تسلیت رندی گیج به صنعت نتورک مارکتینگ در جهان

بیانیه تکان دهنده رندی گیج بر علیه شرکتهای بازاریابی شبکه ای ارزکریپتو یا بیت  کویین (پولهای مجازی).

رندی گیج یکی از برترین نتورکرهای جهان است. او نویسنده یازده کتاب می باشد که به ۲۵ زبان ترجمه شده است، از جمله کتاب “احتیاط در ریسک کردن یا امنیت در ریسک پذیری است “( قوانین تغییر کرده اند ) و نابغه دیوانه که جز پرفروش ترین کتابهای نیورک تایمز هستند. او برای بیش از ۲ میلیون نفر در بیش از ۵۰ کشور سخنرانی کرده و عضو سخنرانان تالار مشاهیر وبسایت بزینس برای منزل می باشد. رندی گیج یکی از لیدرهای فعال بازار یابی شبکه ای است.

رندی گیج:
همانطور که می دانید من بیانیه ای درباره ام ال ام و بازاریابی شبکه ای حرفه ای در سال ۲۰۰۹ منتشر کردم.

این باعث تحریک این حرفه شد زیرا من درآن مقاله از جادوگران MLM ، معاملات شگفت انگیز و عاشقانه(طعنه)، و تکنیکهای بازاریابی ضعیف رونمایی کردم.

الان قصد دارم این کار را دوباره انجام بدم. ساعت ۱۲ روز اول دسامبر من مقاله جدیدی با عنوان تسلیت به جامعه نتورک مارکتینگ؛ منتشر خواهم کرد. چرا که به طور خلاصه من حالم از اتفاقاتی که در این صنعت در دو سال گذشته افتاده به هم میخوره. این صنعت به یک فساد بزرگ، دستکاری و بهره برداری از افراد تبدیل شده است.

بهترین مثال در حال حاضر فضای سرمایه گذاری روی واحد پول مجازی بیت کوین و فارکس است. هزاران نفر از مردم بی گناه روزانه قربانی می شوند. بنابراین برای منافع عمومی، من گزیده ای از یک بیانیه را اینجا منتشر می کنم و جزییات اینکه چگونه کلاه برداران به مردم آسیب میزنند. لطفا با دقت بخوانید تا درک کاملی از موضوع داشته باشید. همچنین بتوانید از خود و تیم خود محافظت نمایید.

احتمالا بدترین اتفاقی که در سال گذشته در فضای کار صنعت نتورک مارکتینگ اتفاق افتاده و موجب خدشه دار شدن وجهه کاری ما شده ، طرح هایی است که به عنوان شرکتهای بازاریابی شبکه ای سرمایه گذاری پول مجازی یا بیت کوین ارایه شده است. (Cryptocurrency)

این کلاهبردارها از تبلیغات و علاقه عموم به ارزهای دیجیتالی استفاده می کنند تا اعتبار این ارزهای جدید را از بین ببرند. اینها آن دسته از افرادی که درکی از فن آوریهای درحال توسعه ندارند را شکار می کنند و آنها را به سمت این باور هدایت می کنند که آنها در حال سرمایه گذاری در آمازون بعدی ، یاهو یا توییتر می باشند.

تسلیت رندی گیج به مرگ صنعت نتورک مارکتینگ در جهان

بیایید تا یک مرور کلی از ارزهای دیجیتال داشته باشیم.(Cryptocurrency)

به پول‌ رمزنگاری‌ شده یا کریپتو کرنسی، پول جایگزین یا پول مجازی/دیجیتال نیز می گویند. این نام به این دلیل انتخاب شده است چون این نوع از پول مانند پول‌های رایج شکل فیزیکی و خارجی ندارد.این پول در شبکه اطلاعات و داده های مشترک وجود دارد (که به آن زنجیره بلاک یا قفل شده می گویند یا همان بلاکچین) و مستقل از دولت‌ها و بانک‌های مرکزی است. زنجیره‌های بلاک یک نوآوری شگفت‌انگیز هستند؛ پدیده‌ای که در خیلی از صنایع کاربردهای مثبت خواهد داشت. زنجیره‌های بلاک برای ایجاد تراکنش‌های امن، کنترل ایجاد واحدهای اضافی و بررسی صحت انتقال دارایی‌ها از پول مجازی بهره می‌گیرند. اما در این متن به همه این موارد نخواهیم پرداخت.

اینجا ما بر آنیم تا از این مفهوم برای واکاوی و بیان عبارت “پول رمزنگاری‌شده” استفاده کنیم و اینکه چگونه از مفهوم این نوع پول به عنوان یک پوشش، سوءاستفاده شده است تا پشت نقاب فرصت‌های ام ال ام و بازاریابی شبکه‌ای از مردم کلاهبرداری شود.

پول رمزنگاری‌شده را می‌توان به عنوان راهی برای نگهداری و سرمایه گذاری تصور کرد. همانند این که شما طلا و یا فلزهای قیمتی را به عنوان سرمایه‌گذاری نگهداری کنید. اما برای اینکه این واحد پول قابل استفاده باشد، مردم عملا باید این پول را با یکدیگر رد و بدل کنند تا بتوانند خرید انجام دهند.

آخرین باری که شما برای خرید، از بیت‌کوین یا انواع دیگر پول رمزنگاری‌شده استفاده کردید کی بود؟ اینکه تا به حال کسی از این پول استفاده نکرده است بدین معنی نیست که استفاده از بیت‌کوین یا هر نوع دیگری از پول رمزنگاری‌شده هیچ مزیتی ندارد. بیت کوین از زمان آغاز کار خود ، با افزایش ارزش افزوده با رد شدن از .۱۰۰۰ دلار به ۳۰۰۰ دلار و هم کنون که در حال نوشتن این متن هستم به بیش از ۷۰۰۰ دلار رسیده است ، این عالی است اگر شما یک سرمایه گزار هستید. درسته؟  اما برای استفاده از آن به عنوان ارز مناسب نیست

طبق اولین مدارک بیت کوین مستند شده بود که اولین بار برای سفارش پیتزا از این پول مجازی استفاده شده بود. امروز ارزش بازار بیت کوین همانطور که من قبل نو برای این نهار خوشمزه بیش از ۷۰۰۰ دلار هزینه داشت.بنابراین امیدواریم که پنیر اضافه و نان اضافه به همراه چند سودا رایگان هم داده باشند.

اشکالات ارز دیجیتال برای بازاریابی شبکه ای

به عنوان یک فرد آزادیخواه که دولت که در زندگی شخصی من دخیل است، کل ایده ارز دیجیتال برای من جذاب است. در واقع خوانندگان کتابهای من می دانند که من پیش بینی خود را در سالها پیش در کتاب “خطر در ریسک نکردن است “اعلام کردم. علاقه من به ارز دیجیتال بر اساس شک و تردید من به ارزش ارزهای دولتی و نداشتن اعتماد و باور به ارزهای کنترل شده توسط دولت هاست. به عبارتی بودجه های دولتی بزرگترین طرح های پونزی(سرمایه گزاری کلاه بردارانه) است که جهان تا به حال شناخته است ارزهایی مانند دلار، پوند و غیره. ارزش خاصی ندارند آنها صرفا وعده پرداخت دارند.آنها مخفیانه توسط بوروکراتهای دولتی(دیوان سالاری و یا به عبارت عامیانه کاغذ بازی های اداری)ارزش گذاری شده واین ارزش گذاری دائما وجود دارد.
بنا براین در مورد مفهوم ارز دیجیتال من یک طرفدار بزرگ هستم آنها توانایی تسهیل معاملات امن و معتبر بین خریدار و فروشنده را بدون دخالت یک بانک و دولت را فراهم میکنند

اما برای شروع یک شرکت بازاریابی شبکه ای و تولید محصولی به عنوان ارز دیجیتال این یک ایده خنده دار است

مثل شروع یک شرکت ام ال ام و اعلام این که محصول خط تولید آنها دلار آمریکا و یا ین ژاپن است. مشروح طرح کسب و کارشان چیست؟
این طرح ۲۰ دلاری را باید ۲۷ دلار خریداری کنید و شاید در سال آینده ارزش آن ۳۰ دلار شود. چه از بیت‌کوین، دلار ایالات متحده یا پوند انگلیس استفاده کنیم، هیچ کدام از این واحدهای پولی تولید‌کننده ارزش نیستند. اینها درآمد یا سودی تولید نمی‌کنند. اینها تنها یک بازی مبادله هستند. شما می‌توانید پیش‌بینی کنید که آنها بالا می‌روند یا پایین می‌روند.

افرادی که امروزه در پول رمزنگاری‌شده سرمایه‌گذاری می‌کنند، پیش بینی می‌کنند که ارزش آن در حال افزایش است. به نظر نمی‌آید که آنها از این پول برای خرید و فروش استفاده کنند. بنابراین این واحد پولی به عنوان یک پول واقعی عمل نمی‌کند، مگر به عنوان یک ماشین سرمایه‌گذاری. بنابراین شما می‌توانید بگویید که یک تاجر پول هستید.

اما پول‌های رمزگذاری شده قطعا یک خط تولید پایدار برای شرکت‌های فروش مستقیم یا بازاریابی شبکه‌ای نیستند.

پس چگونه شرکت‌های پول‌ رمزگذاری شده ادعا می‌کنند که یک فرصت بازاریابی شبکه‌ای پایدار هستند؟ اینجاست که آی سی اوها وارد می‌شوند..

