فلسفه ي مورچه
نویسنده : جیم ران
سال هاست که من به کودکان مفهومی ساده اما نیرومند می آموزم: فلسفه ي مورچه.
به نظر من همه باید درباره ي مورچه ها مطالعه کنند. مورچه ها یک فلسفه ي چهاربخشی شگفت انگیز دارند.
اولین بخش آن این است که مورچه ها هرگز تسلیم نمی شوند . فلسفه ي خوبی است . اگر مورچه اي در یک جهت در حال حرکت باشد و شما سعی کنید متوقف ش کنید ، او به دنبال راه دیگري می گردد. بالا می رود، پایین می رود، دور می زند. مورچه ها به جستجوي خود براي یافتن راهی دیگر ادامه می دهند. چه فلسفه ي کارامدي؛ هرگز از جستجوي راهی که تو را به مقصد مورد نظرت می رساند دست نکش.
دوم، مورچه ها کل تابستان را زمستانی می اندیشند. این چشم انداز مهمی است. نمی توان اینقدر ساده لوح بود که گمان کرد تابستان براي همیشه ماندگار است. پس مورچه ها وسط تابستان در حال جمع آوري غذاي زمستان شان هستند. یک حکایت قدیمی می گوید « خانه ات را در تابستان بر روي شن نساز » ، چرا به این پند نیاز داریم؟ زیرا مهم است که پیش اندیشی کنیم. در تابستان باید فکر توفان را هم بکنید. باید همچنان که از آفتاب و شن لذت می برید به فکر سنگ وصخره هم باشید.
سومین بخش از فلسفه ي مورچه این است که مورچه ها کل زمستان را تابستانی می اندیشند . این هم مهم است . در طول زمستان مورچه ها به خود یادآور می شوند که «. این زیاد طول نمی کشد؛ به زودي از اینجا بیرون خواهیم رفت » اولین روز گرم مورچه ها بیرون می آیند. اگر دوباره سرد شد آنها برمی گردند زیر، ولی باز در اولین روز گرم بیرون می آیند . آنها براي بیرون آمدن نمی توانند زیاد منتظر بمانند.
و اما آخرین بخش از فلسفه ي مورچه: یک مورچه در تابستان چقدر براي زمستان خود
جمع می کند؟ هر چقدر که در توانایی اش است. چه فلسفه ي باور نکردنی اي، فلسفه ي
.« هر چقدر در توانایی ات است »
وه، چه فلسفه ي بزرگی است فلسفه ي مورچه. هرگز رها نکن، آینده را ببین، مثبت
بمان و همه ي تلاشت را بکن.
#برخیز_و_بدرخش