی نظیر : “چطور میتونم کمکتون کنم؟” می توانید نیازهای مشتری را کشف کنید. در مواردی که شما به مشتری مراجعه می کنید کار به مراتب پیچیده تر میشود. در این حالت ابتدا با پرسش هایی حاشیه ای که به طور مستقیم با محصولی که ارائه می دهید در ارتباط هستند ، نیاز مشتری را کشف نموده مانند ؛ “در حال حاضر چه نوع لوازم آرایشی مصرف میکنید؟” یا “چی شما رو برای استفاده از این برند خاص ترغیب کرده؟” و یا “بهتر نیست ، محصول جدیدی رو با مشخصات خاص امتحان کنین؟” سپس “مشتری احتمالی” را به “مشتری” تبدیل و فرآیند فروش را تکمیل نمایید. همچنین این پرسش ها ضمن روشن کردن بخشی از نیازها ، موجب می شوند که مشتری در مورد گرفتن اطلاعات محصولات شما مشتاق تر شود.

نکته بسیار مهم :پس از شناسایی نیازهای مشتری بهتر است یک بار با پرسشی ، این نیازها با خود مشتری تطبیق داده شود تا نکته ای نگفته باقی نماند. در مثال خرید لباس فروشنده می پرسد که : “اگه درست فهمیده باشم ، شما یک کت سایز 50 با رنگ سورمه ای و برند Z و در حدود قیمت پانصد هزار تومان برای مهمانی خیلی رسمی نیاز دارین ، درسته؟”

کسب تعهد مشتری برای خرید کردن

گاهی در زمان کشف نیازهای مشتری خود ایشان متوجه نکاتی می شود که باعث دو دل شدنش برای خرید        می گردد و با مطرح کردن موارد جدیدی شما را گیج می کند.

در این موارد قبل از ادامه فرآیند فروش می بایست از خرید کردن مشتری اطمینان حاصل کنید. جملاتی مانند ؛ “اگه من بتونم ثابت کنم که محصول ما این نیاز شما را برآورده میکنه ، آیا حاضرید اون رو امتحان کنین؟”      می تواند قصد خرید یا عدم خرید مشتری را آشکار کند. به این شکل که اگر پاسخ ایشان مثبت بود نشانه ادامه فرآیند فروش است ولی اگر پاسخ منفی مانند ؛ “وقت ندارم و خیلی سرم شلوغه” باشد ، شما می بایست همزمان با ریشه یابی این واکنش زمان دیگری را نیز برای ادامه فرآیند فروش هماهنگ نمایید. برای مثال ؛ “اصلاً اشکالی نداره ، اگه پرسشی در مورد محصولات داشتین راحت باشین ، از طرفی هم می تونیم فرصت دیگه ای راجع به اون صحبت کنیم ، کی براتون بهتره؟”

نکته مهم : هیچ وقت به مشتری برای خرید فشار نیاورید زیرا علاوه بر از بین بردن احتمال خرید ایشان در آینده ، باعث از بین رفتن غرور شغلی و پرستیژ کاری شما نیز می شود.

پایان پارت دوم

چرا و چگونه بفروشیم (پارت اول)

مقدمه:

واقعیت هر چقدر هم تلخ و گزنده باشد ، باز هم از الفاظ ساختگی و دور از حقیقت خیلی بهتر است. به همین علت در روند نوشتن مطالب سعی کردم واقع گرایی را تمام و کمال رعایت کنم.

طبق یک نظرسنجی از هر ده نفر ، نه نفر با فروش مشکل دارند. براستی چرا؟ چه چیزی باعث بوجود آمدن همچین نگرشی می شود؟ جواب بسیار ساده است! “آن نه نفر ، نمی دانند که فروش چیست؟”

ما انسانها همواره از ناشناخته ها هراس داریم ، در نتیجه عدم درک درست مفهوم فروش باعث ایجاد وحشت از آن می شود. فروش یعنی هر چیزی که علاقه مند هستید به دیگران ارائه دهید برای مثال : هر بار که شما لب به سخن می گشایید در واقع فروش انجام میدهید. چگونه؟ وقتی سخن می گویید افکار و نظرات خود را در اختیار شنونده قرار داده و به او می فروشید و همچنین شنونده مانند یک خریدار با گوش کردن و یا اختصاص زمان به شنیدن سخنان ما آنها را می خرد. به همین سادگی . . .

یک مذاکره شغلی ، مصاحبه استخدامی ، بحث خانوادگی و حتی مذاکره بین سران کشورها نمونه های دیگری از فروش می باشند.”فروش کالا و خدمات تنها نوعی دیگر از فروش محسوب می شوند.” مباحثی که در ادامه می آیند ، عمومی و کلی هستند و شما می بایست با تطبیق این مطالب با شرایط و موقعیت خود از آنها بهره مند شوید.

اهمیت فروش : انواع کالاها و خدمات با صرف هزینه های بسیار به وسیله شرکتها ؛ طراحی ، تولید ، انبار و عرضه می شوند ولی اگر تنها عملیات فروش از این چرخه حذف شود کل فرآیند متوقف خواهد شد. در نتیجه :

“فروش مهمترین رکن یک سازمان است.”

فروشنده موفق کیست؟

فروشنده موفق به سادگی فروشنده ایست که جذابیت برای مشتریش ایجاد می کند و باعث فروش محصولات و خدمات خود می شود. در گام اول برای ایجاد این جذابیت ، داشتن ویژگی های شخصیتی زیر ضروری است :

  • داشتن تمایل و انگیزه برای بهبود وضعیت موجود
  • آمادگی برای یادگرفتن تکنیک های فروش
  • تمایل و شور و شوق به کسب موفقیت و درآمد
  • ظاهر آراسته
  • غرور شغلی ، حرفه ای و سازمانی
  • مهارتهای ایجاد ارتباط با سایرین
  • صداقت و امانت داری
  • علاقه مندی به مردم و آماده کمک بودن
  • رفتار گرم
  • حافظه مناسب
  • آمادگی برای کار سنگین
  • کنترل احساسات و تقویت منطق
  • صبر
  • سلامتی و نشاط
  • ریسک پذیر بودن
  • دوراندیشی
  • توانایی مشاوره دادن به سایرین
  • دارا بودت قوه خلاقیت
  • قابلیت پیروزی بر ترس
  • شوخ طبعی
  • نگرش مثبت
  • خود اتکایی و اعتماد به نفس
  • نقد پذیری
  • صمیمیت و یکدلی

همانطور که ملاحظه نمودید فهرست ویژگی های شخصیتی که باعث ایجاد جذابیت در مشتری می شوند ، طولانی است. دلیل این موضوع شاید این باشد که روابط اجتماعی در دوران ما به مراتب دشوارتر و پیچیده تر از گذشته است در نتیجه موفقیت یا شکست در فروش در گروی نحوه ارتباط و تعامل سازنده فروشنده با سایرین می باشد. بعضی از موارد ذکر شده کاملا واضح هستند ولی تعدادی نیز نیاز به توضیح دارند.

اگر مشتریان به صداقت و امانت داری فروشنده باور نداشته باشند هرگز از او خرید نمی کنند و یا اینکه هیچ مشتری علاقه ندارد تا پول خود را به افراد سرد و بی تفاوت نسبت به دیگران بدهد ، لذا باید خونگرم و مشتاق به کمک به سایرین باشید.

داشتن غرور شغلی به این معناست که باید نسبت به شغل خود ، شرکتی که در آن شاغل هستید ، محصولات و مهمتر از همه سازمان فروشی که خود عضوی از آن هستید ، احساس غرور کنید و فروش را نه صرف کسب درآمد بلکه برای موفقیت کل سازمان فروش تان انجام دهید.

