اگر می خواهید به رویاهایتان برسید باید به دنبال ایجاد اشتیاق سوزان در خودتان باشید و آن را پیدا کنید. یک اشتیاق سوزان کافیست تا در برابر تمام سختی ها و مشکلات و هر چیز دیگری که قرار است مانع شما در جهت رسیدن به اهداف و رویاهایتان بشود, نابینای کامل بشوید. دیگر هیچ سختی ای را نمی بینید و این همان تفاوت بین اشتیاق و انگیزه است که در پست های قبلی توضیح دادم. هنگامی که برای انجام کاری انگیزه دارید; هر چیزی که برخلاف انگیزه شما باشد باعث کاهش انگیزه و در نتیجه کاهش سرعت و عملکرد شما می شود; در صورتی که هیچ سختی ای قادر به کم کردن اشتیاق سوزان شما نمی شود. ایجاد اشتیاق سوزان منجر به عمل می شود اما انگیزه فقط باعث ایجاد احساس خوب می شود.
زمان هایی بود که در روز فقط دو ساعت می خوابیدم و تنها چیزی که من را بیدار نگه می داشت نه قهوه و چایی بود و نه انگیزه. چیزی فراتر از انگیزه که همان اشتیاق سوزان بود.
.
اشتیاق سوزان چیست؟
اشتیاق سوزان شما را نابینا می کند اگر این اتفاق نیفتد نمی توانید اسمش را اشتیاق سوزان بگذارید.دقیقا مثل نفس کشیدن; زمانی که جلوی نفس کشیدن شما گرفته شده است; تمام فکر و تمرکزتان روی این هست که چگونه نفس بکشید و تا وقتی که این نیاز شما برطرف نشود به هیچ چیز دیگری فکر نمی کنید. اشتیاق فقط یک چیز می فهمد و آن هم رسیدن به همان چیزی است که بوجودش آورده است.
.
راه حل ایجاد اشتیاق سوزان در خود برای دستیابی به اهداف
اشتیاق سوزان تنها زمانی رخ می دهد که یک هدف کاملا مشخص داشته باشید. هدف مشخص فقط خواستن نیست. هدف مشخص چیزی هست که قدرت بیدار کردن اشتیاق را در شما دارد.
برای ایجاد اشتیاق سوزان باید اهداف ما بزرگ باشند; آنقدر بزرگ که کمی ترسناک بنظر برسند. ترسناک نه تنها برای اطرافیان بلکه برای خود شخص. اهدافمان باید آنقدر بزرگ باشند که در صورت رسیدن به آنها تغییرات فوقالعاده زیادی را در زندگی مان ایجاد کند. باید رسیدن به رویای شما تنها راه زنده ماندن و نرسیدن به رویایتان همانند مرگ باشد برایتان. اگر هدف و رویاهای شما نتواند به این درجه برسد نمی توانید آن اشتیاق سوزان خودتان را به کار بگیرید. اگر اشتیاق سوزان ندارید یا هدفتان آنقدر هدف مشخصی نیست که بتواند در شما هیجان ایجاد کند و یا اینکه هدفتان هدف بزرگی نیست که بتواند شعله های اشتیاق سوزان را در شما بوجود بیاورد.
زمانی که اشتیاق, کاری را برای شما انجام می دهد با تمام قدرت انجام می دهد اما انگیزه هیچ وقت نمی تواند تمام نیرویتان را به کار بگیرد.
.
شور و شوق زندگی
شور و شوق زندگی و نشاط با اشتیاق فرق می کنند. هیچ کدام و هیچ چیزی به اندازه اشتیاق سوزان نمی تواند رسیدن به رویاهای بزرگ را تضمین کند.
مثال هایی از اشتیاق سوزان در افراد موفق
داستان های واقعی از رویاهای محقق شده فقط زمانی شکل گرفتند که پای ایجاد اشتیاق سوزان در میان بوده است. اشتیاق یک قدرت و نیروی شگفت انگیزی دارد که باعث ایجاد حرکت به سمت رویاهایی می شود که با تمام امکانات دیگر و بدون اشتیاق نمی توان این مسیر را گذراند و از دل تمام سختی ها عبور کرد. اگر هر سختی ای بتواند فرد را عقب براند من دیگر اسم آن شوق به حرکت را اشتیاق سوزان نمی گذارم. اشتیاق در من فقط چیزی بود که می توانست همه چیز را پشت سر بگذارد اصلا مهم نبود که این سختی ها و مشکلات چه چیزی هستند و اصلا نمی خواستم بدانم; فقط به خودم می گفتم هر چه که باشد باید برطرف شوند تا به اهداف خودم برسم.
داستان اپل و استیو جابز یک داستان کامل از اشتیاق سوزان است; اشتیاقی که اجازه دیدن هیچ چیزی به جز محقق شدن رویاهایش را به او نمی داد. اشتیاقی که هیچ چیز برایش مهم نبود بجز رسیدن به رویاهایش و خلق کردن آنها.
مهم ترین راز اشتیاق سوزان
اشتیاق یک نیروی خارق العاده ای دارد که می تواند شما را به رویاهایتان برساند. وقتی شروع به ایجاد اشتیاق سوزان می کنید دیگر هیچ راه برگشتی وجود ندارد تا وقتی که به آن هدف و رویا برسید.دیگر کم آوردن و عقب کشیدن معنایی ندارد و نیازی نیست نگران آن باشید.