ICO

آی سی اوها(ارایه اولیه سکه) پول رمزگذاری‌شده معادل آی پی او( ارایه عمومی اولیه) در بازار سهام هستند. و به اندازه پرتاب تاس شانسی هستند( احتمالا خیلی بیشتر ازپرتاب تاس).
نحوه کار آن اینگونه است: آی سی اوها معمولا تحت عنوان یک شرکت، به منظور افزایش میزان پول، اقدام به فروش واحد پول دیجیتالی می کند. اگر شما آن را بخرید، یک «نشان» دریافت می کنید که یک «ارزش» به آن تخصیص داده می شود. اما برخلاف آی پی او در بازار سهام، نشان مذکور هیچ حق مالکیتی در شرکت به شما نمی دهد و یا اینکه هیچ گونه وجه پول، مثل پاداش به شما تعلق نمی گیرد. اگر پول رمزگذاری شده مذکور، نتیجه داد و ارزش آن بالا رفت، احتمالا شما سود خواهید برد. اما به خاطر داشته باشید، مطلقاً، هیچ نظارت یا ضمانتی در این کار وجود ندارد. شرکتی که نشان ها را توزیع می کند، می تواند در ارزش های تخصیص داده شده، دستکاری کرده به گونه ای که از این کار منفعت بگیرد

دولت ها در مورد آی سی اوها چه فکر می کنند؟ نه خیلی زیاد. آنها در بعضی موارد با احتیاط و دقت آنها را زیر نظر می گیرند و سپس آنها را غیر قانونی اعلام می کنند.شخصا اعتقاد من بر این است که آی سی اوها بزرگ‌ترین زمینه کلاه‌برداری و حق کُشی در دنیای تجارت، طی چند سال آینده خواهند بود. و البته هم اکنون افرادی هستند که این کار را انجام می دهند…

فاحش ترین مثال، شرکتی است که با تبلیغات زیاد و غلوآمیزخود را شبیه بیت کوی نشان می دهد، شروع به فعالیت کرد و سعی کرد تا مردم را به گونه ای فریب دهد مثل اینکه آنها درحال سرمایه گذاری در بیت کوین جدیدی هستند. بیت کوین در ابتدا مثل یک آی سی او ارایه شد، اما هیچ گونه شباهتی بین این دو شرکت وجود ندارد.
آن کمپانی ها اغلب “بسته های آموزشی” با قیمت ۱۰۰ یورو تا ۱۰۰۰۰۰ یورو را برای ورود به شرکت پینشهاد میدهند.در بهترین حالت نیزاین ابزارهای آموزشی کم محتوا هستد و تو بدترین حالتش یه نوع سرقت جهانیو این توکنها که با آنها وارد شرکت میشوند ارزش حقیقی ندارند وقابل تبدیل به هیچ گونه پول رایجی نیستند.از یک جهت این شرکتها ادعا میکنند که پولهای رمزگذاری شده شان اولین بار در آسیا رمزگشایی شده است. آنها مدارک مورد نیاز دولت ویتنام را با حق قانونی برای استفاده به عنوان یک ارز دیجیتال تحویل دادند. با این حال دولت ویتنام بیانیه ای صادر کرد که سندی که به عنوان مدرک ارائه می شد در واقع جعل شده بود. این کلاهبرداری ها در مانند اعتیاد زیاد به مواد مخدر درسرتاسر دنیا گسترده است.اما مسئله ای که قابل توجه بود آن است که شرکتها هرگز در ایالات متحده آمریکا باز نشدن، احتمالا متوجه شدند که اگر این کار را انجام دهند،نتیجه اش حبس کسانی است که مسبب این کار شدند.

به نظر میرسد این شرکت فکر میکند که میتواند با ادعا های غیر واقعی مدعی شوند که کار آنها فروش پولهای رمزگذاری شده نیست بلکه تنها مواد آموزشی را میفروشند.اما تنها بعد از ده دقیقه مرور ویدیو های واظهارات یا شاهدان شما میبینید که اغلب آنها درباره بررسی پول رمزگذاری شده صحبت میکنند و به ندرت در مورد پکیج آموزشی ذکر شده صحبت می شود. در چند ماه گذشته آنها با مسائل قانونی زیادی مواجه شدند. ایتالیا یک حکم موقت علیه آنها تصویب کرده.بانک مرکزی مجارستان آن را یک طرح هرمی اعلام کردولیدرها(رهبران) شرکتها در هند وچین دستیگر شدند.دربین این همه اختشاش ها و ناامیدی ها برای این شرکت خبری از بنیانگذاران آن نیست . به احتمال زیاد سعی دارد از شبکه خارج شود و از حضور در بعضی مکان ها خودداری میکند.بااین وجود ممکن است شما فکر کنید آخرین روزهای این شرکت است و خیال ما بابت آنها باید آسوده باشد. بدبختانه وضعیت کاملا برعکس است…
به جرأت می‌گویم، ده‌ها کلاهبرداریِ پول رمزگذاری‌شده به نام بازاریابی شبکه‌ای ظاهر شده است. مسأله تکان‌دهنده اینکه بیشتر اینها بدتر از نسخه اولیه هستند. آنها مانند ظرف کشت میکروب هستند که «تئوری احمق بزرگ تر» را گسترش می‌دهند.( فرض این تئوری بر این است که قیمت یک شئ، بر اساس ارزش ذاتی آن تعیین نمی‌شود، بلکه بر اساس باورها و انتظارات غیرمنطقی فروشندگان تعیین می‌شود. این، استدلال خریدار است که بر اساس این باور که خریدار دیگر، حتی حاضر به پرداخت مبلغ بالاتر است، قیمت را قابل قبول و موجه جلوه می‌دهد. )

و این کلاهبرداری‌های جدید باعث ایجاد بیشترِ این طمع غیرمنطقی و جاهلانه شده اند… هراس‌انگیز اینکه کلاهبرداری‌ها هر بار پیچیده‌تر می‌شوند. کلاهبرداری اولیه هیچ‌ وقت گزارشی منتشر نکرد؛ در حقیقت یک آی سی او ارایه داد. البته هنوز معلوم نیست که آیا کلاهبردارهای اولیه واقعا زنجیره بلاک دارند یا خیر. اما کلاهبرداری‌های بعدی بر پایه دورویی و کلاهبرداری ایجاد شدند و حتی فریب‌کاری را بیشتر کرده‌اند. آنها کلمات و اصطلاحات تأثیرگذار را یاد گرفته اند و با آنها بازار را تحت تأثیر قرار داده‌اند.
یکی از این کلاهبرداری هایی که اخیراٌ دیده‌ام، به همراه آی سی او یک برگه راهنما منتشر می‌کنند و سپس در بیان هر گام از توسعه محصولی که هنوز وجود ندارد، تصویری غیر واقعی از ارزش متاعی که ارائه کرده است را می‌دهد. این تبلیغ به اندازه کافی برای عشقِ پول‌های کم‌سواد، پیچیده است تا در دام این فریبکاری‌ها نیفتند.

خبر فوری:
چند لحظه پیش متوجه شدم که افرادی از طرف سایت فایو، گزارشی برای آی سی او شما را در ازای پرداخت مبلغی معادل ۸۰ تا ۲۰۰ دلار به شما تحویل می‌دهند! تا وقتی که ام ال ام های مبتنی بر پول مجازی رمزگذاری‌شده، آنها را بررسی نکرده‌اند، منتظر بمانید. این مسأله مانند این است که شخصی، ویدیوی آموزش جراحی قلب باز را به مبلغ ۷۵ دلار به شما بدهد. حرف من را به خاطر بسپارید: این آی سی اوها چه از طریق ام ال ام و چه غیر از آن- بزرگ‌ترین کلاهبرداری‌ها را در دهه‌های آینده انجام خواهند داد.
************************************************
در حال حاضر به نظر می‌رسد هیجان طرح های سرمایه گذاری به اندازه‌ی کافی بدتر از بازگرداندن طرح‌های هرمی فارکس نباشد. من نمیخواهم وقتم را بیشتر از این در این باره هدر دهم ، به غیر از این که می گویم آنها در حال حاضر از گزاف گویی و جست و خیز یک گربه مرده لذت می برند، مدل و مفهومی که قبلا ثابت شده که یک مدل وحشتناک برای مردم راحت طلب و زود باور در بازاریابی شبکه ای است. می‌توانید یک سرمایه گذار یا معامله گر ارزها و یا بورس اوراق بهادار باشید و یا درحال انجام آن باشید. اما احمقانه فکر نکنید و اعتقاد نداشته باشید که آنها یک محصول مناسب برای بازاریابی شبکه هستند.آنها مناسب نیستند.

خبرهای خوب …
‎و این خبر که انواع طرح ‌های هرمی‌ای که ما در اینجا راجب آن صحبت می‌کنیم و هشدار می‌دهیم و مردمی که این طرح‌ها را رواج می‌دهند و ترویج می‌دهند(انجام می‌دهند) به زندان می‌روند. به یک کاخ بزرگ.(کنایه از زندان رفتن). برای اینکه در اینجا دو حرکت جدید وجود دارد که توسط دانشمندان در نظر گرفته نشده است

۱) زمانی که مدیران یک شرکت هرمی برنامه و شرکت خود را منحل میکنند و یا شرکت بسته میشود مدیران و صاحبان آن نیز ناپدید میشوند. آن روزها گذشته است. دولبه سراغ توزیع کنندگانی و یوزرهایی که از این طرحها غیر قانونی سود برده اند میرود.