تنها در صورتی که انگیزه و شور و شوق برای موفقیت و تغییر وضعیت موجود ، با سخت کوشی و بهبود تواناییهای خود داشته باشید در کار خود به موفقیت میرسید. در عین حال منطقی بودن و کنترل احساساتی نظیر ؛ خشم ، یأس و دلسردی نیز بسیار اهمیت دارد.

ریسک پذیری به معنای اقدام به کارهای برنامه ریزی نشده و یا در اصطلاح “دل به دریا زدن” نیست بلکه “اقدام به موقع” است. بسیاری از موقعیتهای فروش به دلیل ترس از شکست از دست می روند.

هیچ کسی در فروش نمی تواند بیشتر از خودتان به شما کمک کند پس با توکل بر خدا می بایست به خود اتکاء کنید و اعتماد به نفس داشته باشید. هیچ گاه شکستهای خود را بر گردن دیگران نیندازید و همواره برای بهبود عملکرد خود ، آنها را مرور کرده و مورد نقد قرار دهید.

ترس از شکست ، جواب منفی شنیدن و روبرو شدن با افراد ناشناس از معمول ترین مواردی است که گاهی ممکن است به آنها دچار شوید. در این مواقع باید بدانید که “نه” گفتن مشتریان به علت داشتن مشکلات شخصی با شما نیست و تنها به این معناست که”در آن لحظه” محصولات یا خدمات شما برای آنها مناسب نیستند و نیازهای ایشان را مرتفع نمی کنند لذا در این موارد به هیچ وجه مسئله را شخصی تلقی نکنید و بدانید که موفق ترین فروشندگان دنیا تعداد شکستهایشان بیش از موفقیتهایشان بوده است و تفاوت اصلی آنها با سایرین فقط این بوده که دلسرد نشده و از شکستهایشان پلی به سوی پیروزی ساخته اند. ایشان همواره می دانند تنها در دو صورت عدم آغاز کار و یا رها کردن آن ، “شکست نهایی” حاصل می شود.

مهمترین ویژگی فروشندگان موفق نگرش مثبت آنهاست. شما باید افرادی مثبت اندیش باشید تا بتوانید فضای مناسب برای فعالیت ایجاد کنید و مشکلات مشتریان را به نحو احسن حل نمایید.

“نگرش مثبت ، توانایی دیدن موقعیت هادر زمانی است که دیگران تنها مشکلات را می بینند.”

پس به طور خلاصه می توان گفت که موفقیت در فروش به چهار عامل اصلی بستگی دارد :

ویژگی های شخصیتی ، نگرش ، تکنیک های فروش و ایجاد سازمان فروش.

درباره ویژگی های شخصیتی و نگرش به همین مقدار مختصر که ذکر شد قناعت می کنم البته توصیه اکید می شود که در زمینه ویژگی های شخصیتی به کتاب : “صفت های بایسته یک رهبر ، اثر : جان ماکسول” و در زمینه نگرش به یکی از بهترین کتاب های منتشر شده تاکنون به نام : “بیندیشید و ثروتمند شوید ، اثر : ناپلئون هیل” مراجعه نمایید. هرچقدر در زمینه رشد فردی خود تلاش کنید در زندگی انسان موفق تری هستید. در ادامه تکنیک های فروش و روش ساختن سازمان فروش به طور کامل بررسی خواهد شد.

پایان پارت اول

جلسات هفتگی

⭐به نام آن که هر چه داریم از اوست⭐
دوستان توانمندم سلام امیدوارم حالتون عالی باشه
امروز ۱۴۰۱/۱۱/۲۵طبق‌روال همیشگی تیم جلسه هفتگی ما رأس ساعت۳عصر برگزارشد.
شروع با صحبت های ارزشمند لیدر خانوم پورمحمدجانی عزیز درخصوص تخفیفات محصولات برای روز ولنتاین که ادکلن هامون تا ۵روز در تخفیف هستند و نهایت استفاده رو ازشون ببریم.
با سوالی از همکاران ادامه دادند که اقدامات شما در این هفته هرچه که بوده هرکسی که دوست داشت بیاد توضیح بده
خانوم طوبی میرزایی در مورد جلسات درون سازمانی که در هفته داشتند که بسیار عالی بود همجواری و همنشینی در کنار اعضای تیمشون و فروشی که درهفته داشتن و بازخوردی که ازچندین ماه پیش محصولات رو بفروش رسونده بودن و مشتریان بسیار بسیار راضی بودند از جمله از نمک دریایی اسطخودوس و گل محمدی که برای عفونت بانوان استفاده میشه بازخورد بسیار بسیار خوب و عالی ای داشتند.
خانوم پورمحمد جانی درمورد 👌تعهد👌شروع کردند به صحبت و ازهمکاران پرسیدند از نظرشما تعهد چه معنی ای داره؟
اول خانوم فعال زاده گفتند اگر ت رو از تعهد بردارین عهد میمونه
یعنی عهد به خودت،به هدف هایی که داری هم توکار هم توزندگی ،به هدف هات،به بالاسری ،چیزیه که درونیه،توقلب خودته که اگرم نخوای ولی باز انجامش بدی،ولی چیزیه که مهمه اول باید بخودمون تعهد داشته باشیم
حرف یک فرد معروف و انگیزشی درایران رو زدند که یکی از شاگرداش ازش پرسید شما هیچوقت حالتون بدنمیشه؟گفت چرا اتفاقا،امروز دپرسم ولی نشون داد در استوری های بعدش که حالم بده ولی کلاسم رو برای شاگردام میرم،تو استوری بعد نشون داد ولی ورزشم رو میکنم،کارهام رو انجام میدم و…..
خانوم پورمحمد جانی درادامه :تهعد از ریشه عهد و پیمان میاد طرف به این فکر نمیکنه حالش خوبه یا بده به این فکر میکنه که باید اون کار رو انجام بده.
تودانش یک کاری رو داشته باش فرصتم داشته باش ولی تعهد نداشته باشی قدم از قدم برنمیداری
وقتی توفیلم مورد علاقت پخش میشه مثلا خاموش کنی تلوزیون رو و بگی دارم میرم جلسه یا مثلاکتابم رو بخونم.
بعد خانوم فریدا محمد علی نژاد گفتند:تعهد مثل این میمونه که خودم مسئولم که دراین شرکت اومدم باید کارم رو انجام بدم یعنی مسؤلیت پذیرم و بچشون رو مثال زدن که مثل این میمونه که من نسبت به بچم مسؤلییت پذیرم .
ادامه خانوم پورمحمدجانی:ما تو مسیری قرارداریم در واقع مثل یک ریل میمونه ما خودمونو مثل یک قطاری در نظر میگیریم که نباید ازریل خارج بشه
🌹برای اینکه ما بخوایم رو ریل باشیم::««»»
باید آموزش ۷گام روی ریل ماندن رو ببینیم که جزء آموزش های تکمیلی هستش:
این آموزش برای کسانی که میخوان رشد کنن هدف دارن میخوان لیدر بشن هرموقع که یک اطلاعاتی گوش میدی دیدگاهت هم همونطور رشد میکنه.
✔️۱تعهد زمانی: ما در طول هفته چقدر برای نتورکمون زمان میزاریم ؟ اگر میخوام پولداربشم راهش چیه؟ بایدتلاش کرد در راستای کاری که داره انجام میده بتونه پول دربیاره مثلا کسی که ۱۰میلیون در ماه حقوق داره درسال میشه ۱۲۰میلیون درحالت خوشبینانه ۲۰میلیون خرج کنه ۱۰۰میلیون بمونه بعد ۵سال بشه ۵۰۰میلیون تازه میتونه یه ماشین تقریبا خوب بگیره این فرد هر روز داره میره سره کار،تعطیلات اکثرأ سره کاره ،خانواده رو در طول روز که سره کاره نمیبینه…… ___شاید بعضی ها هدف بزرگ ندارن
شاید یک خانوم به این آیتم های بزرگ مثل کارخونه داشتن فروشگاه داشتن فکر نمیکنه…
نتوررک مارکتینگ میتونه ماهی ۱۰میلیون به بالا به ما درآمد بده اگر تعهد داشته باشیم
⭐تعهد زمانی:اگر ما در طول روز ۱۵ساعت خوب و مؤثر وقت بزاریم عالیه،پرزنت کار و محصول بزاری،کتاب بخونی
🌹رندی گیج :تعهد به دویدن این نیست که همه روزها بدوی إلا روزهای بارانی،تعهد به دویدن یا میدوی یا خیس میشوی یا دویدن را کنار میگذاری
زمانی آدم های متعهدی هستیم که در شرایط سخت دوام بیاوریم.
۴_تا۵ساعت پشت هم جلسه داری ولی خسته ای ولی بازم اون جلسه رو براشون بری بخاطر اهداف و رویاهات
کمک کنم افراد مجموعم رشد کنن خودمم رشد میکنم موضوع وین وینه‌….
یعنی تعهد به ارزش های کار
یکی از ارزش های مهم خودمونیم و رویاهامون
زمانهایی که ما دچار لغزش میشیم که افراد برای پرزنت به من نه گفتن ناراحت بشیم دلگیر بشیم بگیم چرا بما گفت نه
باید روی خودمون کارکنیم تا جواب های بعله بشنویم
ممکنه اذیت بشیم تسلیم بشیم اما نباید کم بیاریم چون گل و بلبل نیست که همه بله بگن اگر چالشی نباشه که مسیر لذت بخش نیست.
✔️ضعف و قدرت درکناره همه که معنی پیدا میکنه✔️
معنی نقطه قوت اینجاست که مشخص میشه
⭐فرق آدمهای موفق و ناموفق همین تعهده⭐
تعهد،قلبیه،درونیه
مثل مادری که برای بچش بیدارمیشه ولی خاله شاید بیدارنشه و تعهده رو نداشته باشه‌.
اگر تعهد قلبی داشته باشیم رشد ایجاد میشه
اگر این گام رو بلد نباشی و درونی نباشه درتو ،روی ریل نمیمونی.