مهم ترین رازش این است که وقتی شما برای انجام کاری اشتیاق داشته باشید; اصلا مهم نیست که توانایی یا استعداد انجام آن کار را دارید یا ندارید. دیگر همه چیز را یاد خواهید گرفت. هر چیزی که برای رسیدن به رویایتان نیاز باشد را یاد می گیرید. دیگه اصلا هوش و آی کیو مهم نیست اگر قرار باشد صد بار بخوانید می خوانید تا وقتی که یاد بگیرید, اگر قرار باشد روزی ده ساعت تمرین کنید این کار را می کنید تا زمانی که آن را یاد بگیرید. قدرت اشتیاق از قدرت بازدارنده هر مشکل و سختی ای بیش تر است.
.
چه چیزی به شما انگیزهای سوزان میدهد؟
امروز به شما ترفندی را یاد میدهم که با استفاده از آن، بتوانید در خود یک انگیزه سوزان ایجاد کنید.
همه چیز با یک انگیزه آتشین شروع میشود!
نقطه شروع هر موفقیتی، اشتیاق و انگیزه است.
شما زمانی موفق میشوید که برای خود یک هدف مشخص انتخاب کنید و تمام انرژی و زمان خود را صرف تلاش کردن برای آن کنید.
شما باید با هدف خود یک رابطه عاطفی ایجاد کنید و هر لحظه از روزتان را طوری زندگی کنید که گویا به آن هدف رسیدهاید.
در ابتدا انگیزه و اشتیاق شما فقط حس “خواستن” است.
ولی با گذر زمان تبدیل هدف زندگیتان میشود یعنی همان اشتیاق سوزان.
انگیزه سوزان 2
ترفند 6 قدمی
1. هدفی که دارای بالاترین اولویت برای شما است را انتخاب کنید.
آن هدف را با تمام جزئیات تصور کنید.
مثلا آن هدف نباید صرفا “مقدار زیادی پول میخواهم” باشد.
بجای آن مقدار دقیق پول را در ذهن خودتان مشخص کنید.
2. دقیقا در ذهن خود مشخص کنید که هدف شما به چقدر تلاش احتیاج دارد.
در واقع شما در مقابل هدفتان چه فداکاریهایی میکنید.
3. یک تاریخ مشخص و معین برای هدف خود انتخاب کنید و مطمئن باشید که در آن تاریخ به هدف خود رسیدهاید.
4. یک برنامه دقیق برای هدفتان ایجاد کنید و هرچه زودتر هماهنگ با آن برنامه شروع به کار کردن کنید.
5. روی یک برگه هدف خود را همراه با زحماتی که قرار است برای آن بکشید و تاریخی که قرار است به آن برسید، بنویسید.
روی آن بطور دقیق بنویسید که چگونه قرار است به آن هدف دست یابید.
6. برگهای که نوشتهاید را روزی دو بار بخوانید.
یک بار صبح بعد از بیدار شدن و یک بار قبل از خوابیدن.
درحالی که آن را می خوانید، سعی کنید دقیقا حس و حال رسیدن به آن را احساس کنید و طوری تصور کنید که به آن با موفقیت رسیدهاید.
استفاده کردن از 6 قدم ذکر شده در بالا بسیار مهم و مؤثر است.
مخصوصا انجام دادن کاری که در بند ششم ذکر شد، بسیار حیاتی میباشد.
شاید به نظر سخت برسد که بتوان خود را در حالتی تصور کرد که به هدف رسیدهاید.
در این حالت چیزی که به کمک شما میآید همان انگیزه و اشتیاق سوزان شماست.
اگر برای هدف خود یک انگیزه سوزان داشته باشید، تصور کردن به این که به آن رسیدهاید، زیاد برایتان سخت واقع نمیشود.
اگر ایجاد چنین تصویری در ذهنتان و نگه داشتن آن برایتان سخت باشد.
یا اینکه اعتماد به نفس کمی برای آن داشته باشید.
ولی اصلا نگران نباشید!
انگیزه سوزان 1
با گذر زمان، این احساسات خود به خود از بین خواهند رفت.
این عادتها صرفا افکار و باورهای منفی ذهنتان هستند.
حالا زمانش فرا رسیده که تو از خودت بپرسی که هدف بزرگت چیه؟! چطور براش اشتیاق سوزان ایجاد میکنی ؟
اگر قرار بود هیچ شکستی در مسیر شما رخ ندهد و شما به هیچ وجه شکست نخورید, با این شرایط کدام هدف را انتخاب می کردید؟
وقتی این سوال پرسیده می شود هدف خیلی از افراد تغییر می کند و این اتفاق دو دلیل خیلی مهم دارد:
ترس از شکست
خیلی از افراد به دلیل اینکه احساس می کنند ممکن است نتوانند و به دلیل ترس از شکست هدف خودشان را کمتر از آن چیزی که واقعا می خواستند انتخاب می کنند
مقایسه منابع حال حاضر برای دستیابی به هدفی در آینده
زمانی که افراد میخواهند هدف خودشان را انتخاب کنند منابعی که الان در اختیار دارند را با هدف بزرگی که قرار است در آینده به آن برسند مقایسه می کنند و زمانی که مقایسه می کنند احساس می کنند این منابع برای رسیدن به هدفی به آن بزرگی خیلی کم است بنابراین هدف خودشان را کوچکتر انتخاب می کنند در صورتی که این منابع قرار نیست تا انتها همین قدر بماند و قطعا در طول مسیر این منابع تغییر پیدا میکنند اما در آن لحظه افراد نمی توانند حقیقت را تشخصی بدهند که باعث اشتباه آنها در انتخاب هدف می شود.
تهیه و تدوین : سرکار خانم زهرا محنا
مچکرم خوب بود
عالی بود ممنون از زحماتتون
سپاس
سلام عالی بود بهم انگیزه دادید خدا قوت
درود فراوان ، خیلی عالی