اگر شما یکی از توزیع کنندگان هستید به دقت توجه کنید:
برنامه شما با یک دستور قضایی موقت بسته و درآمد شما خاتمه میابد و تمام افراد در تیم شما یک شبه ریزش میکنند و تماس ها و … از دوستان و خانواده مال باختگان دریافت میکنید و شما را به چشم یک کلاه بردار نگاه میکنند. شرکت برای هفته ها شما را دست آویز قرار میدهد و میگویند ما قانونی هستیم و در حال اثبات قانونی بودن هستن و در این مدت مجبورید پول زیادی برای ماشین ، خانه و ….. هزینه کنید تا چشم اندازی برای مجموعه خود ایجاد نمایید و آنها را تحت تاثیر قرار دهید. شرکت شما به صورت کامل بسته شده و دیگر باز نمی شود و این لحظه است که شما کاملا در این باتلاق غرق شده اید و از این به بعد افراد زیادی به خانه شما هجوم می آورند. آنها چیزهایی شبیه این میگویند که مثلا شما در این کار دویست هزار دلار کسب کرده اید و ما
همه آن را میخواهیم. که به اضافه جریمه های قانونی مبلغ آن به دویست و پنجاه هزار دلار میرسد و نیز مبلغ 75000 دلار مالیات نیز به آن اضافه میشود و چون کار شما نیاز به محل خاصی ندارد چیزی از آن کسر نمیشود و کل آن را باید بپردازید و با جریمه های میشود.. من میتوانم همین جور ادامه دهم اما امیدوارم تصویری در ذهن شما ایجاد کرده باشم. از سوی دیگر این جریان کمتر از دو هفته بعد از بسته شدن شرکت قبلی وارد شرکتی جدیدی میشوند و با مشغله زیاد و جلسات مختلف ووثیقه گذاشتن قرض کردن از مادرانشان و ایجاد بدهی های بیشتر خود تبدیل به قربانیان جدید میکنند و این روند پویا مرتب تکرار میشود
۲) کسانی که در شرکت های سرمایه گذاری و فارکس هستند دیگر تلاشی برای فروش محصولات ویتامینه ، پوستی ویا پروتئینها انجام نمیدهند و به همین دلیل مالکان و تنظیم کنندگان این شرکت ها این کار را سرمایه گذاری معرفی و تبلیغ میکنند که نیازی به فروش محصولات ندارید. سرمایه گزاریهایی که نیاز به اعتبار واقعی دارد به طور چشمگیری قانونمند تر شده اند و برای مجرمان اجرای محکومیت های سریع و زندان.

بیاد می اورید در صحنه ای از فیلم جنگ ستارگان وقتی اوبی ون کنوبی جوان وارد بار در کروسکانت شد؟
میخواهی بعضی از این چوب های مرگ را بخرید؟
شما نمیخواهید چوب های مرگ را به من بفروشید ؟
*
شما میخواهید به خانه برگردید و مجددا درباره زندگی خود فکر کنید
اگر شما نیز درگیر یکی از برنامه های اینچنینی شدید شاید بخواهید به خانه برگردید و دوباره در مورد زندگیتان تصمیم بگیرید .

رندی گیج و حقیقت های بازاریابی شبکه ای بر بستر ارزهای دیجیتال یا همان کریپتو کارنسی

برای اطلاعات بیشتر میتونید ویدئو زیر از رندی گیج رو ببینید:

https://www.aparat.com/v/cNkPC

معرفی کتاب نتورکر شاد

کتاب نتورکر شاد که به تازگی ترجمه شده و وارد بازار شده است ، از کتابی با همین عنوان The Happy Network Marketer منتشر شده ، که نوشته شده در سال 2022 میباشد.

نویسندگان این کتاب ، راهبران بزرگ کسب کار Keith Schreiter, Tom “Big Al” Schreiter هستند.

که تصویر کتاب اصلی را مشاهده میفرمایید:

متن معرفی کتاب :

در دوره ای که افراد شغل هایی دارند که از آن متنفرند و همکارانی دارند که آنها را به اجبار تحمل می‌کنند، محل کارشان را دوست ندارند، از اینکه هر روز صبح به سرکار بروند خسته هستند ، بی هدف کار میکنند تا روزی که که بالاخره بازنشسته شوند و …، نتورکر ها تجارتی زیبا دارند که برای رسیدن به اهدافشان مشغول به فعالیت هستند ، و اکنون زمان آن فرا رسیده که مشتاقانه تر و پر شور تر از قبل، کارهای مربوط به رشدشان در بازاریابی شبکه ای را انجام دهند . کتابی که هم‌اکنون در دست شماست و توسط دو استاد قدرتمند و تکرارنشدنی نتورک مارکتینگ، کیت و تام شرایتر نوشته شده است، با داستان‌ها، راهکارها و روش‌هایی که مطرح می‌کند، می‌تواند کمک کند تا یک نتورکر شاد باشیم و از مسیر فعالیت در این تجارت زیبا لذت ببریم. همچنین نحوه کار کردن در این حرفه به صورتی که مشتاقانه انجامش دهیم را به زیبایی توضیح داده و هدفش این است ، کاری کند که هر روز مان در این تجارت را به یک روز شاد تبدیل کنیم.
به‌راستی شاد بودن مهم‌ترین کاری است که یک انسان و به‌خصوص یک نتورکر می‌تواند انجام دهد. شاد بودن یک انتخاب است، این‌که تصمیم بگیرید که خوب بودنِ حالتان را در دست بگیرید. خیلی راحت می‌شود در روزمرگی‌ها غرق شد و فراموش کرد که شاد بودن نیاز به قانون و دلیل ندارد. نتورکر های شاد، شادیشان را به نتایج گره نمی‌زنند بلکه آن‌ها در حین کارهایی که در تجارتشان انجام می‌دهند، شاد هستند.
همین حالا وقتش است که تبدیل به یک نتورکر شاد شویم …

در زیر فهرست مطالب کتاب نتورکر شاد آورده شده است :

این داستان‌های کوتاه چه وجه مشترکی دارند؟
ثروت چیست؟
فرمول ثروت/شادی در کار
راز وحشتناکی که تا به حال گفته نشده
مکالمات‌مان را مطمئن و سرگرم کننده کنیم
اما ما دنبال میانبر هستیم، درسته؟
«فرمول یخ شکنی» که همه می‌توانند از آن استفاده کنند
ترس از رد شدن دارید؟
از فروختن متنفرید؟ پس این کار را انجامش دهید
همه این‌ها خوب به نظر می‌رسد، اما آیا می‌توانم به درستی انجام‌شان بدهم؟
مرحله 1: به پراسپکت‌هایمان گوش دهیم تا ببینم آنها چه مشکلی دارند
مرحله 2: از پراسپکت‌هایمان بپرسیم که آیا می‌خواهند مشکلات‌شان را حل کنند
مرحله 3: متوجه شویم که پراسپکت‌هایمان چه زمانی می‌خواهند مشکل‌شان حل شود
مرحله 4: یک گزینه به آنها هدیه دهیم
مکالمات‌مان را سرگرم کننده کنیم
مشکل اهداف
چرا «در لحظه بودن» مهم است
چرا ماهی‌های پیرانا بیگ اَل را نخوردند؟
چگونه در کلاس پنجم شاگرد ممتاز باشیم
رشد شخصی و توسعه فردی
آیا بیگ اَل می‌تواند سخنگوی مبلّغ رستوران مکزیکی شود؟
جمع‌بندی

در پایان امیدواریم از خواندن این کتاب لذت ببرید.

چرا و چگونه بفروشیم (پارت دوم)

تکنیک های فروش

فروش عبارت است از فرآیندی سه مرحله ای :

  • درک نیازها و منافع مشتری
  • آگاه سازی و ارائه راه حل
  • کسب توافق نهایی با مشتری یا خاتمه فروش
  • مرحله اول ؛ درک نیازها و منافع مشتری

اولین و مهمترین مرحله از فرآیند فروش درک درست نیازها و شناخت منافع مشتریان است. تنها در صورت جوابگویی به نیازهای مشتری است که وی حاضر به خرید یک محصول می شود. هر مقدار که بتوانید نیازهای بیشتر و دقیق تری را به طور مؤثرتر تشخیص دهید می توانید به موفقیت در فروش امیدوارتر باشید.

“در پشت هر خریدی دلیلی نهفته است که البته لزوما نباید منطقی باشد و اغلب احساسی است!”

قیمت مناسب ، کیفیت بالا ، منحصر به فرد بودن و غیره مثالهایی از دلایل مردم برای خرید یک محصول است. اگر تمام دلایل را جمع بندی کنیم به یک قانون کلی می رسیم و آن این است که :

“مردم محصولات را نمی خرند بلکه انواع منافع حاصل از آنها را خریداری می کنند.”

با شناخت در موردنیازهای مشتری ، محدودیتها و انتظارات فردی میتوان به درک درستی از منافع و ضررهای احتمالی محصولات برای ایشان دست پیدا کنید.