فقط یک نفر میتواند از من قهرمان بسازد
امسال این هشتگ تیم دپارتمان بین المللی عقاب های پرشین وی هستش
تعهدی که یک قهرمان دارد
خانوم میرزایی اینجا پرسیدن دغدغه بعضی از اعضای تیم این هستش که من درطول روز بخوام تایم بزارم کارانجام بدم جلسه بزارم ولی کسی رو ندارم
افراد دور و اطرافم کم هستن و لیستی ندارم وبه لیستم که گفتم همه نه گفتن چه باید کرد؟؟؟؟؟
خانوم پورمحمد با سوالی مطرح کردند
که آیا اون فرد به این فکر میکنه که چطور لیست رو ایجادکنم؟؟؟؟
به این فکر کنه که افرادی هم دقیقا مثل تو هستن و وجوددارند که دارن فروش انجام میدن و تیم میسازن
✔️همیشه از خودت سوال خوب بپرس✔️
ارتباط بگیر
جاهای مختلف برو بشین بگرد ارتباط موثر بگیر و باآدمهای جدید برای موفقیتت آشنا شو
و به دید یک شکارچی افراد رو نبینیم که این بده….
و پایان……
.

گردآورنده: طوبی میرزایی مربی سازمان

لژیونرها

لژیونرها ۵ بهمن


تاپ لیدر جناب آقای علیزاده جلسه لژیونرها را با صحبت های ارزشمندشان شروع کردند:
در این جلسه به یکی از مهم ترین آیتم های نتورک مارکتینگ پرداخته میشه، نکته ی خیلی کلیدی برای افرادی که درآمدهای بالا می‌خواهند چون در هر بیزینسی هیچ کسی نمی تواند بدون داشتن این آیتم به موفقیت برسد و بدون آن نمی توان به آزادی مالی زمانی رسید.
بازاریابان شبکه ای موثر ۷ عادت دارند.
عادت اول در این کتاب عامل بودن است.
بازاریابی شبکه ای یعنی عامل بودن.
عامل،فاعل و منشا اثر باشیم.یعنی شرایط هرچیزی که باشه این شمایید که تصمیم می گیرید.
شما نمیتونید دلار رو کنترل کنید اما می تونید درآمدتون رو کنترل کنید.یعنی اون چیزی رو که می تونی تغییر بدی روش تمرکز کن.
“فراتر از شرایط عمل کن”
تاپ لیدر در ادامه به داستانی از کتاب بازاریاب شبکه ای موثر اشاره کردند:
“داستان موفقیت لِنی اونس”
وقتی کار به لنی معرفی شد ، در هفته نزدیک به هشتاد ساعت کار می کرد. با این حال می دانست که تنها راه رسیدن به نتیجه ، معرفی کار به حداکثر افراد است . لنی تصمیم گرفت که دیگر هرگز ناهار را تنها نخورد ، پنج روز در هفته کار کند و روزانه کار را دسته کم به ۲ نفر معرفی کند . در سال اول، لنی کار را به ۵۲۰ نفر معرفی کرد . نود درصد آنها به لنی نه گفته بودند ولی ده درصد بله گفتند . در نتیجه در سال اول پنجاه و دو نفر را جذب کرد . جالب اینجاست که ورق های بازی هم پنجاه و دو تا است . در هر دسته ورق چهار تک خال موجود است . همین تعداد هم بودند که به لنی کمک کردند . زیرا در بین آن پنجاه و دو نفر ، او چهار تک واقعی داشت . ظرف چهار سال بعد لنی و چهار تک او بیش از بیست و سه هزار نفر را وارد کار کردند . در واقع خصلت عامل بودن موجب موفقیت لنی شد. او ابتکار عمل را به دست گرفت و باعث موفقیت خود شد .
لنی تصمیم گرفت خودش کننده کار باشه،نگفت آپلاینم تو بیا…
عامل بودن یک عادته،یک ذهنیته،یک نگرشه. اگر آپلاین من روزی ۱۱ ساعت کار نمیکنه، من کار میکنم.
تفاوت بین بازاریابان عامل و منفعل تفاوت بین شب و روز است ، صحبت من تفاوت ۵۰۰۰٪ هستش.
آنهایی که کننده ی کارند واقعا نتیجه می گیرند. این یک تفاوت چشم گیره.
در این قسمت از جلسه لژیونرها تاپ لیدر چند نمونه مثال صحبت های آدم منفعل و عامل از کتاب بازاریابان موثر بیان کردند:
منفعل: من نمی توانم به جشن سالانه شرکت بروم.
عامل: من تصمیم می گیرم به جشن سالانه شرکت بروم.
منفعل:مردم نمی خواهند به صحبت های من گوش بدهند.
عامل:من طوری کارم را معرفی میکنم که مردم گوش بدهند.
منفعل:دیگر کسی به ذهنم نمیرسد.
عامل:من تصمیم می گیرم که ۱۰ نفر جدید اضافه کنم.
منفعل:کاش وقت بیشتری برای پراسپکتینگ داشتم.
عامل:من وقت بیشتری برای پراسپکتینگ جور میکنم.
مهم نیست اوضاع به چه ترتیب باشه،من می خواهم عامل باشم و تمرکز روی حلقه ی درونی خودم بزارم و کار کنم
تصمیم بگیر که عامل باشی.
لِنی اِوِنس بعد از ۴ سال مولتی میلیاردر شده ، روزی ۱۱ ساعت کار کن،بعد ۴ سال برداشت کن.
هر روز کارت رو معرفی کن.
