بازاریابی شبکه ای چیست ؟

 

بازاریابی شبکه ای برگرفته از فرمول تصاعد است که در سده ی  سوم ه ق به واسطه اقلیدوس و در کتاب “مقدمات” به جهان معرفی شده است . اولین بار یک شــرکت دوچرخه سازی در روسیه از این روش استفاده کرد که باعث شد در روسیه عبارت ‹‹ بهمنی ›› و فرانسه عبارت ‹‹ گلوله برفی ›› را به آن لقــب دهند و این روش را، راهی برای تقلب و کلاهـــبرداری اعــلام کنند . سیاستمــداران، اقتصاد دانان و جامعه شناسان زیادی به دنبال پیدا کردن راهی بودند که بتوانند از این ایده به نفع همه استفاده کنند. اولــین شـرکتی که رسماً فعالیت بازاریابی شبکه ای را آغاز کرد، کمپانی ویتامین کالیفرنیا بود که نام خود را در ســال ۱۹۳۹ به نوترالایت تغــییر داد و امروزه محصولات خود را از طریق کمپانی اموی به فروش می‌رساند .

بازاریابی چند سطحی چیست؟

بازاریابی چند سطــحی یک اســـتراتژی بازاریابی فروش مستقیم است که در آن، بازاریاب به غیر از پادادشـــی که از فروش مستقیم محصول کسب می کند، از فروش محصول توسط افرادی که به واسطه او استخدام شده اند هم کسب درآمد می کند . افرادی که توسط بازاریاب استخدام شده اند ” زیر مجموعه ” او نامیده می شوند که می توانند تا چندسطح هم ادامه داشته باشند. فرد بازاریاب با داشتن زیرمجموعه های بیشتر، می تواند سود بیشتری کسب کند .

بازاریابی شبکه ای چگونه کار میکند؟

در این روش، شـــخص بازاریاب عــلاوه بر این که مســتقیماً محصـــول را با استفاده از نمــــونه کالاها و خـــدمات به مشتری نهایی می فروشد، باید مشتریان دیگر را هم در فروش خود دخیل کند. بدر واقع باید دیگران را به تبلیغ کالای مورد نظر تشویق کنند. اساس کار بازاریابی شبکه ای، فروش و ارائه محصول توسط مشتریان راضی از محصـــول است. مهم ترین مسئله در بازاریابی شبکه ای، رضایت مشتری از محصول و تبلیغ دهانی و شفاهی محصول توسط مشـــتری است. در بازاریابی شبکه ای، برای راضی نگه داشتن همیشـــگی مشـــتریان، لازم است محـصـــولاتی که به فروش می رسند کیفیت بالایی داشــته باشند. از لحــاظ تئوری، اگر یک شرکت در بازاریابی شبکه ای موفق باشد، می تواند با استفاده از رضایت مشتریان، فروش بسیار بالایی را تجربه کند .

عضوگیری و پیشروی تصاعدی

در شرکت های بازاریابی شبکه ای، هر بازاریابی که به دنبال درآمد بالا باشد، باید فروشندگان دیگری را تحت عنوان زیرمجموعه به شبکه خودش اضافه کند. به صورت تئوری، اگر هر بازاریاب دو نفر را به عنوان زیرمجموعه خودش اضافه کند و هر کـدام از زیر مجموعه های او نیز دو نفر را اضافه کنند، او ۴ نفر زیرشاخه رده دوم دارد. حالا اگر همین روند ادامه پیدا کند، او ۸ نفر زیرشــاخه رده سوم و ۱۶ نفر زیرشاخه رده چهارم دارد. اگر زیرشاخه ها باز هم به عضوگیری ادامه دهند، این مجموعه به صورت تصــاعدی رشد می کند و اعضای زیادی به مجموعه این بازاریاب اضافه می شوند .

تفاوت بین شرکتهای هرمی و بازاریابی شبکه ای

به گفته ی کمیسیون تجارت فدرال امریکا، شرکت هرمی شرکتی است که به اعضای خود، بابت وارد کردن افراد جدید، حق کمیسیون می‌دهد. شرکت‌های هرمی هیچ محصولی نمی‌فروشند و روش کار آن ها به این صورت است که پول های مشتریان را در یکجـا جمع می‌کنند و با آن کاری انجام نمی‌دهند. در ازای جذب افراد پول می‌دهند و بطور اجتناب ناپذیری فرو می ریزند. بعد از فروپاشی هرم، بجز عده‌ای که در بالای هرم هستند همه دست خالی می‌مانند و پول خود را از دست می دهند. عملکرد شرکت های هــرمی، در اکثر کشورهای دنیا از جمله ایران غیر قانونی است .

به گفته اف تی سی سی ،داشتن محصول به معنای قانونی بودن یک شرکت نیست. بعضی از شرکت های هرمی برای رد گم کردن، یک محصــــول در پلان خودشــــان قرار می دهند که قیمتی بسیار بالاتر از قیمت بازار آزاد دارد، چرا که هدف این شـرکت ها، فروش محصول نیست. در این شرکت ها معمولاً دریافت محصـــول مشروط بر شرکت در پلان تجاری است و پول کسانی که به هر دلیلی نمی توانند یا نمی خواهند عضو گیری کنند، از دست می رود .

 

تهیه و تدوین : محسن محنا

یادداشتی برای بهترین ها

برای رشد و موفقیت در نتوورک مارکتینگ هیچ وقت دیر نیست.
هر شکست مقدمه ای برای پیروزی های بزرگ تر است؛

فقط باید باور کنید و اقدام.