برای رسیدن به شناخت ، “صمیمیت و یکدلی” از خصوصیات بسیار مهم محسوب می شود. خود شما به عنوان یک خریدار دوست دارید از چه کسی خرید کنید؟ شاید مناسبترین جواب این باشد که :”دوست دارم از کسی خرید کنم که کم و بیش شبیه خودم باشد.” اکثر مشتریان در صورتی که با فروشنده احساس نزدیکی کنند نظر و مشورت او را برای انتخاب نهایی خود در نظر می گیرند. حال پرسش اینجاست که ؛ “چگونه میتوان این همدلی و صمیمیت را کسب کرد؟”

بهترین روشها برای ایجاد رابطه صمیمی با مشتری عبارتند از:

  • شناسایی عقاید و علایق مشترک و احترام به نظرات و عقاید ایشان
  • هم زبانی
  • پاسخگویی با روی گشاده و تحمل بالا
  • پیگیری مناسبت خرید
  • داشتن توافق کلی  

انواع نیازها

در ابتدا توجه شما را به داستانی عبرت آموز جلب می نمایم :

روزی شخصی یک طوطی خرید ، فردای آن روز آن را برگرداند و به مغازه دار گفت : “این طوطی که صحبت      نمی کند!” مغازه دار پرسید :”چرا در قفسش آیینه ای نمی گذارید؟ طوطی تصویر خود را در آینه نگاه کرده و با آن حرف میزند.” آن شخص آینه ای خرید و رفت اما بار دیگر فردایش برگشت و گفت : “طوطی همچنان صحبت نمی کند!” این بار مغازه دار پرسید : “آیا در قفسش تاب گذاشته اید؟ مگر نمی دانستید که طوطی ها عاشق تاب هستند؟ به محض اینکه تاب بخورد شروع به صحبتمی کند.” این بار آن شخص تابی خرید و رفت. در ادامه روزهای دیگر آن شخص برای طوطی اش ؛ نردبان ، چراغ و خیلی چیزهای دیگر خرید ولی طوطی حرف نزد که نزد تا اینکه یک روز عصبانی وارد مغازه پرنده فروشی شد و گفت : “طوطی مرد!” مغازه دار با افسوس پرسید : “آیا او یک کلمه هم حرف نزد؟” او جواب داد : “چرا! درست قبل مرگش با صدایی ضعیف از من پرسید که مگر در آن مغازه ، غذایی برای طوطیها نمی فروختند؟!”

این داستان مثال خوبی درباره عدم درک نیازها و عواقب نپرداختن به آنها می باشد.

اغلب ما وقتی وارد مغازه ای می شویم که فروشنده آن با شور و شوق فراوان می خواهد محصولی را به ما بفروشد سعی می کنیم تا جایی که در توانمان است مقاومت کرده و به هر بهانه ای که شده دست خالی از مغازه جان سالم به در ببریم! در مقابل وقتی به یک فروشگاه زنجیره ای می رویم ، چند برابر نیازهای واقعی مان با لذت فراوان خرید می کنیم. بعله کاملاً درست است که ؛ “هیچ کس دوست ندارد محصولی به او فروخته شود بلکه همه عاشق خرید کردن هستند.” درک همین نکته ظریف است که سالیانه میلیاردها دلار به جیب صاحبان فروشگاه های بزرگ زنجیره ای سرازیر می کند. تفاوت یک فروشنده موفق یا برنده با یک فروشنده نا موفق یا بازنده در همین نکته نهفته است. فروشنده ای موفق است که بتواند با استفاده از اطلاعاتی که از شخص خریدار دریافت می کند نیازهای ایشان را تشخیص داده و محصولات خود را صرفا در جهت رفع آن نیازها معرفی نموده و بدون اصرار بر فروش “لذت خرید کردن” را به مشتری بچشاند.

همانطور که پیش تر متوجه شدید ، مردم برای رفع نیازها و دستیابی به منافع خرید می کنند. یک فروشنده      نمی تواند و حتی اگر بتواند درست نیست که چیزی را به کسی که به آن نیاز ندارد ، بفروشد.

نیازهای مشتریان در 4 گروه طبقه بندی می شوند:

  1. نیازهای مادی
  2. نیازهای اولیه
  3. نیازهای تطبیقی
  4. نیازهای ترجیحی
  5. نیازهای مادی : نیازها و احتیاجات عملی هستند که مستقیما از طرف مشتری ابراز می شوند. تعدادی از بارزترین انواع نیازهای مادی عبارتند از :
  6. میزان هزینه
  7. زمان / محل
  8. حجم / تعداد
  9. کیفیت / نوع

این گروه از نیازها جزء موانع فروش محسوب می شوند ولی یک فروشنده با تجربه ، مشتری خود را به منعطف بودن در این موارد ترغیب نموده و اثر این محدودیتهای جدی را بر فروش کم می کند. شناخت این نیاز به فروشنده امکان انتخاب گروه محصول مناسب مشتری را می دهد ولی نوع و نحوه انتخاب محصول نهایی را مشخص نمی کند. برای مثال شما قصد خرید لباس دارید ، محدودیتهایی مانند : سایز و مبلغ در دسته نیازهای مادی قرار می گیرند.

  • نیازهای اولیه : گروهی از محرکها ، انگیزه ها و احساسات هستند که مشتری را به انجام کاری ترغیب      می کنند. نمونه هایی از این نوع نیازها عبارتند از:
  • امنیت
  • پرستیژ
  • انطباق با همفکران
  • رقابت
  • شاخص بودن یا میل به شهرت
  • جاه طلبی

شما مطمئناً می توانید این فهرست را کامل تر کنید. حال ببینیم این نیازها چطور فرآیند خرید را متأثر می سازند؟ برمی گردیم به مثال خرید لباس ، شما برای شرکت در مهمانی رسمی قصد خرید دارید در نتیجه نیاز به شیک بودن شاخص بودن و تحت تاثیر قراردادن سایرین به شما حکم می کند که لباسی با مارک مشهور و هزینه ای بیشتر خریداری کنید. فروشنده موفق با درک این نیازها مناسب ترین محصولات را به شما ارائه می نماید.

مشتریان اغلب نیازهای اولیه خود را به وسیله محصول و گاهی با انواع دیگر خدماتی که در کنار محصول دریافت  می کنند از جمله ؛ برخورد خوب و توام با احترام فروشنده با خریدار ، تضمین ها و میل به همکاری در آینده و غیره ارضاء می کنند.

  • نیازهای تطبیقی : هر پیشنهاد ارائه شده از طرف فروشنده باید با استانداردها ، باورها و نگرشهای مشتری مطابقت داشته باشد ، در غیر این صورت فروش انجام نمی گیرد. شما می بایست این نیازها را در خریدار کشف کنید. برای مثال در خرید لباس برای مهمانی رسمی هیچگاه از لباسهای اسپرت که ممکن است فروشنده نابلد به شما پیشنهاد کند استقبال نمی کنید. این لباس ها هر چند از نظر سایز و مارک بسیار مناسب باشند ، ولی به طور قطع با نیاز شما که رسمی بودن است تطابق ندارند.
  • نیازهای ترجیحی : مشتریان اغلب از بعضی چیزها بیشتر و از بعضی چیزهای دیگر کمتر خوششان می آید و حتی گاهی از چیزی متنفر هستند. این ترجیحات لزوماً به اهمیت و شدت نیازهای مادی نیستند و آنها می توانند با در نظر گرفتن بعضی شرایط از این ترجیحات صرف نظر کنند. شما می توانید با شناسائی این ترجیحات و تلاش در جهت برآورده نمودن آنها به نتایج سریع و مثبت دست یابید. در مثال ما وقتی فروشنده از سلیقه خاص شما در مورد یقه کت اطلاع پیدا کند به راحتی میتواند مدلهای مناسب را به شما ارائه نماید.

نکته بسیار مهم : نیازهای مشتری مشخص می کنند ، چه ویژگی هایی از محصول جزء منافع و کدام یک جزء نقاط ضعف آن هستند در نتیجه ممکن است منافع یک محصول برای یک مشتری نقطه ضعف همان محصول باشد برای مشتری دیگر.

کشف نیازهای مشتری

اگر خریدار شما را پیدا کرده باشد با مطرح کردن پرسش هایی نظیر : “چطور میتونم کمکتون کنم؟” می توانید نیازهای مشتری را کشف کنید. در مواردی که شما به مشتری مراجعه می کنید کار به مراتب پیچیده تر میشود. در این حالت ابتدا با پرسش هایی حاشیه ای که به طور مستقیم با محصولی که ارائه می دهید در ارتباط هستند ، نیاز مشتری را کشف نموده مانند ؛ “در حال حاضر چه نوع لوازم آرایشی مصرف میکنید؟” یا “چی شما رو برای استفاده از این برند خاص ترغیب کرده؟” و یا “بهتر نیست ، محصول جدیدی رو با مشخصات خاص امتحان کنین؟” سپس “مشتری احتمالی” را به “مشتری” تبدیل و فرآیند فروش را تکمیل نمایید. همچنین این پرسش ها ضمن روشن کردن بخشی از نیازها ، موجب می شوند که مشتری در مورد گرفتن اطلاعات محصولات شما مشتاق تر شود.

نکته بسیار مهم :پس از شناسایی نیازهای مشتری بهتر است یک بار با پرسشی ، این نیازها با خود مشتری تطبیق داده شود تا نکته ای نگفته باقی نماند. در مثال خرید لباس فروشنده می پرسد که : “اگه درست فهمیده باشم ، شما یک کت سایز 50 با رنگ سورمه ای و برند Z و در حدود قیمت پانصد هزار تومان برای مهمانی خیلی رسمی نیاز دارین ، درسته؟”

کسب تعهد مشتری برای خرید کردن

گاهی در زمان کشف نیازهای مشتری خود ایشان متوجه نکاتی می شود که باعث دو دل شدنش برای خرید        می گردد و با مطرح کردن موارد جدیدی شما را گیج می کند.

در این موارد قبل از ادامه فرآیند فروش می بایست از خرید کردن مشتری اطمینان حاصل کنید. جملاتی مانند ؛ “اگه من بتونم ثابت کنم که محصول ما این نیاز شما را برآورده میکنه ، آیا حاضرید اون رو امتحان کنین؟”      می تواند قصد خرید یا عدم خرید مشتری را آشکار کند. به این شکل که اگر پاسخ ایشان مثبت بود نشانه ادامه فرآیند فروش است ولی اگر پاسخ منفی مانند ؛ “وقت ندارم و خیلی سرم شلوغه” باشد ، شما می بایست همزمان با ریشه یابی این واکنش زمان دیگری را نیز برای ادامه فرآیند فروش هماهنگ نمایید. برای مثال ؛ “اصلاً اشکالی نداره ، اگه پرسشی در مورد محصولات داشتین راحت باشین ، از طرفی هم می تونیم فرصت دیگه ای راجع به اون صحبت کنیم ، کی براتون بهتره؟”

نکته مهم : هیچ وقت به مشتری برای خرید فشار نیاورید زیرا علاوه بر از بین بردن احتمال خرید ایشان در آینده ، باعث از بین رفتن غرور شغلی و پرستیژ کاری شما نیز می شود.