در ادامه لیدر بزرگوار جناب آقای شیرزاد در خصوص عامل بودن به نکات ارزشمند زیر اشاره کردند:
هر چه که داریم در این دو ماه پایانی سال باید بزاریم و پر افتخار وارد سال جدید بشیم.
این ماه پایه ای بشه برای خیلی از ماه ها.
تو عملکرد پایان سال همین عامل بودنِ که مهمه.
از تجربیات مفید افراد موفقی مثل لنی اونس به صورت رایگان بهرمنده بشیم.
“عامل بودن پذیرش ۱۰۰٪ مسئولیته”
به عنوان یک عامل به خودت قول بده.
عامل ها همه چیز را می پذیرند و نمیذارند شرایط قربانیشون کنه.
خودشون میشن منشأ اثر.
“تمام افرادی که در نتورک مارکتینگ به ثروتی عظیم رسیدند عامل اند”
آقای دگستر یاگر مثالی برای اوج عامل بودنه، با تمام محدودیت هایی که داشت نفر اول درآمدی نتورک مارکتینگ در دنیا شد.
گریزی بزنیم به کتاب “انگیزه در شصت ثانیه”
اجسام در حال حرکت تمایل به حرکت کردن دارند.
دومین منفعت عامل بودن اینه که در سطح انگیزه ما تاثیر میزاره.
سومین عامل تکثیره، لنی اونس ۴ نفر فرد عامل از خودش تکثیر کرد.
اگه تو عامل باشی، سازمانت عامل میشه ، هر عملکرد تو تکثیر میشه،  خلاقیتت در مدل انجام ممکنه متفاوت باشه ولی عامل بودن تکثیر میشه.
ما یک سیستم تکثیر هستیم، آنچه من باشم در سازمان ما تکثیر میشه.
برای اینکه عامل باشیم یه راهکاری وجود داره:
برنامه ریزی اقدامات روزانه.
با اثر مرکب می تونیم به سطح بالایی از موفقیت برسیم.
به یک فرد اتوماتیک عامل تبدیل شو.
عامل بودن باید یه عادت بشه.
برنامه روزانه داشته باش، برنامه ای که ۱۰۰٪ انجام بشه.
به خودت جایزه بده.
۱.وقتی عاملی،عامل بودن تکثیر میشه. عاملانه فکر کن،عاملانه کار کن که باعث تصاعد میشه.
۲.وقتی عاملی این باعث انرژی بیشتر تو میشه،چون تو در حرکتی.
در ادامه لیدر جناب آقای کشتکار به نکات ارزشمندی در خصوص عامل بودن اشاره کردند:
عامل بودن موضوع بسیار مهم و حیاتی است، آیتمی که باید به شدت بهش توجه کرد.
عامل بودن یعنی مسئولیت خودت رو بپذیری و نندازی گردن بقیه.
آدم های عامل رفتارشون حاصل تصمیم و انتخاب آگاهشونه. تنها آیتمی که مدام در چالش های نتورک مارکتینگ باهاش دست و پنجه نرم می کنیم و باعث ادامه دادنت میشه،عامل بودنه.
اگه عامل باشی و عاملانه فکر کنی یه آدم موفق میشی.
بزار یه مثال خنده دار بزنم!
فکر کن تو خونت رو مبل نشستی و تلویزیون نگاه می کنی و یهو یه ماشین میاد تو دیوار خونت و دیوار و خراب میکنه و تو هم آسیب می بینی! عامل بودن میگه اینجا هم خودت رو مقصر بدون ، تو خونت رو جایی ساختی که در ماشین رو بوده.
این خصلت ذهن ماست که دنبال مقصر میگرده.
عامل بودن میگه که خودت رو مسئول ۱۰۰٪ اتفاقات پیرامون بدون.فلش مقصر بودن رو سمت خودت بیار.
عامل بودن رشد میاره،برای اینکه بتونی رشد کنی باید عامل باشی. توی نتورک مارکتینگ افرادی که درکی از عامل بودن ندارند میگن: من نمیتونم بفروشم، به این دلیل و آن دلیل تیم ندارم، بالاسریم کمک نمیکنه، شرکت من بزرگ نیست و…
“اگه خودت رو منشأ اثر بدونی،خودت رو مقصر میدونی”
آدم عامل دنبال خلق کردنه، کسی که عامله خلق میکنه. آدمایی که عاملند اثرگذارند و آدم ها دنبال انسان های تأثیر گذارند.
“اگر میخوای اثر انگشت سازمانت باشی باید کننده کار باشی”
آپلاینت پیگیر تو نیست،خب نباشه! تو خودت رشد رو ایجاد کن.
“هرجایی که تو در نتورک مارکتینگ در رشد بودی مطمئن باش عامل بودی و اگه رشد نداشتی مطمئن باش منفعل بودی.”
آدم های منفعل یاد نمیگیرند که یک راه حل ایجاد کنند ، فقط میخواهند که شاد و موفق باشند ولی منفعلانه همش ناله می کنند و دنبال خلق نیستند.
*تلنگر:
در نتورک مارکتینگ خودت چقدر عامل بودی؟ از امروز تصمیم بگیر، عامل باشی.
مثلا برنامه پاتلاگ میچینی و هوا بارونی میشه، زود تصمیم نگیر که کنسلش کنی، آدم عامل تصمیمش رو انجام میده.
انسان عامل تسلیم شرایط نمیشه، شرایط جدید رو میسازه.
عامل بودن قدرت میاره.
عامل بودن، تکثیر درستی داره.
آدم های عامل تو یادها می مونن.
و جمله پایانی لیدر کشتکار در انتهای جلسه لژیونرها:
“کننده ی کار،خودت باش تا زندگیت رو تغییر بدی”