باید قوی باشید
همیشه امید هست اما…………
غیر ممکن است بتوان با بال کبوتر مانند عقاب پرواز کرد پس باید قوی باشید و خودرا پرورش دهید.

شما براي بهترين بودن آماده اید اما نیاز به اقدام دارید.

شما وارد تجارتی شده اید که پایه و اساس آن، میزان بزرگی آن را نشان می دهد
و
پایه و اساس این کار خود شما هستید.

شما باید در نتورک برای رشد دیگران انرژی بگذارید
وبرای رشدتان از انرژی دیگران استفاده کنید ،این یک قانون است.

دوست عزیزم این را بدان طبق قانون پایستگی، انرژی هرگز سوخت نمیشود

پس؛
انرژی بگذار و تلاش کن که نتیجه اش به خودت بازمیگردد….

برای موفقیت آغاز كرده اید کارتان را و ديگر نمی خواهيد روزهای تان را تلف كنيد تا نقشی را بازی كنيد كه ديگران برايتان انتخاب كرده اند و در اين راه كوله پشتی خود را پر كرده ايد از هدف، آموزش و اقدام. می دانيد كه اين بينش و نوع نگرش شماست كه به اعمال، تصميمات و ذهن شما جهت ، كميت و كيفيت می بخشد.
اگر ذهنیت شما فقط به دنبال “بهترين بودن” باشد در نتيجه اقدام، تصميمات و ذهن شما نیز به بهترين شكل در می آيد و به نتیجه دلخواهتان خواهید رسید.

شما برای بهترين بودن آمده اید با اهدافی مشخص.
بهترين بودن در ايران از همان آغاز كار و بهترين بودن در جهان در سالهای آينده.

بگذارید از فردی برایتان بگویم که نتورک زندگی وی را تغییر داد؛

آن شخص کسی نیست جز

رندی گیج

.: :. رندی گیج دیروز که بود ؟؟ یک ظرفشور ساده ؟!! یک مدیر رستوران ؟!! یک ورشکسته !! یک بدهکار تمام عیار !! رندی گیج امروز کیست ؟؟!! … آیا اگر او تغییری شگرف در زنگی خود ایجاد کرده ما از این کار عاجزیم .
( از سخنان امروزش او را بشناسید)

نتورکینگ برای او چه پیامد تغییر الگوئی داشته است که ما از آن نباید بی بهره بمانیم .

.: The fastest way to become wealthy is to find ways to provide value to others :.

.: سریع ترین و بهترین مسیر رسیدن به دولتمندی پیدا کردن راهی است برای بها دادن به دیگران و ارزش گذاری روی آنها :.

.: The season of flailure is the best time for sowing the seed of success:.

.: ناامیدی و درماندگی بهترین فصل است برای پاشیدن بذر موفقیت:.

.: If you not believe yourself , very few other people will :.

.: اگر شما خودتان را باور نداشته باشید عده زیادی از مردم نیز شما را باور نخواهند داشت :.

.: The day you take complete responsibility for yourself , the day you stop making any excuses , that’s the day you start to the top :.

.: روزي كه شما ديگر هيچ بهانه اي نمياوريد روزي است كه شما مسئوليت خود را به عهده گرفته ايد چنين روزي شروع شماست براي رسيدن به اوج :.

 

تهیه و تدوین : سعید باقری

چهار دلیل اهمیت پیگیری فروش در سیستم MLM

چهار دلیل اهمیت پیگیری فروش در سیستم MLM:

۱.اولین دلیل اهمیت افزایش باور به محصول است:

تجارت mlm تجارت ارتباطات است و ما امروزه در موج ارتباطات هستیم ما علاوه بر ارتباط با افراد سازمان، باید ارتباطمان با افراد خارج از سازمانمان را نیز حفظ کنیم که یکی از مهمترین بخش های این ارتباط، ارتباط با مشتری هاست.
فروشنده ی حرفه ای، این مورد را به خوبی می داند که فروش پایان یک  معامله نیست بلکه آغاز یک ارتباط است، آغاز یک تعهد است و همه چیز بعد از فروش شروع می شود.
ما می توانیم در مورد محصولات از منابع مختلفی اطلاعات کسب کنیم اما زمانی باور ما به محصول افزایش پیدا میکند که یا خودمان محصول را استفاده کرده باشیم و یا با مشتری هایمان ارتباط بگیریم و رضایت آنها را از محصول دریافت کنیم. مشتری های ما با اعلام رضایتشان و بیان حس خوبشان باعث افزایش باور ما نسبت به محصول می شوند.

۲.دومین دلیل اهمیت پیگیری فروش در mlm ایجاد مشتری ثابت است:

ما دنبال فروش به هر نحوی نیستیم، چیزی که برای ما اهمیت دارد خریدهای مداوم مشتری هاست. زمانی فروش ما کامل است که ما به یک نفر بیش از دو بار محصول فروخته باشیم. ما در فروش محصول ابتدا احساسات خودمان را می فروشیم، مشتری ما را باور میکند. انسان ها در اغلب موارد احساسی تصمیم می گیرند ما با پیگیری مشتری هایمان حس احترام، ارزشمندی، حمایت و کمک را به مشتری منتقل می کنیم و مشتری با دریافت این موارد با ما احساس راحت تری پیدا می کند و هر محصولی را نیاز داشته باشد خیلی راحت با ما در میان می گذارد.
زمانی که وارد این تجارت می شویم ابتدای تجارتمان زمان بیشتری برای فروش محصول و پیگیری مشتری داریم و نیاز هست که مشتریان ثابت خود را خیلی زود ایجاد کنیم تا زمانی که تمرکزمان روی ساختن مجموعه است،مشتری محصول هم داشته باشیم.