پایان پارت دوم

چرا و چگونه بفروشیم (پارت اول)

مقدمه:

واقعیت هر چقدر هم تلخ و گزنده باشد ، باز هم از الفاظ ساختگی و دور از حقیقت خیلی بهتر است. به همین علت در روند نوشتن مطالب سعی کردم واقع گرایی را تمام و کمال رعایت کنم.

طبق یک نظرسنجی از هر ده نفر ، نه نفر با فروش مشکل دارند. براستی چرا؟ چه چیزی باعث بوجود آمدن همچین نگرشی می شود؟ جواب بسیار ساده است! “آن نه نفر ، نمی دانند که فروش چیست؟”

ما انسانها همواره از ناشناخته ها هراس داریم ، در نتیجه عدم درک درست مفهوم فروش باعث ایجاد وحشت از آن می شود. فروش یعنی هر چیزی که علاقه مند هستید به دیگران ارائه دهید برای مثال : هر بار که شما لب به سخن می گشایید در واقع فروش انجام میدهید. چگونه؟ وقتی سخن می گویید افکار و نظرات خود را در اختیار شنونده قرار داده و به او می فروشید و همچنین شنونده مانند یک خریدار با گوش کردن و یا اختصاص زمان به شنیدن سخنان ما آنها را می خرد. به همین سادگی . . .

یک مذاکره شغلی ، مصاحبه استخدامی ، بحث خانوادگی و حتی مذاکره بین سران کشورها نمونه های دیگری از فروش می باشند.”فروش کالا و خدمات تنها نوعی دیگر از فروش محسوب می شوند.” مباحثی که در ادامه می آیند ، عمومی و کلی هستند و شما می بایست با تطبیق این مطالب با شرایط و موقعیت خود از آنها بهره مند شوید.

اهمیت فروش : انواع کالاها و خدمات با صرف هزینه های بسیار به وسیله شرکتها ؛ طراحی ، تولید ، انبار و عرضه می شوند ولی اگر تنها عملیات فروش از این چرخه حذف شود کل فرآیند متوقف خواهد شد. در نتیجه :

“فروش مهمترین رکن یک سازمان است.”

فروشنده موفق کیست؟

فروشنده موفق به سادگی فروشنده ایست که جذابیت برای مشتریش ایجاد می کند و باعث فروش محصولات و خدمات خود می شود. در گام اول برای ایجاد این جذابیت ، داشتن ویژگی های شخصیتی زیر ضروری است :

  • داشتن تمایل و انگیزه برای بهبود وضعیت موجود
  • آمادگی برای یادگرفتن تکنیک های فروش
  • تمایل و شور و شوق به کسب موفقیت و درآمد
  • ظاهر آراسته
  • غرور شغلی ، حرفه ای و سازمانی
  • مهارتهای ایجاد ارتباط با سایرین
  • صداقت و امانت داری
  • علاقه مندی به مردم و آماده کمک بودن
  • رفتار گرم
  • حافظه مناسب
  • آمادگی برای کار سنگین
  • کنترل احساسات و تقویت منطق
  • صبر
  • سلامتی و نشاط
  • ریسک پذیر بودن
  • دوراندیشی
  • توانایی مشاوره دادن به سایرین
  • دارا بودت قوه خلاقیت
  • قابلیت پیروزی بر ترس
  • شوخ طبعی
  • نگرش مثبت
  • خود اتکایی و اعتماد به نفس
  • نقد پذیری
  • صمیمیت و یکدلی

همانطور که ملاحظه نمودید فهرست ویژگی های شخصیتی که باعث ایجاد جذابیت در مشتری می شوند ، طولانی است. دلیل این موضوع شاید این باشد که روابط اجتماعی در دوران ما به مراتب دشوارتر و پیچیده تر از گذشته است در نتیجه موفقیت یا شکست در فروش در گروی نحوه ارتباط و تعامل سازنده فروشنده با سایرین می باشد. بعضی از موارد ذکر شده کاملا واضح هستند ولی تعدادی نیز نیاز به توضیح دارند.

اگر مشتریان به صداقت و امانت داری فروشنده باور نداشته باشند هرگز از او خرید نمی کنند و یا اینکه هیچ مشتری علاقه ندارد تا پول خود را به افراد سرد و بی تفاوت نسبت به دیگران بدهد ، لذا باید خونگرم و مشتاق به کمک به سایرین باشید.

داشتن غرور شغلی به این معناست که باید نسبت به شغل خود ، شرکتی که در آن شاغل هستید ، محصولات و مهمتر از همه سازمان فروشی که خود عضوی از آن هستید ، احساس غرور کنید و فروش را نه صرف کسب درآمد بلکه برای موفقیت کل سازمان فروش تان انجام دهید.

تنها در صورتی که انگیزه و شور و شوق برای موفقیت و تغییر وضعیت موجود ، با سخت کوشی و بهبود تواناییهای خود داشته باشید در کار خود به موفقیت میرسید. در عین حال منطقی بودن و کنترل احساساتی نظیر ؛ خشم ، یأس و دلسردی نیز بسیار اهمیت دارد.

ریسک پذیری به معنای اقدام به کارهای برنامه ریزی نشده و یا در اصطلاح “دل به دریا زدن” نیست بلکه “اقدام به موقع” است. بسیاری از موقعیتهای فروش به دلیل ترس از شکست از دست می روند.

هیچ کسی در فروش نمی تواند بیشتر از خودتان به شما کمک کند پس با توکل بر خدا می بایست به خود اتکاء کنید و اعتماد به نفس داشته باشید. هیچ گاه شکستهای خود را بر گردن دیگران نیندازید و همواره برای بهبود عملکرد خود ، آنها را مرور کرده و مورد نقد قرار دهید.

ترس از شکست ، جواب منفی شنیدن و روبرو شدن با افراد ناشناس از معمول ترین مواردی است که گاهی ممکن است به آنها دچار شوید. در این مواقع باید بدانید که “نه” گفتن مشتریان به علت داشتن مشکلات شخصی با شما نیست و تنها به این معناست که”در آن لحظه” محصولات یا خدمات شما برای آنها مناسب نیستند و نیازهای ایشان را مرتفع نمی کنند لذا در این موارد به هیچ وجه مسئله را شخصی تلقی نکنید و بدانید که موفق ترین فروشندگان دنیا تعداد شکستهایشان بیش از موفقیتهایشان بوده است و تفاوت اصلی آنها با سایرین فقط این بوده که دلسرد نشده و از شکستهایشان پلی به سوی پیروزی ساخته اند. ایشان همواره می دانند تنها در دو صورت عدم آغاز کار و یا رها کردن آن ، “شکست نهایی” حاصل می شود.

مهمترین ویژگی فروشندگان موفق نگرش مثبت آنهاست. شما باید افرادی مثبت اندیش باشید تا بتوانید فضای مناسب برای فعالیت ایجاد کنید و مشکلات مشتریان را به نحو احسن حل نمایید.

“نگرش مثبت ، توانایی دیدن موقعیت هادر زمانی است که دیگران تنها مشکلات را می بینند.”

پس به طور خلاصه می توان گفت که موفقیت در فروش به چهار عامل اصلی بستگی دارد :

ویژگی های شخصیتی ، نگرش ، تکنیک های فروش و ایجاد سازمان فروش.

درباره ویژگی های شخصیتی و نگرش به همین مقدار مختصر که ذکر شد قناعت می کنم البته توصیه اکید می شود که در زمینه ویژگی های شخصیتی به کتاب : “صفت های بایسته یک رهبر ، اثر : جان ماکسول” و در زمینه نگرش به یکی از بهترین کتاب های منتشر شده تاکنون به نام : “بیندیشید و ثروتمند شوید ، اثر : ناپلئون هیل” مراجعه نمایید. هرچقدر در زمینه رشد فردی خود تلاش کنید در زندگی انسان موفق تری هستید. در ادامه تکنیک های فروش و روش ساختن سازمان فروش به طور کامل بررسی خواهد شد.