گردآورنده: زهرا پورمحمدجانی مربی سازمان

جلسات هفتگی

ه نام خالق عشق و اندیشه
همراهان عزیز سلام امیدوارم که عالی باشین امروز سه شنبه ساعت ۳عصر جلسه هفتگی سازمان ما مورخ ۱۸/۱۱/۱۴۰۱ شروعش با صحبت های مربی عزیز خانوم پورمحمد جانی شروع شد
اینکه پایان سال نزدیکه و سعی کنیم قشنگ و با موفقیت به اتمامش برسونیم
🌻ما یک سری کارهاداریم که در نتوررک باید انجامش بدیم ک به موفقیت برسیم از ما پرسیدن بنظر شما اونها چیه؟
اول خانوم خباز نژاد صحبت کردن گفتن بنظر من ارتباط با بالاسری مهمه،پایه جلسات و آموزش ها باشیم مهمه
نفر بعد خانوم طوبی میرزایی:گفتند که هرماه فروش و تیم سازی و پراسپکتینگ داشته باشیم طوری نباشه که یکماه بفروشیم ماه بعد فروشی نداشته باشیم یا روی تیم سازی کاری نکنیم
و آموزش هایی ک میبینیم رو عملی کنیم
در ادامه خانوم پورمحمد جانی عزیز سوالی مطرح کردند که❌چی باعث میشه که بعضی از افراد انجامش ندن؟؟
خانوم طوبی میرزایی درادامه گفتند مثلا ترس
افراد میترسند که به اطرافیانشون به لیستشون محصول معرفی کنن ،براشون سخته،اگر به یک نفر کار رومعرفی کنن ۲,۳بار نه بگن میگن اون طرف منو ضایع کرده و دیگه بهش معرفی کار نمیکنم وحتی رو اون فرد سوئیچ به محصول نمیکنن و کلا دست میکشن
افراد رو قضاوت میکنن مثلامیگن طرف از ما نمیخره یا وارد کارنمیشه،آموزش رو دوست ندارن
و متوجه نشدن که تا آموزش نبینن نمیتونن کار روبدرستی انجام بدن.
🌻درادامه خانوم پورمحمد جانی صحبت کردند و گفتن ✔️اولین موردش ترسیدن فرد و دومین بلد نبودن فرد هستش✔️
در ادامه خانوم فعالزاده مواردی رو توضیح دادند در خصوص تعهد نداشتن افراد،دید تاجرانه نداشتن افراد،اینکه خودشون رو مالک این تجارت نمیدونن که میتونه جزء عواملی باشه ک افراد کار رو انجام نمیدن
خانوم پورمحمدجانی عزیز پیشنهاد داد هرکسی که وارد این تجارت میشه حتما باید ویس تغییر الگوهای ذهنی و عملی
و ویس جلسه شناخت رو گوش بده چون که خیلی بهش کمک میکنه
✔️درادامه گفتند در درجه اول این مهمه که من بخاطر خودم اومدم تو این کار و تجارت نه به خاطر آپلاینم یا xوy
من باید بدونم انتخاب خودمه روی پای خودم بمونم و برم دنبال کار وگرنه انگیزه ای برای انجام کارم ندارم
نگرش ما در مجموعه یکسری آموزش ها درما شکل میگیره نه با یک بار جلسه نشستن
مثلا چرا فروش یا شبکه سازی رو انجامش نمیدیم؟
شاید شک کردیم به مسیر ؟
شاید فقط رو منفی ها تمرکز کردیم
مثلا یک آدم چاق میخواد ب تناسب اندام برسه و میدونه که چه کاری انجام بده این اتفاق میفته اما نمیده
چون هدفی نداره،انگیزه ای نداره
ما باید هدف داشته باشیم تا انگیزه پیدا کنیم برای انجام دادن کار
❌یک سری کارها که نباید انجام بدیم که بهش گناهان کبیره در نتوررک مارکتینگ هستش❌ ک خانوم پورمحمدجانی سوال کردن کی میدونه بگه؟ و بعد خودشون توضیح دادن؟
خانوم طوبی میرزایی یک مورد رو گفتند که ارتباط نداشتن با کراس لاین
چه حضوری چه غیر حضوری در فضای مجازی و …..

۱-ارتباط با کراس لاین: چون نه سودی داره نه منفعتی با افراد مجموعت و آپلاینت در ارتباط باش چون باعث رشدت میشه بعضی جاها ارتباط با کراس باعث منفی شدن و چه بسا باعث خروجی شدن فرد میشه چون هر خانواده ای با یک فرهنگ بزرگ میشه و هرسازمانی هم همینطور هستش کارهایی ک در نتوررک قابل تکثیر نیستن نباید انجامش بدیم .

۲-نگاتیو دان: من بعنوان آپلاین یک نکته منفی یا عملکردی ک باعث بشه اعتقاد و اشتیاق افراد کم بشه نباید به اشتراک بزارم با افراد مجموعم.مثلا بیام در یک جلسه بعنوان آپلاین چهره عبوس داشته باشم همش منفی بگم منفی باشم(این کار درست نیست،سعی کنم همیشه لبخند به لب و باانگیزه باشم)همه تو زندگیشون دغدغه دارن اما سعی کنیم وارد کار نکنیمش
🌻نتورک مارکتینگ مثل این میمونه که آپلاین و افراد زیر مجموعه مثل مادر و فرزند میمونن وهمونقدر نیاز به مراقبت و رفتار درست ازسمت ما آپلاین ها دارن 🌻
خوده دایرکت پشت سر آپلاین صحبت نکنه
نقاط مثبت آپلاین و مجموعشو ببینه و درموردش صحبت کنه
همیشه قطع کننده بدگویی باشه
حرف زدن همیشه راحته درمورد کار،تجارت،خیال پردازی،پشت سر گویی اما اشتباهه همه این ها از بیکاری میاد🤐😬
مواظب خودمونو خانوادمون(افراد تیم)باشیم
در جمع یا درکنار دایرکتت نباید حرف بقیه افراد مجموعتو بزنی سفره دلتو فقط پیش پدر مادرت(یعنی آپلاین هات)باز کن.


۳-تغییر پلن آپلاین:مثلا به یک نفر گفتم کتابچه مقدماتی رو بخونه بره پرینت بگیره به آپلاینش گفتم براش بفرسته بعد ۳روز پیگیری متوجه شدم نفرستاده جویا شدم ک چرا گفت چون سرش شلوغ بوده کارداره نمیتونه بخونه من نفرستادم براش که بره پرینت بگیره خب اینجا اشتباهه،آپلاین شما حامی یا مربی شما تشخیص داده طرف میتونه یا نمیتونه. کاری که برای پیشرفت شما و دایرکتتون خوبه گفته میشه پس انجامش بدین اول مشورت بگیرین یا قبل جلسه خصوصیات فردرو کامل بگین تنهایی درمورد موضوعی تصمیم نگیرین

۴-آنالیز آپلاین:مثلا هی بگه آ‌پلاینم میگه این کار بکنی بهتره ولی چرا خودش انجام نمیده چرا جلسه نمیاد خودش چرا اون نیست چرا رفته چرا اونجاست چرا اینجاست و……
اینجا همه چیز بخاطر خودتهههههه
تو بخاطر خودت وارد کارشدی
به آپلاین و Xوyکاری نداشته باش
هرچیزی که باعث این میشه اشتیاقت کم بشه انجام ندههه
۵ – ازخودت بد نگو:پیش دایرکتت نگو من فروش ندارم من کسیو ندارم من تیمم کمه،من کتاب نخوندم من فلان و…… ۶یکی از آیتم های مهم:سوییچ آف:
هم فیزیکیه هم ذهنی
یعنی بی ثباتی،خاموشی
مثلا کار کشاورزی داره بچش درس داره مسافرت رفته
اینجا کار رو دست میکشه
هرچی رشته میکنه پنبه میشه
۱ماه بکوب کار کنه بعد بگه خسته شدم یه خستگی در کنم
دگ همه چی تمومهههههههه اینجا سوییچ آف اتفاق میفته وقتی دوبار باشی ده بارنباشی ….
وقتی بری دنبال شغل دگ اینجا تمومه تو سوییچ آف میشی چون تمرکزت میره اونجا وقتت میره اونجا….
تعطیلی ها یا جمعه میشه میگی نتوررک تعطیل این اشتباهه
تعطیلی های جمعه برای شغل سنتیاست
✔️✔️✔️ما تجارت موقت نداریم
تاجر موقت داریم
تجارت ما همیشه در جریانه✔️✔️✔️
سوییچ آف ها ۸۰٪ذهنی هستند
وقتی یک یا دو جلسه نمیای یا دوست نداری بیای، این باعث میشه ذهنت تصمیم بگیره که نیای،که تو نتونی،که نخوای
شک داشتن و اینها سوییچ آف ذهنی محسوب میشن.
اگر تعلق و تعهد و حس مالکیت داشته باشی اگه مریضم باشی هرجورشده خودتو به جلسه میرسونی
❌قدرت ذهن خیلی زیاده❌
۷آبجکشن پذیر نباشیم مثلا طرف میگه تصویر نمیتونم باز بزارم موقع جلسات،یا بارونه نمیتونم حضوری جلسه بیام،بچه دارم کارسخته،کاردارم و ازاین حرفا.‌‌ طرف هنوز براش مهم نیست ک بیاد یا کارو انجام بده چجوری نمیتونه یک ساعت برای بیزینس و کار خودش وقت بزاره؟ یک نفری رو مثال زدن مشغول شغل دگ ای هم هستش و دلایلش اینه ک بچه داره یا کار دارع یا موارد دگ ای نمیتونه جلسه بیاد یا آموزش ببینه ما نباید آبجکشن پذیری داشته باشیم مواظب این آیتم باشیم کلوزینگ به نفع طرف نکنیم بگیم حق داری پس نیا جلسه و ازاین موارد اگر وقتش رو نداره چطور به بقیه کارش و اون شغلش رسیده؟ پس درک کشنده نداشته باشیم بهشون راهکار های درست بدیم ۸انجام دادن کارهای نادرستی که در کوتاه مدت اثر منفی نداره ولی بعدش تکثیر و اثرات منفی بدی بجا میزاره
با کراس لاین ارتباط گرفتن❌❌❌❌مهممممممم
رد و بدل محصولی نداشتن❌❌❌مهم مهم مهم
جزء گناهان کبیرست ،اصلا قابل تکثیر نیستش
چون ضررش دیده شده و در تیم اتفاق افتاده و تجربه شده
تجربه را تجربه کردن خطاست
مواظب تکثیرش باشیم
چون فرهنگ میشه
آخر این تکثیر تخریبه🤐👍
و در آخر خانوم فعالزاده نکات مهمی که از صحبت های خانوم پورمحمد برداشت کردند بازگو کردند.
ممنون از جلسه بی نظیر امروز ک مربی عزیزمون خانوم پورمحمدجانی عزیز برگزار کردند.عالییییی و آموزنده بود ممنون از همه همکاران متعهد جلسه هفتگی
پایان‌.