۳.سومین دلیل اهمیت پیگیری مشتری در mlm این است که مشتریان ما به نوعی فروشندگان با ایمان ما می شوند:

موضوع بسیار مهمی است، ما علاوه بر سازمانی که داریم، یک شبکه ی خیلی خیلی مهم دیگری هم داریم و آن شبکه ای از مشتریان ماست. مشتریان ما وقتی محصولی را استفاده می کنند و از آن راضی هستند؛ حس خوبشان را به دیگران منتقل می کنند و برای ما کار فروش  را انجام می دهند و این مورد زمانی اتفاق می افتد که مشتری از  ما حس خوبی بگیرد و این مورد نیز منوط به پیگیری حرفه ای ماست. بعنوان مثال ما وقتی از یک موسیقی حس خوب بگیریم آن را به اشتراک میگذاریم، بدون اینکه فکر کنیم خواننده یا شخص دیگری از این کار ما سود می برد! دقیقا این مورد در مشتریان ما نیز اتفاق می افتد فقط و فقط با پیگیری حرفه ای ما.

۴. دلیل چهارم اهمیت پیگیری در mlm گسترش سازمان توسط برخی از مشتریان راضی است:

یکی از گزینه های پراسپکتینگ و مشتری احتمالی یابی برای سازمان این است که مشتریان راضی خود را برای ورود به سازمان دعوت می کنیم.

 

تهیه و تدوین : سرکار خانم زهرا پورمحمدجانی

پاردایم یا چهارچوب ذهنی

چهارچوب ذهنی یا پارادایم چیست؟

چهارچوب ذهنی یا پارادایم یعنی مجموعه ای از پیش فرض ها و پیش دانسته ها، عادت های رفتاری و الگوهای ذهنی و ارزش ها که در ضمیر ناخودآگاه ما تثبیت شده اند که به عنوان یک چارچوب فکری، روی تحلیل و تصمیم گیری ما تأثیر عمیق دارند. ما از پنجره هایی به نام پارادایم ها به دنیا نگاه می کنیم.

نظریه ی دکتر ویلیام گلاسر

همه ی ما دو نیاز اساسی داریم( بی تردید به غیر از نیازهای اولیه مانند غذا، آب، سرپناه و…). نیاز به دادن و ستاندن محبت و نیاز به مفید بودن برای خود و دیگران.

اگر هر کدام از این نیازها برآورده نشوند ما از نظر عاطفی یا ذهنی دچار مشکل می شویم و یا دست و کم بی ثبات می شویم و در نتیجه افراد شاد یا راضی ای نخواهیم بود(یارنل،92:1395).

تغییر چهارچوب های ذهنی(پارادایم شیفت)

میخواهم کمی راجع به تغییر چهارچوب ذهنی صحبت کنم، چون معتقدم پایه ی چالش ها و تغییرات برای رسیدن به موفقیت تغییر چهارچوب های ذهنیست.

 

قبل از انجام هر کاری در تمام جنبه های زندگی ابتدا باید جواب مناسبی برای سوال های چه کاری می خواهیم انجام دهیم و چگونه میخواهیم انجامش دهیم، پیدا کنیم. “چه چیزی” و “چگونه” قبل از پاسخ به این دو سوال باید جوابی بسیار قانع کننده برای دلیل انجام آن کار پیدا کنیم. چرا؟ در غیر این صورت معمولاً کاری که آغاز کرده ایم را به پایان نخواهیم رساند. بعد از پیدا کردن جواب مناسب برای “چرا” نوبت به این می رسد که یک چهارچوب ذهنی جدید و مناسب برای جواب دادن به سوالات “چه چیزی” و “چگونه” تعیین می کنیم.

همانطور که می دانیم تمام راه های موفقیت از یک تغییر چهارچوب ذهنی آغاز می شود. بنابراین همه اهمیت تغییر چهارچوب ذهنی را می دانیم و البته می دانیم که چرا به تغییر چهارچوب های ذهنی نیاز داریم. برای هر پله موفقیت در زندگی، به یک تغییر و ارتقاء چهارچوب های ذهنی نیاز داریم.

بعضی از این تغییرات چهارچوب های ذهنی به صورت خودکار در زندگی روزمره به مرور زمان ایجاد می شود اما گاهی اوقات ما باید خودمان آگاهانه چهارچوب های ذهنی خودمان را تغییر دهیم. این اتفاق معمولا زمانی می افتد که می خواهیم تصمیم گیری کنیم که آیا راهی که اکثر مردم می روند را دنبال کنیم؟ یا یک راه جدید انتخاب کنیم؟ بنابراین اگر می خواهیم یک مرد یا زن موفق باشیم(متفاوت از سطح عادی جامعه) قبل از هرچیز به یک چهارچوب ذهنی جدید نیاز داریم.