پایان پارت اول

جلسات هفتگی

⭐به نام آن که هر چه داریم از اوست⭐
دوستان توانمندم سلام امیدوارم حالتون عالی باشه
امروز ۱۴۰۱/۱۱/۲۵طبق‌روال همیشگی تیم جلسه هفتگی ما رأس ساعت۳عصر برگزارشد.
شروع با صحبت های ارزشمند لیدر خانوم پورمحمدجانی عزیز درخصوص تخفیفات محصولات برای روز ولنتاین که ادکلن هامون تا ۵روز در تخفیف هستند و نهایت استفاده رو ازشون ببریم.
با سوالی از همکاران ادامه دادند که اقدامات شما در این هفته هرچه که بوده هرکسی که دوست داشت بیاد توضیح بده
خانوم طوبی میرزایی در مورد جلسات درون سازمانی که در هفته داشتند که بسیار عالی بود همجواری و همنشینی در کنار اعضای تیمشون و فروشی که درهفته داشتن و بازخوردی که ازچندین ماه پیش محصولات رو بفروش رسونده بودن و مشتریان بسیار بسیار راضی بودند از جمله از نمک دریایی اسطخودوس و گل محمدی که برای عفونت بانوان استفاده میشه بازخورد بسیار بسیار خوب و عالی ای داشتند.
خانوم پورمحمد جانی درمورد 👌تعهد👌شروع کردند به صحبت و ازهمکاران پرسیدند از نظرشما تعهد چه معنی ای داره؟
اول خانوم فعال زاده گفتند اگر ت رو از تعهد بردارین عهد میمونه
یعنی عهد به خودت،به هدف هایی که داری هم توکار هم توزندگی ،به هدف هات،به بالاسری ،چیزیه که درونیه،توقلب خودته که اگرم نخوای ولی باز انجامش بدی،ولی چیزیه که مهمه اول باید بخودمون تعهد داشته باشیم
حرف یک فرد معروف و انگیزشی درایران رو زدند که یکی از شاگرداش ازش پرسید شما هیچوقت حالتون بدنمیشه؟گفت چرا اتفاقا،امروز دپرسم ولی نشون داد در استوری های بعدش که حالم بده ولی کلاسم رو برای شاگردام میرم،تو استوری بعد نشون داد ولی ورزشم رو میکنم،کارهام رو انجام میدم و…..
خانوم پورمحمد جانی درادامه :تهعد از ریشه عهد و پیمان میاد طرف به این فکر نمیکنه حالش خوبه یا بده به این فکر میکنه که باید اون کار رو انجام بده.
تودانش یک کاری رو داشته باش فرصتم داشته باش ولی تعهد نداشته باشی قدم از قدم برنمیداری
وقتی توفیلم مورد علاقت پخش میشه مثلا خاموش کنی تلوزیون رو و بگی دارم میرم جلسه یا مثلاکتابم رو بخونم.
بعد خانوم فریدا محمد علی نژاد گفتند:تعهد مثل این میمونه که خودم مسئولم که دراین شرکت اومدم باید کارم رو انجام بدم یعنی مسؤلیت پذیرم و بچشون رو مثال زدن که مثل این میمونه که من نسبت به بچم مسؤلییت پذیرم .
ادامه خانوم پورمحمدجانی:ما تو مسیری قرارداریم در واقع مثل یک ریل میمونه ما خودمونو مثل یک قطاری در نظر میگیریم که نباید ازریل خارج بشه
🌹برای اینکه ما بخوایم رو ریل باشیم::««»»
باید آموزش ۷گام روی ریل ماندن رو ببینیم که جزء آموزش های تکمیلی هستش:
این آموزش برای کسانی که میخوان رشد کنن هدف دارن میخوان لیدر بشن هرموقع که یک اطلاعاتی گوش میدی دیدگاهت هم همونطور رشد میکنه.
✔️۱تعهد زمانی: ما در طول هفته چقدر برای نتورکمون زمان میزاریم ؟ اگر میخوام پولداربشم راهش چیه؟ بایدتلاش کرد در راستای کاری که داره انجام میده بتونه پول دربیاره مثلا کسی که ۱۰میلیون در ماه حقوق داره درسال میشه ۱۲۰میلیون درحالت خوشبینانه ۲۰میلیون خرج کنه ۱۰۰میلیون بمونه بعد ۵سال بشه ۵۰۰میلیون تازه میتونه یه ماشین تقریبا خوب بگیره این فرد هر روز داره میره سره کار،تعطیلات اکثرأ سره کاره ،خانواده رو در طول روز که سره کاره نمیبینه…… ___شاید بعضی ها هدف بزرگ ندارن
شاید یک خانوم به این آیتم های بزرگ مثل کارخونه داشتن فروشگاه داشتن فکر نمیکنه…
نتوررک مارکتینگ میتونه ماهی ۱۰میلیون به بالا به ما درآمد بده اگر تعهد داشته باشیم
⭐تعهد زمانی:اگر ما در طول روز ۱۵ساعت خوب و مؤثر وقت بزاریم عالیه،پرزنت کار و محصول بزاری،کتاب بخونی
🌹رندی گیج :تعهد به دویدن این نیست که همه روزها بدوی إلا روزهای بارانی،تعهد به دویدن یا میدوی یا خیس میشوی یا دویدن را کنار میگذاری
زمانی آدم های متعهدی هستیم که در شرایط سخت دوام بیاوریم.
۴_تا۵ساعت پشت هم جلسه داری ولی خسته ای ولی بازم اون جلسه رو براشون بری بخاطر اهداف و رویاهات
کمک کنم افراد مجموعم رشد کنن خودمم رشد میکنم موضوع وین وینه‌….
یعنی تعهد به ارزش های کار
یکی از ارزش های مهم خودمونیم و رویاهامون
زمانهایی که ما دچار لغزش میشیم که افراد برای پرزنت به من نه گفتن ناراحت بشیم دلگیر بشیم بگیم چرا بما گفت نه
باید روی خودمون کارکنیم تا جواب های بعله بشنویم
ممکنه اذیت بشیم تسلیم بشیم اما نباید کم بیاریم چون گل و بلبل نیست که همه بله بگن اگر چالشی نباشه که مسیر لذت بخش نیست.
✔️ضعف و قدرت درکناره همه که معنی پیدا میکنه✔️
معنی نقطه قوت اینجاست که مشخص میشه
⭐فرق آدمهای موفق و ناموفق همین تعهده⭐
تعهد،قلبیه،درونیه
مثل مادری که برای بچش بیدارمیشه ولی خاله شاید بیدارنشه و تعهده رو نداشته باشه‌.
اگر تعهد قلبی داشته باشیم رشد ایجاد میشه
اگر این گام رو بلد نباشی و درونی نباشه درتو ،روی ریل نمیمونی.

فقط یک نفر میتواند از من قهرمان بسازد
امسال این هشتگ تیم دپارتمان بین المللی عقاب های پرشین وی هستش
تعهدی که یک قهرمان دارد
خانوم میرزایی اینجا پرسیدن دغدغه بعضی از اعضای تیم این هستش که من درطول روز بخوام تایم بزارم کارانجام بدم جلسه بزارم ولی کسی رو ندارم
افراد دور و اطرافم کم هستن و لیستی ندارم وبه لیستم که گفتم همه نه گفتن چه باید کرد؟؟؟؟؟
خانوم پورمحمد با سوالی مطرح کردند
که آیا اون فرد به این فکر میکنه که چطور لیست رو ایجادکنم؟؟؟؟
به این فکر کنه که افرادی هم دقیقا مثل تو هستن و وجوددارند که دارن فروش انجام میدن و تیم میسازن
✔️همیشه از خودت سوال خوب بپرس✔️
ارتباط بگیر
جاهای مختلف برو بشین بگرد ارتباط موثر بگیر و باآدمهای جدید برای موفقیتت آشنا شو
و به دید یک شکارچی افراد رو نبینیم که این بده….
و پایان……
.