گرد آورنده:طوبی میرزایی مربی سازمان

لژیونرها

لژیونرها ۲۸ دی
با موضوع: تسلیم نشدن
تاپ لیدر جناب علیزاده جلسه لژیونرها رو با این داستان از کتابچه مقدماتی شروع کردند:
یه روز یه استاد دانشگاهی از دانشجوهاش میپرسه: آیا شما توماس ادیسون رو میشناسید؟
دانشجوها میگن: بله
استاد میپرسه: آیا آقای گراهامبل رو میشناسید؟
همه میگن: بله
استاد میپرسه: آیا شما مارک راسل رو میشناسید؟
همه دانشجوها همدیگر رو نگاه میکنند و میگن: نه، نمیشناسیم.
استاد میگه: اشکالی نداره،حق دارید نشناسید چون مارک راسل وسط راه تسلیم شد.
آدم هایی که تسلیم میشن و کسی نمیشناسه، وا داده ها رو کسی نمیشناسه.
اولین کسی که اورست رو فتح کرد.ادموند هیلاری رو میشناسیم کسی که برای اولین مرتبه موفق به فتح اورست نشد اما تسلیم نشد و به اورست گفت: تو یه کوه هستی و نمیتونی رشد کنی اما من انسانم و می تونم رشد کنم و با تسلیم نشدنش موفق به فتح اورست شد.
تسلیم نشدن  یک راز مهم در نتورک مارکتینگ است.
ما در نتورک مارکتینگ  شکست نمی خوریم، بلکه ول میکنیم.
ادامه ندیم شکست میخوریم.
دوام آوردن یعنی زنده ماندن پس از مرگ دیگران.
و نکته میلیون دلاری از جناب آقای علیزاده درخصوص تسلیم نشدن:
“آدم هایی که موفق میشن هیچ وقت تسلیم نمیشن و آدم هایی که تسلیم میشن هیچ وقت موفق نمیشن”
موضوع جلسه امروز به فکر کردن عمیق نیاز داره، این ها رو سطحی و ساده نگاه نکنیم، موفقیت روی خوش رو به کسی نشون میده که تسلیم نشه وگرنه تسلیم شدن که خیلی راحته.تسلیم شدن به معنی عقب برگشتن نیست، تو همین شرایطِ عدم رشد موندن یعنی تسلیم شدن!
تسلیم نشدن هنر میخواد.
و جمله پایانی ایشان:
“همه ی اونهایی که تسلیم شدن فقط همون یه بار رو تسلیم شدن! دیگه بعد از اون تسلیم شدن عادت میشه.”
در ادامه لیدر جناب آقای شیرزاد در خصوص تسلیم نشدن به موارد ارزشمند زیر اشاره کردند:
همیشه وقتی ما تو سختی ها قرار می گیریم، بارها به زبان هم شاید بیاریم که آقا ولش کن،نیستم،نمیشه! ولی همیشه یه جمله رو تو این مواقع یادمون باشه. بزار فردا! چه فرقی میکنه ۲۸ دی تسلیم شی یا ۲۹ دی؟!
تسلیم شدن و موفق نشدن یه بخشش برمیگرده به خودمون. چون تنبلیم، در بازه ی مورد نظر به نتیجه نمیرسیم.یه جمله هست که میگه: اگه مسواک نزدی یا کتاب نخوندی لطفا دهنت رو باز نکن!
یه سری عوامل شخصی خودمون در عدم کسب نتیجه تأثیر میزاره و این آیتم ما رو میبره برای تسلیم شدن.
یادمون باشه در تسلیم شدن هیچ سودی نیست.
بعد از تسلیم شدن اسارت ایجاد میشه.
و جمله میلیون دلاری ایشان:
“برای معمولی بودن نه مدال میدن نه یادی میکنن”
در ادامه لیدر جناب آقای کشتکار به موارد ارزشمند زیر اشاره کردند:
در نتورک مارکتینگ دو تا راز وجود داره:
۱.اینکه هیچ وقت تسلیم نشی.
۲.هیچ وقت راز شماره یک رو فراموش نکنی.
آدم هایی که تسلیم شدند رو به یاد نداریم ولی همه کسانی که تسلیم نشدن رو یادمونه.
ما قرارِ تسلیم نشیم و تاثیر بزاریم روی آدم ها.
تسلیم شدن یه اتفاق نیست یه انتخابه و انتخاب می کنی که استاد تغییر باشی یا قربانی تقدیر.
تو حق داری گریه کنی و اذیت بشی ولی حق نداری تسلیم بشی چون اسطوره ها هیچ وقت تسلیم نمیشن.
هممون خیلی چیزها رو میخوایم ولی چیزهایی که میخوایم مهم نیست چیزهایی که باید داشته باشیم مهمه.آدم هایی که تسلیم میشن فقط میخوان و برای چیزهایی که باید تو زندگی به دست بیارن تلاش نمی کنند.
چیزهایی که توی زندگیت هست بایدِ یا فقط خواستنه؟
لیدر کشتکار در این قسمت از صحبت هاشون به داستان واقعی از زندگی یه دونده دوی مارتن پرداختند:
جان استفان آکواری در مکزیکوسیتی در مسابقه دو شرکت کرد ،متاسفانه بیست کیلومتر مونده به خط پایان تعادلش رو ازدست میده و میفته و پاش آسیب می بینه اما استفان تسلیم نمیشه و با اینکه همه رقبایش از خط پایان عبور میکنند و مسابقه تمام میشود ولی همچنان به دویدن ادامه میده تا کار رو تمام بکنه نه اینکه نیمه راه کار رو رها کنه. وقتی ازش پرسیدن  که چرا ادامه دادی تو که دیگه شانس اول یا دوم شدم رو نداشتی؟ گفت: کشورم من و نفرستاد که فقط مسابقه رو شروع کنم! کشورم من و فرستاد تا مسابقه رو تمومش کنم!
گاهی موفقیت پایان راه نیست، شکست هم همینطور، این تسلیم نشدنه که باعث بودن و حضورت میشه. کسی نفر اول ،دوم یا سوم این دوره از مسابقات دوی مارتن رو یادش نیست اما همه نفر آخر رو یادشون، چون تسلیم نشد تو یاد آدم ها موند.
شجاع باید باشی تا تسلیم نشی.
در مورد داستان تسلیم نشدن جان استفان آکواری اینه جمله رو نوشتند:
“چطور هم آخر شد هم اسطوره”
زندگی خوب سهم اوناییه که تسلیم نمیشن.
تسلیم نشید، زمانی که دارید تسلیم میشید به این فکر کنید که چقدر با موفقیت فاصله دارید؟
تسلیم شدن، کار آدم های معمولیه، تسلیم شدن خیلی راحته.
و جمله میلیون دلاری از جناب کشتکار و پایان جلسه هفتگی لژیونرها:
“من به دنیا نیومدم که تسلیم بشم، من به دنیا اومدم که جهان رو تسلیم رویاهام کنم.