تغییر و گسترش چهارچوب های ذهنی یک پیش شرط اولیه دارد، قبل از یک چهارچوب ذهنی باید کاری را انجام دهیم. ذهن مانند یک دفترچه ی پر از صفحات پر و خالی است. ما هر روز کلیه ی خاطرات، ادراکات، احساسات و تصمیمات خودمان را در دفترچه ی ذهن می نویسیم و هر روز تصمیمات جدید خودمان را بر اساس آنچه که در این دفترچه نوشته شده، می گیریم اما اگر زمانی رسید که احساس کردیم کمبود یک چهارچوب ذهنی برای ما وجود داره یعنی با نحوه ی تفکر و اطلاعات فعلی نمی توانیم جواب و راه حل مناسبی برای وضعیت کنونی خودمان پیدا کنیم یا اگر برای دستیابی به یک موفقیت جدید تصمیم گرفتیم که چهارچوب ذهنی جدید بسازیم ابتدا به یک صفحه ی خالی از دفترچه ی ذهن نیاز داریم تا اطلاعات جدید چهارچوب ذهنی جدید و دستورالعمل های عملی چهارچوب ذهنی جدید را آنجا یادداشت کنیم. سپس می توانیم براساس این چهارچوب ذهنی جدید تصمیمات جدیدی بگیریم و متفاوت از گذشته عمل کنیم. فراموش نکنید تغییر چهارچوب ذهنی سخت تری کار در کل جهان است زیرا شما ابتدا باید ذهنتان را تغییر بدهید و سپس متفاوت عمل کنید یعنی مقادیرزیادی زمان و انرژی صرف کنید و سخت تلاش کنید در غیر این صورت اگر تغییر چهارچوب ذهنی کار راحتی بود معمولا مردم روزی 3 بار چهارچوب های ذهنی خودشان را تغییر می دادند.

 

 

دو نمونه مثال تغییر چهارچوب های ذهنی

نمونه ی اول:

تام وتستون بنیانگذار شرکت “آی-بی-ام” نقل می کند که یکی از کارکنانش اشتباه بزرگی مرتکب شد و مبلغ 10میلیون دلار به شرکت ضرر زد. این کارمند به دفتر تام وتستون احضار شد و پس از ورود گفت: تصور می کنم که باید از شرکت استعفا دهم ، تام وتستون گفت: شوخی می کنید ما همین الآن مبلغ 10 میلیون دلار بابت آموزش شما پول داده ایم.

نمونه دوم:

زمانی که شرکت آمازون (Amazon) ادعا کرد قصد دارد تبدیل به بزرگترین کتابفروشی آنلاین دنیا شود به شدت توسط رقبای سنتی خود مورد سرزنش و حتی تمسخر قرار گرفت چرا که این چهارچوب ذهنی در ذهن تمام افراد شکل گرفته بود که فروش کتاب تنها به شکل سنتی امکان پذیر است و از نظر آنها فروش آنلاین امری توجیه ناپذیر بود اما بنیانگذار آمازون با تغییر این چهارچوب ذهنی به کلی سرنوشت کسب و کارهای سنتی را تغییر داد.

چهارچوب های ذهنی(پارادایم) در نتورک مارکتینگ

اگر قبل از اینکه کار را شروع کنید اشتیاقی به آن ندارید به هیچ وجه به مقصد نخواهید رسید.«مارک یارنل»

چگونه انسان می تواند چهارچوب ذهنی مناسبی را برای زندگی اش بسازد؟

چگونه یک نتورکر می تواند چهارچوب ذهنی محکمی را در بهترین سال خود در بازاریابی شبکه ای انتخاب کند؟

اول باید به رویای ساختن چیز بزرگی متعهد و مشتاق شوید. منظورم این است که چرا باید به چیز کوچکی متعهد شوید آیا ما خلق شده ایم تا به چیزهای کوچک فکر کنیم؟ خیر. من از نقطه ی شروع، هدف بزرگی را دیدم و طبیعتا برای به دست آوردن هدف بزرگ هم باید بزرگ فکر کرد. باید کاری را انجام دهید که ظرفیت بزرگ شدن را داشته باشد و بازاریابی شبکه ی این ظرفیت را دارد. باید بزرگ فکر کنید وگرنه از ابتدا خودتان را در معرض شکست قرار خواهید داد. اهدافتان باید از شما بزرگتر باشند بخاطر داشته باشید تعیین این هدف که فقط پول زیادی به دست آورید؛ کافی نیست باید چیزی هم برای دیگران بسازید تا چهارچوب مناسب جهت ارائه ی پیشنهاد به تعداد زیادی افراد را داشته باشید.

تجربه ی شخصی خودم:

اگر می بینید که در بازاریابی شبکه ای مدت زیادی وقت گذاشتید ولی نتیجه ی مطلوب نگرفتید، بدانید که هنوز چهارچوب های ذهنی شما درست شکل نگرفته و باید در صدد تغییر چهارچوب های ذهنیتان باشید.

 

تهیه شده توسط حامد کشتکار دافچاهی.

منابع:

1.یارنل، مارک. (1395)، بهترین سال شما در بازاریابی چند سطحی، تهران،نشر زمینه، چاپ چهارم

2.اینترنت

جاخالی دادن از اژدر افسردگی

(جاخالی دادن از اژدر افسردگی )

علیرغم پیشامد و وقفه های اجتناب نا پذیر در موفقیت، اشتیاق خود را حفظ کنید .اگرچه پس از اتمام دوره ی آموزشی در این تجارت ۹۰درصدآن تفریح است ، با این حال یکی از سخت ترین چالش هایی که اعضای جدید  وحتی افراد با تجربه با آن روبرو می شوند اژدر افسردگی است. در این کار اشتیاق،صداقت وصمیمیت ،فصاحت کلام و قابل باور بودن از ملزومات اصلی موفقیت هستند. یک فرد افسرده نمی تواند در این صنعت دوام بیاورد .البته ماباید به اعضای جدید در مورد عوامل شایع افسردگی از قبل آگاهی دهیم . اولین قدم این است که با پذیرش وتلاش شخصی با این حریف سر سخت روبرو شویم .