گردآورنده: طوبی میرزایی مربی سازمان

لژیونرها

لژیونرها ۲۸ دی
با موضوع: تسلیم نشدن
تاپ لیدر جناب علیزاده جلسه لژیونرها رو با این داستان از کتابچه مقدماتی شروع کردند:
یه روز یه استاد دانشگاهی از دانشجوهاش میپرسه: آیا شما توماس ادیسون رو میشناسید؟
دانشجوها میگن: بله
استاد میپرسه: آیا آقای گراهامبل رو میشناسید؟
همه میگن: بله
استاد میپرسه: آیا شما مارک راسل رو میشناسید؟
همه دانشجوها همدیگر رو نگاه میکنند و میگن: نه، نمیشناسیم.
استاد میگه: اشکالی نداره،حق دارید نشناسید چون مارک راسل وسط راه تسلیم شد.
آدم هایی که تسلیم میشن و کسی نمیشناسه، وا داده ها رو کسی نمیشناسه.
اولین کسی که اورست رو فتح کرد.ادموند هیلاری رو میشناسیم کسی که برای اولین مرتبه موفق به فتح اورست نشد اما تسلیم نشد و به اورست گفت: تو یه کوه هستی و نمیتونی رشد کنی اما من انسانم و می تونم رشد کنم و با تسلیم نشدنش موفق به فتح اورست شد.
تسلیم نشدن  یک راز مهم در نتورک مارکتینگ است.
ما در نتورک مارکتینگ  شکست نمی خوریم، بلکه ول میکنیم.
ادامه ندیم شکست میخوریم.
دوام آوردن یعنی زنده ماندن پس از مرگ دیگران.
و نکته میلیون دلاری از جناب آقای علیزاده درخصوص تسلیم نشدن:
“آدم هایی که موفق میشن هیچ وقت تسلیم نمیشن و آدم هایی که تسلیم میشن هیچ وقت موفق نمیشن”
موضوع جلسه امروز به فکر کردن عمیق نیاز داره، این ها رو سطحی و ساده نگاه نکنیم، موفقیت روی خوش رو به کسی نشون میده که تسلیم نشه وگرنه تسلیم شدن که خیلی راحته.تسلیم شدن به معنی عقب برگشتن نیست، تو همین شرایطِ عدم رشد موندن یعنی تسلیم شدن!
تسلیم نشدن هنر میخواد.
و جمله پایانی ایشان:
“همه ی اونهایی که تسلیم شدن فقط همون یه بار رو تسلیم شدن! دیگه بعد از اون تسلیم شدن عادت میشه.”
در ادامه لیدر جناب آقای شیرزاد در خصوص تسلیم نشدن به موارد ارزشمند زیر اشاره کردند:
همیشه وقتی ما تو سختی ها قرار می گیریم، بارها به زبان هم شاید بیاریم که آقا ولش کن،نیستم،نمیشه! ولی همیشه یه جمله رو تو این مواقع یادمون باشه. بزار فردا! چه فرقی میکنه ۲۸ دی تسلیم شی یا ۲۹ دی؟!
تسلیم شدن و موفق نشدن یه بخشش برمیگرده به خودمون. چون تنبلیم، در بازه ی مورد نظر به نتیجه نمیرسیم.یه جمله هست که میگه: اگه مسواک نزدی یا کتاب نخوندی لطفا دهنت رو باز نکن!
یه سری عوامل شخصی خودمون در عدم کسب نتیجه تأثیر میزاره و این آیتم ما رو میبره برای تسلیم شدن.
یادمون باشه در تسلیم شدن هیچ سودی نیست.
بعد از تسلیم شدن اسارت ایجاد میشه.
و جمله میلیون دلاری ایشان:
“برای معمولی بودن نه مدال میدن نه یادی میکنن”
در ادامه لیدر جناب آقای کشتکار به موارد ارزشمند زیر اشاره کردند:
در نتورک مارکتینگ دو تا راز وجود داره:
۱.اینکه هیچ وقت تسلیم نشی.
۲.هیچ وقت راز شماره یک رو فراموش نکنی.
آدم هایی که تسلیم شدند رو به یاد نداریم ولی همه کسانی که تسلیم نشدن رو یادمونه.
ما قرارِ تسلیم نشیم و تاثیر بزاریم روی آدم ها.
تسلیم شدن یه اتفاق نیست یه انتخابه و انتخاب می کنی که استاد تغییر باشی یا قربانی تقدیر.
تو حق داری گریه کنی و اذیت بشی ولی حق نداری تسلیم بشی چون اسطوره ها هیچ وقت تسلیم نمیشن.
هممون خیلی چیزها رو میخوایم ولی چیزهایی که میخوایم مهم نیست چیزهایی که باید داشته باشیم مهمه.آدم هایی که تسلیم میشن فقط میخوان و برای چیزهایی که باید تو زندگی به دست بیارن تلاش نمی کنند.
چیزهایی که توی زندگیت هست بایدِ یا فقط خواستنه؟
لیدر کشتکار در این قسمت از صحبت هاشون به داستان واقعی از زندگی یه دونده دوی مارتن پرداختند:
جان استفان آکواری در مکزیکوسیتی در مسابقه دو شرکت کرد ،متاسفانه بیست کیلومتر مونده به خط پایان تعادلش رو ازدست میده و میفته و پاش آسیب می بینه اما استفان تسلیم نمیشه و با اینکه همه رقبایش از خط پایان عبور میکنند و مسابقه تمام میشود ولی همچنان به دویدن ادامه میده تا کار رو تمام بکنه نه اینکه نیمه راه کار رو رها کنه. وقتی ازش پرسیدن  که چرا ادامه دادی تو که دیگه شانس اول یا دوم شدم رو نداشتی؟ گفت: کشورم من و نفرستاد که فقط مسابقه رو شروع کنم! کشورم من و فرستاد تا مسابقه رو تمومش کنم!
گاهی موفقیت پایان راه نیست، شکست هم همینطور، این تسلیم نشدنه که باعث بودن و حضورت میشه. کسی نفر اول ،دوم یا سوم این دوره از مسابقات دوی مارتن رو یادش نیست اما همه نفر آخر رو یادشون، چون تسلیم نشد تو یاد آدم ها موند.
شجاع باید باشی تا تسلیم نشی.
در مورد داستان تسلیم نشدن جان استفان آکواری اینه جمله رو نوشتند:
“چطور هم آخر شد هم اسطوره”
زندگی خوب سهم اوناییه که تسلیم نمیشن.
تسلیم نشید، زمانی که دارید تسلیم میشید به این فکر کنید که چقدر با موفقیت فاصله دارید؟
تسلیم شدن، کار آدم های معمولیه، تسلیم شدن خیلی راحته.
و جمله میلیون دلاری از جناب کشتکار و پایان جلسه هفتگی لژیونرها:
“من به دنیا نیومدم که تسلیم بشم، من به دنیا اومدم که جهان رو تسلیم رویاهام کنم.

گردآورنده: زهرا پورمحمدجانی ( مربی سازمان )

جلسات لژیونرها

خلاصه جلسه لژیونرها
۲۱ دی ماه جلسه هیجان انگیز لژیونرها با حضور لیدرهای قدرتمند دپارتمان بین المللی عقاب ها برگزار شد.
“لیست”از مهم ترین فاکتورهای نتورک مارکتینگ است.
در ابتدا تاپ لیدر جناب آقای علیزاده در خصوص موضوع لیست به موارد مهم زیر اشاره نمودند:
اگه کسی این ابزار رو نداشته باشه در نتورک مارکتینگ داره بیخودی دور خودش میچرخه.
لیست افراد مثل مهمات می مونه.اگه مهمات نداشته باشی انگار اسلحه بدون مهمات داری. تفنگ داری اما فشنگ نداری.
نتورک مارکتینگ بدون لیست معنا نداره.
نتورک یعنی شبکه ای از افراد، اگه شبکه ای از افراد در قالب لیست نداری، پس چطور میخوای شبکه بسازی؟
اگه خیلی قدرتمند هم باشی بدون لیست از پا درمیایم. لیست نداشتن میشه پاشنه ی آشیل و از پا درد میاره.
اگه فکر میکنی چیزای کوچیک اهمیت ندارند،کافیه یک روز با یک پشه تو یک اتاق بخوابی!


در ادامه لیدر جناب آقای کشتکار در خصوص مبحث لیست به نکات ارزشمند زیر اشاره نمودند:
اعتبار ما در نتورک مارکتینگ به لیست بستگی داره.
مارک یارنل میگه: تنها راز موفقیت دوام آوردن است و در ادامه باید گفت: و تنها راز بقا لیست داشتن است.
این تجارت به دارایی های ذهن،زمان و لیست نیاز داره.
“لیست دارایی ماست”
دارایی که برای ما تولید درآمد میکنه‌.
لیست داشتن باعث میشه با برنامه و منظم کارها رو پیش ببریم. باعث عدم اتلاف وقت میشه.
از همون ابتدای نتورکت باید لیست بنویسی، اگه بدون لیست بری سراغ افراد و نه بشنوی ،انگیزت میاد پایین و ممکنه دیگه ادامه کار ندی چون بدون داشتن لیست آدم ها رو قضاوت میکنی.
“لیستت رو قضاوت نکن”
و ایشان در پایان به نکاتی ارزشمند از کتاب حرفه ای شوید اشاره داشتند:
اریک ور افرادی رو که وارد نتورک مارکتینگ میشن در هنگام لیست نویسی به سه گروه تقسیم میکنه:
۱.آماتورها:
افرادی که لیست نمی نویسند و به صورت ذهنی یا شانسی میخوان شبکه بسازن!
۲.مبتدی ها:
افراد نیمه حرفه ای که لیست مکتوب محدود دارند که با تمام شدن لیستشون خودشونم تموم میشن!
۳.حرفه ای ها:
افرادی که هر لحظه در حال اضافه کردن افراد جدید به لیستشون هستن و لیست پویا و فعالی دارند.
و جلسه این هفته لژیونرها با انتقال این آموزش های عالی به پایان رسید.

گردآورنده: زهرا پورمحمدجانی مربی سازمان

جلسات هفتگی

جلسه هفتگی سه شنبه ها طبق روال همیشگی برگزار شد
این جلسه هفتگی در تاریخ ۱۴۰۱/۱۱/۴ساعت ۳بعدازظهر شروع شد
با صحبت های نمایندگان عزیزم درخصوص محصولات
☑️نفراول خانوم الهام علی نیا درمورد محصول مو «روغن آرگان اصل برند سلوکس» باعنوان اینکه خودش خیلی از محصول راضیه و هیچوقت بعنوان یک نماینده محصول رو معرفی نمیکنه بلکه بعنوان یک مشتری راضی و به زبان مشتری محصول رو بفروش میرسونه
و همه مشتریانش هم ازاین محصول بی نظیر دراین ۳سال کاری راضی بودند
درادامه خصوصیات محصول ک دارای ویتامین A,E,امگا۶و ۹هستش ک بشدت یک مواد مغذی برای انواع مو محسوب میشه
دراین هنگام لیدر حسن شیرزاد وارد جلسه شدند
وبعد سلام و احوالپرسی گفتن نفر دوم هم صحبت کنند و بعد شروع به صحبت هاشون کنند
نفر دوم خانوم متین خبازنژاد عزیز در خصوص «ضدآفتاب کرم پودری سلوکس»شروع به صحبت کردند
ک زدن اصولی ضدآفتاب زدن اینه ک ب اندازه دوبند انگشت حتما زده بشه و چون ضدآفتاب ما کرم پودریه نمیشه دوبند انگشت زده بهتره زیرسازش از ضدآفتاب بی رنگ استفادع بشه ک کرم روز ما هم ضدآفتاب داره و میشه زیر ساز استفاده کرد
درادامه گفتن برتری ضدآفتاب ما از بقیه ضدآفتاب های بیرون اینه ک برای دورچشم هم میشه استفاده کرد
نکته:هم بعنوان کرم پودر هم کانسیلر هم ضدآفتاب میشه ازش استفاده کرد با یه یه خرید«یه تیر سه تا نشون😍😁»
دراینجا لیدر شیرزاد عزیزشروع به صحبت کردند
درخصوص ای کاش هایی ک همیشه سراغ نماینده هاست
سعی کنیم آگاه ترین تصمیمات رو الان بگیریم
امروز آینده ده سال پیش ماست
و باز امروز گذشته ایه ک ۱۰سال آینده قراره ازش یاد کنیم
خیلی هارو من درمسیر نتورک مارکتینگ دیدم ک میگن اگر فلان کار رو اون زمان میکردم بهتربود نتیجه بهتری میگرفتم,الان نمیشه
!مااستاد قانع کردن خودمونیم؛از خودمون همه چی رو مبرا میکنیم!
درمورد ۳تا چ بررسی کردن:
اولین ۱ چه میخواهی

؟ مثلا بنویسی درآمد فلان قدر میخوام چقدر ارتباطات میخوام,چ ماشینی میخوام و….