گردآورنده: زهرا پورمحمدجانی ( مربی سازمان )

جلسات هفتگی

به نام خالق عشق و اندیشه
دوستان عزیز سلام امیدوارم حالتون عالی باشه
امروز سه شنبه ۱۱/۱۱/۱۴۰۱ چ روز خاصی با عدد های رند😍😁جلسه هفتگی ما ساعت ۳عصر با حضور همکاران و لیدر های دوست‌داشتنی استارت خورد
شروعش با صحبت های دوستان از اقدامات هفتگیشون از جمله آقای علیرضا پوراکبر،خانوم الهام علی نیا،خانوم متین خبازنژاد، خانوم آنا غلامی و بقیه عزیزان.
لیدر عزیزجناب کشتکار مهمان هفتگی امروز مابودند صحبت هاشون رو با یک داستان انگیزشی شروع کردند:
دریک سمیناری یک سخنران انگیزشی میاد از حضار میپرسه شما ادیسون رو میشناسین؟
همهمه ها بالا میره و همه میگن بله بله کاشف برق بوده
پرسید گراهام بل رو چطور؟؟؟دوباره همهمه ها بالامیره میگن بله میشناسیم مخترع تلفن بوده
دوباره پرسید برادران رایت رو چطور؟همه گفتن بله هواپیمارو اختراع کردن
سخنران دوبارع پرسید مارک راسل رو چطور؟میشناسین؟
سکوت همه جا رو فراگرفت کسی نمیشناخت همه ساکت بودن و بعد گفتند نه
سخنران شروع به صحبت کردن کرد و گفت حق دارین
چون تسلیم شد کاری انجام نداد ک بشناسینش
؛ما آدمهایی رو میشناسیم ک تسلیم نشدند؛
✔️اولین و بزرگترین تصمیم در سختی ها تسلیم نشدن است✔️
.موفق شدن سختی های زیادی دارع بالا پایین داره قطعاااا شکست هم وجود داره.
.زمانی که هیچ راه دگ ای وجودنداره و ته راهی اون موقعست ک نبایدتسلیم بشی.
✔️تسلیم شدن یک اتفاق نیست یک انتخابه
و ما انتخاب میکنیم ک تسلیم بشیم✔️
.۹۹٪از چالش هامون اتفاق میفته و ما هیچ تأثیری نداشتیم و اتفاق افتاده ولی این ماییم ک انتخاب کنیم بابت این چالش ها تسلیم بشیم یانه.
.ما ول کردن و رها کردن رو بلدیم خیلی مهمه ک تسلیم سختی ها نشیم.
اونایی ک ادامه میدن اسمشون ماندگاره
☑️۲تا کار مهم تو نتوورک وجودداره:«
۱هیچوقت تسلیم نشین ۲هیچوقت نکته ۱رو فراموش نکنین
اونهایی ک تسلیم میشن همون آدم معمولی میمونن
✅درآینده باید از تاریخ صحبت کنی ولی اگر تسلیم نشی تاریخ ازت صحبت میکنه✅
✔️هروقت خواستی تسلیم بشی از خودت سوال کن مگ چندبار بدنیا میام؟✔️
💥داستان یه آدمی به اسم جان استفان آکواری ک دونده دو ماراتون بوده و در المپیک ۱۹۶۸در مکزیک سیتی برگزار شد شرکت میکنه
مسابقه شروع میشه ۱۰دقیقه ک گذشت پای راستش آسیب میبینه
دید ک خیلی ورم کرده و رگهاش روی هم اومده
دکتر بانداژ میکنه بهش میگه نباید ادامه بدی
ولی جان ادامه میده
۲۵کیلومتر مونده بود ب پایان خط مسابقه بهش گفتن ادامه نده ممکنه پاتواز دست بدی ولی اون گوش نداد وگفت نه و ادامه داد
تا نفر پنجاهم از خط مسابقه رد میشه
دیدن یک نفر ۲۰کیلومتر مونده به خط پایان داره هنوز میاد بعد ۲_۳ساعت همه وارد ورزشگاه شدند
چندین ساعت گذشت رسید به ۴صبح
ک یک نفر لنگان لنگان وارد میشه همه میان ببینن این دیوانه کیه وقتی جان استفارو میبینن ازبس ک درد داشت قرمزشده بود تمام افرادی که در ورزشگاه بودن همه بلند شدند و براش دست زدند
اون از ۷۲نفر شرکت کننده نفر ۷۲م شده بود
اما کسی الان یادش نیست که کی نفر اول شده بوده
ولی همه یادشونه و تو ذهن هاشون باقی مونده نفر آخر کی بوده💥
.✔️چطور هم آخر شد هم اسطوره؟؟؟✔️
چرا تسلیم نشد؟چون میخواست یک اسطوره باشه
☑️ما چقدر میتونیم تو این مسیر دووم بیاریم؟
وقتی شجاع باشیم کسی نمیتونه مارو از پا دربیاره
تمام سختی هایی رو ک الان داری میکشی باید بدونی ک یه روزی بهشون میخندی
این یه نگرشه ک تو هیچوقتتتتت تسلیم نشی
زمانی ک همه دارن لفت میدن تو بند کفشاتو محکم تر کن تو بخاطر کسی نیومدی تو بخاطر خودت اومدی
💥هروقت تصمیم گرفتی که تسلیم بشی به این فکر کن که تو چقدر به موفقیتت نزدیک شدی💥
وقتی تسلیم شدی هزاران انگشت اشاره به طرفته ک بگه دیدی دیدی دیدییییییییی که توهم کم آوردی؟؟؟؟
بااااید به تصویر بعدش هم فکر کنی باید برات درد ایجاد کنه و هیچوقت طرف تسلیم شدن نری
همه دوست دارن تشویق بشن تحسین بشن
تو حق داری گریه کنی آبجکشن بزنی ناله کنی جلسه نیای
ولی حق نداری تسلیم بشی
«همه تو زندگیشون خیلی چیزا میخوان ولی چیزایی ک میخوایم مهم نیست چیزایی ک بایدداشته باشیم مهمه
اینجا جای بلندشدنه
اینجا قراره‌ به افتخار بلند شدنت برات دست بزنن
✔️شکست خیلی خوبه چون شخصیتت رو میسازه
شکستی مهمه ک بعدش بلندشی نه بعدش خسته بشی ولفت بدی
منتظر کسی نباش
بهترین رو همیشه نصیب خودت کن
برای خودت ارزش قائل باش
خداگفته تو اشرف مخلوقاتیییی بهترین ها مال توعههه
حرکت کن و به آپلاینت وصل شو
🌻من خلق نشدم ک تسلیم بشم من خلق شدم ک دنیارو تسلیم رویاهام کنم🌻
🌹مطمئن باش کسی که تسلیم میشه=اسیر میشه🌹
✔️اگه میخوای واقعا شجاعت به خرج بدی و تسلیم نشی مبارزه کن✔️