دلایل افسردگی دربازاریابی چند سطحی:

این که دوستان دعوت مارا برای شرکت در جلسه ی معارفه رد کنند ویا بدتر ،پس از پذیرفتن دعوت به جلسه نیایند ،در ما ایجاد افسردگی می کند .زمانی که یکی از اعضای ارزشمند گروه به خاطر از دست دادن اشتیاقش نا پدید می شود،شرکتش را تغییر میدهد یا اصلا از صنعت کناره می گیرد می تواند باعث افسردگی ما شود ،هرچه بیشتر در مورد این قبیل چیزها شرح وبسط دهیم افسرده تر می شویم . در عین حال همه ی ما می دانیم که این اتفاقاتی هستند که به هر حال رخ می دهند . به طور میانگین ۷۵درصد افراد در مدت ساختن شبکه ،خود از کار کناره می گیرند . این واقعیتی بزرگ در بازاریابی چند سطحی است و هیچ کس از آن مستثنی نیست .

وقتیکه افسرده میشوید ، به سراغ رهبر بالاسری بروید:

ما در این صنعت یک ضرب المثل قدیمی داریم :” اگر سر حال هستید به سراغ افراد پایین شبکه بروید واگر افسرده اید به سراغ رهبران بالاسری .”
هرکدام از ما رهبران بالاسری داریم که تجربه ی بیشتری دارند وبه موفقیت ماهم علاقه مند هستند. ماباید هر زمان که احساس نگرانی ،اضطراب یا افسردگی داریم به سراغ آنها برویم.
پس همیشه باید به خاطر داشته باشیم که به درخواست کمک زیرشاخه هاپاسخ مثبت بدهیم .یک مکالمه ی تلفنی ساده ی پنج دقیقه ای می تواند تنها چیزی باشد که آنها را از اژدر افسردگی برهاند .
حمایت از جانب  یک بالاسری می تواند باعث موفقیت یا شکست یک عضو جدید در ماه های اول کار شود .

از درون به بیرون ، محیطی مثبت بیافرینید:

خوراک مثبت به مغز رساندن ، برای موفقیت لازم است .این کار را با مطالعه ی کتب و مقالات  روحیه بخش ، گوش دادن به کاست های الهام بخش و انجام مکالمه ی درونی مثبت با خود ، انجام  دهیم .
کتابهایی را مطالعه کنید که به شما انگیزه می دهد و بعد آن را با دیگران  در میان بگذارید.
برای حرکت به جلو باید زمان بیشتری را به این موارد اختصاص دهید.
۱- به یاد آوردن تجربیات عاطفی مثبت گذشته
۲-تمرکز  روی آینده

ازبیرون به درون محیطی مثبت بیافرینید:

آخرین نصیحت ما برای اجتناب از افسردگی ، که قرار نیست سخت ترین آنها هم باشد ، این است که اعضای جدید باید دست کم در سال اول از دزدان  رویا ومردم منفی باف دوری کنند.

به هر حال موفقیت در بازار یابی چند سطحی به داشتن یک ویژگی بیش از هر ویژگی دیگری بستگی دارد :
داشتن شخصیتی مثبت ونشاط بخش و سرزندگی واشتیاقی که به نمایش گذاشته شود . شبکه سازان نمی توانند مردم را متقاعد کنند که شغل خود راتغییر دهند یا در کار نیمه وقت دیگر شرکت کنند مگر این که در چشم آنها رضایت و اشتیاق از انجام کاری که می کنند ، به نظر برسد.
قطعا هیچ کس تا زمانی که چارچوب ذهنی مثبت را در خود به وجود نیاورده است نباید به میان مردم برود  ویا تلفن را بردارد ومردم را به کار دعوت کند  ویا این که بخواهد محصول یا خدماتی را به آنها بفروشد.

با آرزوی موفقیت همه ی نتورکرهای عزیز واینکه هیچ نتورکری دچار اژدر افسردگی نشود

برگرفته از کتاب تنها راز موفقیت،دوام آوردن  اثر مارک یارنل

تهیه و تدوین : سرکار خانم میترا مهدوی

برداشتی از کتاب روش مدیریت ویل دان

به نام آنکه هستی نام از او یافت
فلک جنبش زمین آرام از او یافت

همیشه در زندگی با مسائلی مثل از بین بردن ویا کم کردن عملکرد منفی ویا رفتار بد اطرافیان خود مواجه بوده ایم…همیشه در پی راهی برای مقابله با رفتار بد واشتباه دیگران بودیم،اما آیا به این فکر  کرده ایم که بهترین مکانیزم برای خاموش کردن یک رفتار، بی توجهی به رفتار غلط وتمرکز بر روی رفتار صحیح آن شخص میباشد؟….

با من همراه باشید تا به مقداری هر چند کم شما را با مدیریت به روش ویل دان آشنا کنم…

مبحث اول:اعتماد…

عنصر اصلی ارتباط با افراد جلب اعتماد وحس رضایت آن هاست…

مبحث دوم:تاکید بر موارد مثبت…

وقتی شخص چیزی را که ما از او خواسته ایم انجامش میدهد ویا کاری را صحیح انجام میدهد به او توجه زیادی نشان می دهیم…

شاید برای شما سوال پیش بیاید اگر کار را انجام ندهد ویا غلط انجام دهد چه میشود؟

پاسخ این است؛ما کار اشتباه او را نادیده میگیریم وبلافاصله رفتارش را به مسیر دیگری هدایت میکنیم

👈نکته روانشناسی:هر چه بیشتر به یک رفتار توجه کنید بیشتر تکرار می شود.