دومین ۲چه باید بکنیم؟
قابل اندازه گیری باشد
چ کسانی را پرزنت کنم
چ کسانی را پیگیری کنم
ب چ کسانی محصول معرفی کنم
و….
سومین۳_چگونه انجام دهم؟
چگونه بهتر انجام بدیم بهتره؟
سطح مهارت ها یکسانه هرکس چطور استفاده کنه نتیجه بهتری میگیره
سیستم به ما یاد داده در خدمت زیر مجموعت باشی برنده ای

موضوع بعدی در خصوص ☑️سنجش خود☑️:
Nماه دارم نتورک کارمیکنم
چقدر سود کردم ؟
چگونه خودم را بسنجم؟
اینجا تفریح هستش
رییس نداریم,ضررمالی نداریم,سرمایه هنگفت نمیزاریم ,سن وسال مطرح نیستش هیچ محدودیتی داخلش نداره
کجا و در و شغلی این مشخصات وجودداره؟
متعهد ب تجارتمون باشیم
و درمورد ۳تا چ دگ صحبت کردن:
اولین ۱چقدر کارکرده ایم؟ چندتا پرزنت گراشتم؟ چندساعت در هفته پرزنت گزاشتم؟ درهفته آینده برای چندنفر میخوام پرزنت بزارم؟ دومین ۲چقدر سود کردم؟
یه کارت بانکی انتخاب کنیم فقط برای همین کارمون
سومین ۳چقدر باید کار میکردم؟ حواصم باشم درهفته چقدر پرزنت بزارم،وقدر فروش داشته باشم برنامه ریزی داشته باشیم بیشتر اطلاعات مشاوره محصولی و کاری بدست بیاریم باید بدونی چقدر زمان بزاری باید دستت بیاد از هرچند تا پرزنتت چندنفر ورودی میشن برای هرکس عددش فرق داره ۳تا کار حیاتی خودت بلد باش و همون رو انجامش بده ( پرزنت پیگیری_آموزش )(ارتباط با آپلاین)
نکاتی ک خانوم پورمحمد جانی در اینجای جلسه اضافه کردند
☑️این تجارت همه چی رو پای خودت گزاشته☑️
و در آخر هیچ آهن فروشی سرمایشو صفر نمیکنه هیچ نماینده ای هم نباید نمایشگاه خونگی محصولاتشو صفر کنه


گرد آورنده:طوبی میرزایی مربی سازمان

جلسات هفتگی

جلسه هفتگی روز یکشنبه طبق روال ابتدا با صحبت های نمایندگان شروع شد

✅ خانم میرزایی از تصمیم خودشون صحبت کردن و گفتند با خودشون عهد کردن که اقدامات را درست انجام بدهند
به گفته ی خودشان: روزهایی که با خودم عهد می‌بندم و اقدام میکنم ، خداروشکر نتیجه میگیرم .
همچنین لیستی تهیه کردن از افرادی که چندین ماه از آنها بی خبر بودن و شروع کردن به تماس گرفتن که منجر به سفارش گرفتن هم شد .

✅خانم مختاری هم در ادامه اضافه کردن که به مراسم ختمی رفتن و در اون مراسم معرفی محصول داشتن
سپس این جمله ی انگیزشی رو با ما به اشتراک گذاشتن :
اگر فقیر به دنیا آمدید اشکالی ندارد زیرا انتخاب شما نبوده ، اما اگر فقیر از دنیا بروید این قطعا اشتباه شماست …

در ادامه ی جلسه لیدر بزرگوار جناب آقای علیزاده به جلسه اضافه شدن
و در مورد مبحث هفته ی گذشته صحبت کردند.

صحبتهای خود را با سخنی از جیمران شروع کردند:
سود بردن بهتر از مزد گرفتن است
تجارت نتورک ،تجارتیست که سود میدهد به شرطی که برای این تجارت وقت بگذارید .

کسی که عاشق تجارتش باشد ، خلاقیت به خرج میدهد در انجام کارها.
همان طور که هفته ی پیش گفتیم ؛
کسی که وارد این تجارت میشود در ابتدا سه مرحله را باید پشت سر بگذارد.
اول باید بدانید شما در کدام مرحله قرار دارید

سه مرحله اولیه : شناخت ، بازار رسانی مقدماتی ،شبکه سازی مقدماتی

✅مرحله ی چهارم: کتابچه مقدماتی:
در کتابچه ی مقدماتی یک سری ویدیوهای آموزشی قرار گرفته که باید مرحله به مرحله تمام آموزش ها و ویدیوها دیده شود .
زمانی آموزشهای کتابچه تاثیرگذار هستند که شما آنها را دیده باشید و فعال باشید
پس باید وقت بگذارید .

کتابچه ی مقدماتی ۳۰ روزه
که با اتمام این کتابچه شما باید رنک حامی گری را به دست بیاورید .

مهمترین کار یه نتورکر
پرزنت گذاشتن و معرفی تجارت به تمام آدم های لیست خود است .

در این جا مثال بالن را زدند و گفتن باید مثل یک بالن در دلت آتیشی شعله ور باشه تا بتوانی اوج بگیری

✅مرحله ی پنجم: کتابچه حامیان
شرکت در جلسات حامیان و دیدن آموزش هایی که یک حامی نیاز دارد تا تیم خود را هدایت و تکثیر کند .

و پس از اتمام کتابچه حامیان شما باید به ✅رنک مربی گری برسید و در جلسات مربیان شرکت کنید

به کوشش: سارا صفری مربی سازمان

جلسات هفتگی

جلسه هفتگی یکشنبه ابتدا با صحبت های نمایندگان شروع شد

✅ خانم پورکاظمی ابتدا از حسشون نسبت به کتاب انگیزه در 60 ثانیه صحبت کردن و بعد در مورد سفرشون به شهر هشتپر و دیدن اعضای تیمشون به صورت حضوری و رفع ابهامات جلسه گذاشتن.

و بعد در مورد جلسه اختصاصی با تاپ لیدر آقای محمدپور صحبت کردن که پر از هیجان و استرس بود به دلیل اینکه اولین جلسه اختصاصی با تاپ لیدر داشتن
و این هیجان انقدر زیاد بود که بعد از جلسه حتی همسرشون پیگیر بودن که جلسه چه طور بود

سپس ✅خانم قلعه کفایی نسبت به اقدام فروش محصولشون صحبت کردن که پیگیری انجام دادن و مشتری حس رضایت داشتن و حتی به اطرافیانشون محصولات رو معرفی کردن

و در ادامه ✅خانم مهری زاده راجع به کاتالوگ محصولی سوال کردن
که آیا کاتالوگ محصولی به لیست سرد دادن درست است یا نه؟!

⬅️ کاتالوگ محصولی زمانی به درد میخورد که شما اول حضوری معرفی محصول داشته باشید و اعتماد را ایجاد کنید و بعد کاتالوگ محصولی رو به فرد مورد نظر ارایه بدید و حتی بعد از اینکه کاتالوگ داده شد باید حتما فرد پیگیری شود تا به نتیجه برسید.

سپس ✅ لیدر آقای علیزاده به جلسه پیوستن و در مورد روند آموزشی بیگنر صحبت کردن:

پارت اول:
ایشان صبحت های خود را اینگونه شروع کردن

⬅️ آقای امیر کبیر:

اگر برای یک سال آینده برنامه ریزی میکنی ، گندم بکار

اگر برای ده سال آینده برنامه ریزی میکنی ، درخت بکار

و اگر برای صد ساله آینده برنامه ریزی میکنی ، انسان تربیت کن

در اینجا متوجه اهمیت آموزش میشویم.

جمله از آقای بیل گیتس : آموزش ، آموزش می‌آورد و این بنیان جاودانگی است.

حال این آموزش ها در نتورک مارکتینگ قدم به قدم است ، به این ترتیب:

نکته مهم: برای رسیدن به موفقیت ابتدا باید نقشه راه داشته باشید ، ما در تیم نقشه ی راه داریم
از کجا تهیه کنیم؟! یا در کانال یا از حامی خود درخواست کنید

⬅️ ۷مرحله وجود دارد که شما از لحضه ی ورود به لیدرشدن برسید.

نکته مهم: در تمام این مراحل آپلاین باید در کنار زیرمجموعه باشد تا مجموعه درست کار را انجام دهد.

بعد از پرزنت:

مرحله ی اول ⬅️ جلسه آموزشی شناخت(بهترین حالت برگزاری جلسه شناخت توسط آپلاین)

مرحله ی دوم ⬅️ جلسه آموزشی بازار رسانی مقدماتی (بهترین حالت برگزاری جلسه توسط آپلاین)

مرحله ی سوم ⬅️ شبکه سازی مقدماتی (بهترین حالت برگزاری جلسه توسط آپلاین)

مراحل بعدی در جلسه هفتگی بعدی توضیح داده میشود

نکته مهم:
زمانی که آموزش می‌بینید یاد میگیرید ، اما زمانی یاد گیری شما به اوج می‌رسد که خود شما جلسات آموزشی برگزار کنید .

به کوشش: سارا صفری مربی سازمان