گردآورنده: طوبی میرزایی مربی سازمان

جلسات هفتگی

خلاصه جلسه هفتگی پنجشنبه ۶بهمن ۱۴۰۱
جلسه هفتگی پنجشنبه طبق روال هر هفته با حضور ارزشمند لیدر کشتکار بزرگوار و با این جمله آغاز شد:
«قدم های میلی متری داشته باش و هدف های کیلومتری»
در ابتدا خانم پور محمد جانی زندگینامه جان میلتون فاگ را ارائه دادند:
جان میلتون فاگ لیسانس عکاسی از دانشکده هنر فیلادلفیا است،این مرد ۶۷ساله را ناپلئون هیل عرصه بازاریابی شبکه ای در دنیا می نامند.
جان میلتون فاگ سردبیر مجله آپلاین،مؤسس مجله نتورکینگ تایمز و سردبیر مجله سبک زندگی بازاریابی شبکه ای است اما آنچه که بیش از هر چیز دیگری نام اورا جهانی کرده نگارش پر فروش ترین کتاب عرصه بازاریابی شبکه ای به نام«بزرگترین بازاریاب شبکه ای دنیا»می باشد.
نظر جان میلتون فاگ درباره بازاریابی شبکه ای در ایران؛
راه نجات بازاریابی شبکه ای در ایران رسیدن به مشارکت الهام بخش است و ایران میتواند پیشگام بازاریابی شبکه ای در خاورمیانه باشد.
آموزشی که توسط لیدر کشتکار ارائه شد:
۴دشمن که هر نتورکری با آنها روبرو میشود و ممکن است  باعث تصمیمات اشتباه شما شود و مسیرتان را عوض کند، باید دشمن هات و بشناسی و سلاح مغلوب کردنشان را داشته باشی. یه عده شاید هنوز به این دشمن ها برنخورده باشن،عده ای شاید همین الان در حال مبارزه هستن و عده ای از این چالش رد شدن.


۱.دشمن اول :پس زدن،رد کردن،نپذیرفتن،نه شنیدن
این دشمن برای چه کسانی قدرت دارد؟ برای کسانی که هنوز نمی دانند کجا هستند و چه چیزی در دست دارند،باید بدانید آدم ها حق انتخاب دارند،آدم ها قرار نیست هرچی شما میگید را بپذیرند.
اگر عقب بکشید،حرص بخورید،ناراحت بشید،گریه کنید؛ می بازید چون هدف این دشمن همینه.
چرا آدم ها این مسیر را انتخاب نمی کنند؟ چون دوست ندارند تغییر کنند و تو نباید از تغییر نکردنشون ناراحت بشی.باید بتوانید با این دشمن کنار بیایید.


۲.نیرنگ
افراد را دعوت به پرزنت میکنید،در همان لحظه جوگیر میشوند و جواب مثبت می دهند،اما وقتی زمان پرزنت میرسد نمی آیند و جواب شما راهم نمی دهند،آدم ها به شما نیرنگ میزنند.تعدادی از افراد لیستت را برای نیرنگ کنار بزار و با این دشمن آشنایی داشته باش.


۳.یأس،ناامیدی و بی انگیزگی
یک دشمن خیلی قوی که باعث میشود به این نتیجه برسید که به درد این تجارت نمیخورید،اجازه نمیدهد با آپلاینتان تماس بگیرید،در جلسات شرکت کنید،مهمترین سلاح این دشمن این است که به شمامیگوید میخواستی ضایع شوی؟همین را میخواستی؟این دشمن قوی تیر خلاص را به شما میزند. چون شما را به زیبایی در مسیر منفی فالو میکند.


۴.ریزش
لیست می نویسید،دعوت میکنید،پرزنت می شوند، ثبت نام می کنند اما یا کار نمی کنند یا مدتی فعالیت میکنند و بعد از مدتی محو می شوند.ریزش انگیزه شما را پایین می آورد،این دشمن را زمانی عمیق تر تجربه میکنیدکه سازمان بزرگ و فعالی داشته باشید و پورسانت خوبی از سازمانتان دریافت کنید،ریزش همیشه نقمت نیست بلکه گاهی نعمت است چون شما را قوی تر میکند. گاهی اوقات ریزش برای رویشی جدید اتفاق می افتد. آدم ها می آیند  و می روند تا ما را قوی تر کنند اکنون که با این دشمن آشنا شدید پس دیگر نباید ناامید شوید.
اوج حماقت اینجاست که فکر می کنیم چرا اکثریت مردم این تجارت را قبول نمی کنند، کاملا مشخص است، این یک صنعت رو به رشد است و آدم های معمولی با دیدگاه معمولی به این صنعت نگاه می کنند و ما باید افرادی که در این تجارت موفق شدند را الگو قرار دهیم،دنبال معجزه نباشید، آدم های موفق به وضعیت خودشون آگاهند و می دانند در چه مسیری قدم گذاشته اند و با آگاهی با این ۴ دشمن مبارزه می کنند.
ترکیب کلمات اول این ۴دشمن میشود پنیر
{پ=پس زدن} {ن=نیرنگ}  {ی=یأس} {ر=ریزش}
در پایان جلسه هفتگی، لیدر کشتکار چهار دشمن در نتورک مارکتینگ  را با اشاره به داستان واقعی از مارک یارنل توضیح دادند:
مارک یارنل یک لیست ۲۰۰نفره نوشت،آپلاینش این ۴دشمن را به او معرفی کرد،مارک یارنل با ۸۰نفر از لیستش تماس گرفت و به او گفتند نه(دشمن شماره ۱)
۱۲۰نفر قبول کردند که برای پرزنت حاضر شونداما در روز پرزنت ۵۱نفرحاضر نشدند و نیرنگ زدند(دشمن شماره ۲)
۶۹نفر در جلسه حاضر شدند و ۵۷نفر آماده به کار بودند که تنها ۱۲نفر از آن ها ثبت نام کردند و یأس به سراغش آمد (دشمن شماره ۳) از این ۱۲نفر ۱۱نفر فعالیتی نداشتند وریزش به سراغش آمد (دشمن شماره ۴)مارک یارنل با ۱نفر به مسیرش ادامه دادو همان یک نفر او را به آزادی مالی رساند و او در همه ی کتاب هایش از آن یک نفر یاد میکند.
نکات میلیون دلاری پایانی از لیدر کشتکار:
برای رسیدن به موفقیت باید بها بپردازید،تلاش یعنی مبارزه کردن نه اینکه در گوشه ای بنشینید و غصه بخورید! چالش درد داره، این دردِ که تندیس تو رو میسازه.
دوام آوردن جنم میخواد. موفقیت جنم می خواد. موفقیت آدم خودش و میطلبه.
غصه خوردن هیچ کمکی نمیکنه. متفاوت باش! نتورک مارکتینگ موفقیت رو فقط بهت نشون نمیده باهات کار میکنه.

با آدم ها بیزینسی صحبت کن، نمیخواد بیاد،خب نیاد. شاید بعدا بیاد. برو نیاز آدم ها رو تحریک کن. تو باید نیاز آدم ها رو پیدا کنی. اگه آدم ها بهت نه میگن تو  برو خودت رو قوی کن. آدم ها میان و میرن که ما رو قوی تر کنن. شاید تو تمام گریه هات و کردی اما تمام تلاشت و نکردی! تلاش یعنی مبارزه کنی و متعهدانه برای رویاهات بجنگی.
“این تجارت مال توئه”

گردآورنده: سمانه قاسمی پور حامی سازمان