مبحث سوم:تغییر مسیر انرژی وقتی که کارها اشتباه انجام میشود …

زمانی که شخصی کاری را که خواستیم به اشتباه انجام داد طبق قانون(اگر نمیخواهی رفتارهای ضعیف را تشویق کنی،وقت زیادی صرف آن ها نکن)به جای آن مسیر انرژی را تغییر دهیم.

از آنجایی که ما رفتار  درست را با دادن پاداش تقویت میکنیم در این موارد میتوانیم حواس فرد را به سمت رفتار درستش سوق دهیم وبا این کار به شکل ناخودآگاه از وی رفتار صحیح را طلب میکنیم.

آنچه باید در نظر بگیری نوع پاداش وتنوع آن است…

مثلا پول برای انسان ها نوعی پاداش محسوب میشود اما باید بدانید که این پاداش به تنهایی کارایی آنچنانی ندارد وباید به فکر پاداش های دیگری هم باشید.

حال بگذارید شما را با مبحث مهم مدیریت عملکرد آشنا کنم….

🌸فعال کننده ها(آنچه که عملکرد را فعال میکند)

رایج ترین فعال کننده ها ( اهداف )هستند…
همه عملکرد های خوب با هدف های روشن شروع میشوند…
شما باید با افرادتان بنشینید و راجع به هدف های عملی وهوشمندانه ای که برای هر دو طرف روشن است گفتگو کنید…
افرادتان را بدون آنکه بدانند چه انتظاری از آنها دارید یا حتی عملکرد خوب چیست رها نکنید…

🌸رفتار(عملکردی که رخ می دهد)
زمانی که عملکرد مورد نظرتان را با تنظیم اهداف روشن برانگیخته کردید،شما مجبورید که رفتار حاصل از آن را مورد توجه وبررسی قرار دهید…
مثلا گفتگوی موثر با مشتریان ،دستیابی به سهم فروش ویا تهیه به موقع یک گزارش باشد…
توجه و بررسی رفتاری که بعد از فعال کردن عملکرد رخ می دهد،یکی از قدم هایی است که اغلب مدیران به آن بی توجهند،حتی وقتی که به عملکرد دلخواه شان دست می یابند.زمانی که هدفگذاری انجام و آموزش های لازم به پایان میرسند،اغلب مدیران ناپدید میشوند(🙈قابل توجه آپلاین های محترم)بنابراین زمانی که رفتار های مورد نظر اتفاق می افتند،آنها دیگر شانس استفاده از مزایای سومین ومهمترین مرحله مدیریت عملکرد،یعنی پیامد را ندارند

🌸پیامد(پاسخ شما به عملکرد)
یک سوال زمانی که افراد کارشان را درست انجام میدهند،معمولا چه نوع پاسخی دریافت میکنند؟
معمولا پاسخی دریافت نمیکنند😕هیچ کس توجهی نمیکند ویا نظری نمی دهد،تا کی؟
تا وقتی که کاری اشتباه انجام شود.😞

💜وحال پاسخ ویل دان💜
افراد را بلافاصله تحسین کنید.
مشخص کنید که افراد چه کاری را خوب یا تقریبا خوب انجام داده اند.
احساسات مثبت خود را در مورد آنچه که انجام داده اند،با آنها در میان بگذارید.
آنها را تشویق کنید کارهای خوب را در سطح بالا نگه دارند.

🌻امیدوارم راضی بوده باشید🌻
مطالب برداشتی از کتاب روش مدیریت ویل دان
نویسنده:کن بلانچارد
تهیه وتدوین : سرکار خانم معصومه میرزائی

خلاصه کتاب قلّه ها و درّه ها:

زمانی میتوان دره را به قله تبدیل کرد که
نکات مثبتی که در لحظات سخت زندگی پنهان شده را بیابی و از آن استفاده کنی..✅

راههای خروج از دره زمانی آشکار میشود که
تصمیم بگیری خوشبین باشی🤓

ما نمیتوانیم همیشه اتفاقاتی ک برایمان روی میدهند را کنترل کنیم
اما میتوانیم قله ها ودره های لحظاتمان را کنترل کنیم
آن هم از طریق باورهایمان 🤔
و کارهایی که درآن لحظات انجام میدهیم👌

قله ها لحظاتی هستند که تو قدرشان را میدانی🥰
و
دره ها لحظاتی هستند که درآرزو و افسوس آنچه از دست داده ای سپری میکنی🥺

قله ها و دره ها لحظات خوب و بدی که برایت اتفاق می افتند نیستند❌
بلکه آنها بازگو کننده احساس درونی شما💟
و
پاسخ شما ب اتفاقات میباشند📣

این کاملا طبیعیست که
هرانسانی
در هرجا و مکانی که باشد
قله ها و دره هایی را 🌄
درکار و زندگی خود
تجربه میکند..

همیشه قبل از هر قله ای دره ای وجود دارد
این چگونگی مدیریت ما در دره است که تعیین میکند چه زمانی به قله برسیم🌋

چیزی که خودت کشفش میکنی و یاد میگیری و تجربه میکنی از اگاهی و عقل خودت
خیلی کارسازتر از چیزیست که از اگاهی و دانش فرد دیگر فرامیگیری💪💪💪

وقتی قدر موقعیتهای خوب را بدانی
عاقلانه و بدرستی آن موقعیتها را مدیریت میکنی
و کمتر موقعیت بد خواهی داشت✅

مهمترین دلیل که سبب میشود قله را زود ترک کنی غرور و خودخواهیست🙄
ک بصورت اعتماد بنفس خودش را نشان میدهد

مهمترین دلیل که باعث میشود مدت بیشتری در دره بمانی ترس است
که بصورت راحتی و آرامش خودش را نشان میدهد🎏

راه مهم برای رسیدن به قله بعدی ات این است که تصویر ذهنی مشخصی را دنبال کنی
خودت را درحالی تصور کن که داری از آینده ای بهتر لذت میبری
باهمه جزعیات تصور کن و از کارهایی لذت ببر که ترا به نقطه و جایگاهی که میخواهی میرساند💎

اینکه کی به قله بعدی ات میرسی به مدیریت تو بستگی دارد🖍📘
درد و مصیبت موجود در دره میتواند مارا متوجه حقایقی کند که قبلا نادیده میگرفتیم📉

از اهداف و آرزوهایتان دست برندارید🎯
کارهایی انجام دهید که شما را واقعا به اهداف و آرزوهایتان میرساند🥇
و به این ترتیب حقیقت را درک خواهید کرد

دره هرکس ترس اوست🤢
قله ی هر فردی غلبه بر ترسهایش است😡

از اهداف و آرزوهایتان دست برندارید💪
کارهایی انجام دهید که شما را واقعا به اهداف و آرزوهایتان میرساند✌️
و به این ترتیب حقیقت را درک خواهید کرد

تفاوت بین دنبال کردن تصویر ذهنی مشخص و آرزوی آینده ای بهتر داشتن  در اقدام کردن و دست به عمل زدن است🏃‍♂🏃‍♀

داشتن آرزو هیچ عملی درپی ندارد
اما وقتی یک تصویر ذهنی مشخص را با تمام وجود دنبال میکنی برای محقق شدنش مشتاقانه نه به اجبار تلاش میکنی💪❤️

زمانی که واقعا تصویر ذهنی ات را دنبال میکنی
قله ات را میسازی
ترسهایت از بین میرود
و به آرامش و موفقیت بیشتری میرسی☺️

ندانستن و صحبت کردن درباره قله ها و دره ها به تنهایی کافی نیست😐
باید با فلسفه قله ها و دره ها زندگی کرد و بیشتر آموخت و رشد کرد تا بیشتر احساس آرامش و موفقیت کرد🤗✌️

خوبی و بدی در زندگی هردو نعمت هستند
و اگر آنها را خوب مدیریت کنیم بسیار ارزشمندند

هدف قله باشکوه دانستن زندگی است🎯
و هدف دره آموختن از زندگی است🎯

حقیقت آنقدرها هم آزار دهنده نیست که مردم میگویند

وقتی غرور و خود پسندی را کنار بگذاری
با خدمات بیشتر در محیط کار و بیشتر عشق ورزیدن در زندگی میتوانی زودتر از دره خارج شوی💙❤️

دره جاییست  تو آرزوی چیزی را داری که از دست داده ای🚫
قله جاییست که تو قدر داشته هایت را میدانی✅

از قله ها و دره های خودتان در کار و زندگی استفاده کنید
برای مدیریت لحظات خوب و بد✅ ❎
برای اینکه زودتر از دره خارج شوید
برای اینکه بیشتر در قله بمانید
برای رسیدن به قله بعدی
برای کمک به دیگران🤝

افتخار واقعی متعلق به کسی است که همیشه درحال آموختن باشد و آموخته هایش را بکار گیرد🧐

آموخته هایت را با دیگران درمیان بگذار📣📣

گردآوری و خلاصه نوبسی: پانته آ شمس الدین

لایو با جناب آقای وهاب دلشاد لیدر عقابهای طلایی از مشهد

جناب آقای لیدر عبدالوهاب دلشاد یکی از لیدرهای موفق و محبوب شرکت معظم پرشین وی که با افتخار مصاحبه با ایشان را در روز شنبه تاریخ 05/11/1398 در پیج دپارتمان بین المللی عقاب ها به صورت لایو داشتیم .
پس از صحبت های اولیه , جناب آقای علیزاده سوال اول را این طور مطرح کردن که :
با توجه به تجربیات شخصی و زاویه ی دید خودتان 3 آیتم که باعث موفقیت افراد در تجارت نتورک مارکتینگ می شود را توضیح دهید و ایشان نیز به سه آیتم زیر اشاره کردند:

1.نتورک مارکتینگ سبکی از زندگی است،همانطوری که زوایای زندگی تغییر می کند؛ توی این تجارت هم ما دوره های مختلفی داریم و باید شخصیت تجاری جدید بسازیم تا نتورک را داشته باشیم.
2.مهارت های مورد نیاز و مربوط به تجارت را کسب کنیم.
3.ذهنیت داشتن، یعنی همان چیزی که در نتیجه موثر است. یعنی چیزی که در مهارت موثر است. ذهنیت این که این تجارت، تجارت من هست و من باید با آدم ها شفاف باشم و برایشان عاملی برای دیدن فرصت بشم نه سد و مانع و با آموزش دیدن، ذهنیت درستی پیدا می کنیم.
در ادامه به این موارد اشاره کردند:

این که تکلیفت را با خودت مشخص کن. چرا وارد این تجارت شدی؟ برای حرکت باید یک تصویر داشته باشی. اینکه  در نهایت قراره چی خلق کنی؟ تصویری اگر وجود نداشته باشه، ثبات و قدرتی وجود نداره. تصویرت باید فریم عینکت باشه باید درِ گوشت باشه.

اینکه باید برنامه ی روزانه داشته باشیم و این تجارت را روزانه انجامش دهیم و ثبات با آموزش میاد و راز بقای سازمان ما آموزشه.

 

میتونید ویدئوی این لایو عالی رو از لینک زیر ببینید:

https://www.aparat.com/v/NQcae

خود را وقف یادگیری مادام العمر کنید

یادگیری مستمر حداقل شرط لازم برای کسب موفقیت در هر زمینه ای است.   دنیس ویتلی

یکی از رموز موفقیت در نتورک مارکتینگ افزایش اطلاعات و آگاهی در این زمینه میباشد.

 

3 کلید برای موفقیت در یادگیری مادام العمر وجود دارد:

1_هر روز به مدت 30 الی 60 دقیقه مطالعه کنید. مطالعه برای ذهن به منزله ورزش برای بدن است. کتاب خواندن به مدت یک ساعت در روز، یعنی خواندن یک کتاب در هفته که بالغ بر خواندن 50 کتاب در سال و 500 کتاب طی ده سال می‌شود. اگر شما یک کتاب در هفته بخوانید، نسبت به یک فرد متوسط که یک کتاب در سال می خواند، برتری شگفت انگیزی در کار خود پیدا خواهید کرد. تنها صرف یک ساعت برای مطالعه روزانه، شما را به داناترین و شایسته ترین فرد با بالاترین درآمد در حرفه خودتان تبدیل می کند.

2_هنگام رانندگی به برنامه های صوتی گوش کنید. به طور متوسط هر فرد بین 500 تا 1000 ساعت در سال در پشت فرمان اتومبیل می نشیند این زمان معادل 12 الی 24 هفته کاری 40 ساعته، یا بین 3 تا 6 ماه زمان کاری و معادل یک تا دو ترم تمام وقت دانشگاهی است.

اتومبیل خود را به یک وسیله آموزشی یا دانشگاه سیار تبدیل کنید. هرگز اجازه ندهید موتور اتومبیل روشن باشد بدون اینکه به یک برنامه آموزشی گوش دهید. بسیاری از مردم با معجزه یادگیری از طریق برنامه های صوتی میلیونر شده اند. به همین دلیل آموزش صوتی را اغلب بزرگ ترین جهش آموزشی پس از اختراع چاپ می دانند.

3_تا حد امکان در هر دوره و سمینار مفیدی که در رشته شما برگزارمی شود شرکت کنید. ترکیب مطالعه، گوش دادن به برنامه های صوتی و شرکت در سمینارها با یکدیگر باعث صرفه جویی صدها ساعت، هزاران دلار و سالها کارسخت در جهت دست یابی به سطح استقلال مالی مورد نظر شما می شود.

تصمیم بگیرید از امروز برای تمام عمر یک دانشجو باشید. این تصمیم تاثیر شگفت انگیزی در زندگی حرفه ای شما خواهد داشت. یادگیری مادام العمر یک عامل مهم در میلیونر شدن است.

برگرفته از کتاب 21 رمز موفقیت میلیونرها ی خود ساخته

برایان تریسی

تهیه و تدوین : سرکار خانم سوده مهماندوست

کتاب هفت عادت بازاریابان شبکه‌ای مؤثر

اساس هر عادتی یک اصل است. اصول، قوانین طبیعی هستند. این نکته بسیار مهم را به یاد داشته باشید: این عادت‌ها قابل جعل شدن نیستند. باید بهای آن را بپردازید. رشد و توسعه واقعی را هرگز نمی‌توان جعل کرد. چرا که موفقیت واقعی با رعایت اصول قابل دست‌یابی است. نکته مهم این که ارزش‌ها، عادات و رفتارهای خود را براساس اصول تنظیم کنیم، اما نکته مهم‌تر همانا “انگاره” است. انگاره یعنی تصویری که از واقعیات بیرون در ذهن شکل میگیرد. ما همواره در ذهن خود این تصاویررا که از تجربه‌های خود ما ناشی می‌شوند داریم. در بدو فعالیت خود در کسوت یک بازاریاب شبکه‌ای کمی نگران یا سردرگم هستید. این‌جاست که باید با انگاره‌ای موثر شروع کنید. حتی بازاریابان شبکه‌ای کهنه‌کار هم از بازبینی انگاره‌های خود معاف نیستند؛ چرا که در ارتقای عمل‌کردشان موثر خواهد بود. اگر به دنبال تغییرات کوچک هستیم، باید رفتار خود را تغییر دهیم. بازاریابان شبکه‌ای موثر نخست خودشان را مدیریت می‌کنند.

دکتر استفان کاوی در اثر جدید خود با عنوان هفت عادت بازاریابان شبکه ای موثر از عادت هایی می گوید که بر گرفته از کتاب پر فروش و خوشنام وی با نام هفت عادت مردمان موثر است. تخصص دکتر کاوی در زمینه ی رهبری و مدیریت است در این کتاب ، دکتر کاوی به ژرفای هر یک از عادات رفته و کمکتان می کند که نه تنها در زندگی شخصی و حرفه ای خود آدم موفقی شوید بلکه با بهره گیری از این هفت عادت موثر، خود را به اوج موفقیت برسانید . در پایان کتاب ، از دکتر کاوی پرسیده ایم که چطور از این هفت عادت باید استفاده کرد تا بتوان در کسب و کار بازاریابی شبکه ای خود موثر بود…

 

 

برای دانلود این کتاب جذاب میتونید روی لینک زیر کلیک کنید :

http://dl.servatway.ir/book/7%20Adat%20Bazaryaban%20Shabakeie%20Moaser.pdf