لژیونرها

لژیونرها در سازمان به افرادی گفته میشود که در خارج از استان گیلان سکونت دارند وبرای این دسته از افراد جلسات ویژه ای در نظر گرفته شده است.

خلاصه ای از جلسه لژیونرها

این جلسه در ۳۰ آذرماه ۱۴۰۱ بصورت آنلاین برگزار شد.
همکاران ما از جاهای مختلف کشور مثل تهران و اصفهان و گیلان ، بندرعباس و… در این جلسه شرکت کردند.
موضوع این هفته ی جلسه لژیونرها تعهد بود که در ابتدا تاپ لیدر محترم جناب آقای علیزاده با بیان این نکته که تعهد یکی از گام های مهم روی ریل ماندن در نتورک مارکتینگ است شروع به صحبت نمودند.
ایشان آقای هادی چوپان بدن ساز حرفه ای ایرانی که توانسته قهرمان مسترالمپیا شود را مثال آموزشی برای توضیح تعهد قرار دادند و گفتند که آدم های موفق ظرفیت های بزرگی دارند، چشم از روی موانع برمیدارند و فقط به هدفشون متمرکز می شوند.
و با این جمله بسیار تاثیرگذار از رندی گیج ادامه صحبت ها رو به لیدر جناب آقای شیرزاد سپردن؛
تعهد به دویدن این نیست که همه ی روزها بدوی به غیر از روزهای بارانی! تعهد به دویدن یعنی اینکه یا می دوی و خیس می شوی یا دویدن را کنار می گذاری.
در ادامه جناب شیرزاد در خصوص تعهد به این موضوعات اشاره کردند؛ آدم ها در شغل های مختلف شاید خیلی نقاط قوت مثل ارتباطات، سرمایه، فن بیان و… داشته باشن اما چون تعهد ندارند موفق نمیشوند، از نظر ایشان تعهد و مسئولیت پذیر بودن در یک راستا هستن و اینگونه مثال زدن: چقدر در شرکتت وقت میذاری؟ چقدر لیست نوشتی؟ چقدر اطلاعات به دست آوردی؟ چقدر نسبت به اهداف خودت علم و آگاهی و شناخت داری؟…
بنابراین ما باید نسبت به یک سری ارزش ها متعهد باشیم.
مرز بین آدم های موفق و ناموفق تعهده و شما به میزان تعهد خودتون برداشت می کنید.

در ادامه صحبت های پایانی جلسه لژیونرها به لیدر جناب آقای کشتکار سپرده شد و ایشان در خصوص تعهد این موارد را مطرح کردند:
تعهد واژه ایست که وقتی بهش فکر میکنی غیرت رو به تصویر میکشه. ما با قلبمون متعهد میشیم.
اولین چیزی که از ما انسان متعهدی میسازه تعهد به رویاهامونه. نشیم آدمی که می خواد امروز دنیا رو تغییر بده اما فردا ازش خبری نیست! اگه سختی های مسیر به راحتی تو رو از پا در بیاره یعنی تعهدی نداری، از سختی هایی که ممکنه برات پیش بیاد رد میشی یا توشون گیر میکنی؟
همچنین به این موضوع اشاره کردن که تو مسیر نتورک مارکتینگ باید نسبت به تجارت،شرکت، سازمان،بالاسری و… متعهد باشی.
از نظر ایشون تعهد با معیار عمل سنجیده میشه و اگه آدم متعهدی باشی به خودت نگاه میکنی نه به بقیه.
مسیر ممکنه آسون نباشه اما تعهد سختی های مسیر رو شیرین میکنه.

و در پایان با تشویق و تشکر جلسه عالی لژیونرها به پایان رسید.

گردآورنده: زهرا پورمحمدجانی مربی سازمان

10 ویژگی نتورکرهای موفق

1) رویا پردازند
اگر روزی روزگاری در گذشته درحین رویاپردازی سر کلاس درس مچ تان را گرفته اند، امیدوارم آنقدر ناامید ومایوس نشده باشید که رویاپردازی را از بیخ و بن کنار گذاشته باشید. بر عکس گفته های عتاب آمیز بسیاری از مدیران مدارس، رویاپردازی یک خصیصه شخصی است. بازاریابان شبکه ای موفق بلا استثنا آدمهایی رویا پردازند، آنها می دانند چه می خواهند، چون از رویا پروردن نمی هراسند. شما از زندگی چه می خواهید؟ به قول ارل نایتینگل “در آمریکا، هر کس هر چیزی را بخواهد به دست خواهد آورد … اما مشکل اینجاست که اکثر مردم نمیدانند چه می خواهند. به نظر ما این گفته درباره مردم همه کشورها صدق میکند. زندگیهای مطلوب و ایده ال از هر جهت فقط با رویا شروع می شوند، پس معطل چه هستید؟… رویا پردازی کنید.

نمی گویند: امتحان کنیم ببینیم… میگویند: میخواهم موفق شوم!

افرادی که در بازاریابی شبکه ای موفق می شوند، از همان ابتدا به قصد موفقیت وارد بازاریابی شبکه ای میشوند. آنها هیچ گاه به قصد” امتحان کردن” وارد شرکتی نمی شوند. داگ فایر مربی معروف بازاریابی شبکه ای میگوید: ((همه ی میلیونرها یک خصیصه ی مشترک دارند و آن اینکه در خواسته هایشان مصمم هستند)). بازاریابان شبکه ای موفق می دانند که در عالم امتحان و شانس چیزی بدست نمی آید. داو می گوید: ” قدرت افراد موفق در عزم آنها برای موفق شدن نهفته است. در بازاریابی شبکه ای هیچ چیز قوی تر از این نیست که عزمت را جزم کنی تا فقط سر از مقصد موفقیت بیرون بیاوری ولا غیر! “

2) آموزش پذیر هستند
دن هالینگز معلم سابق و توزیع کننده شرکت (NSA) که به او امکانی داد تا بتواند به مشاور شرکتهای بازاریابی شبکه ای تبدیل شود، می گوید: (اصلی ترین قضیه در بازاریابی شبکه ای، آموزش و انجام دادن یک فرایند ساده قابل همانند سازی است. بازاریابان شبکه ای موفق به قول انگلیسی ها چرخ را از نو اختراع نمی کنند. آنها به دنبال شرکتی می گردند که پیشاپیش برایشان یک سیستم قابل اطمینان  و موفق، طرح ریزی کرده باشد. آن وقت سیستم را فرا میگیرند و شروع به همانند سازی آن می کنند. بله به همین سادگی است، گرچه برخی دوست دارند آن راپیچیده نشان دهند). اگر شما جزو آن دسته آدمهایی هستید که مایل به پیروی از راهنمایی های افراد دیگر نیستید و به هنگام استفاده از سیستم اشخاص دیگر معذب اید، توصیه ما این است که قبل از شروع به کار بازاریابی شبکه ای به اندازه کافی تامل کنید؛ چون در غیر این صورت یا به هنگام اختراع مجدد چرخ مایوس و دلزده خواهید شد و یا از پیروی یک سیستم از قبل موجود، معذب خواهید شد. بازاریابان شبکه ای موفق، بلااستثناء افرادی آموزش پذیرند و البته در مقام معلم، همین آموزشها را به افراد دیگر نیز منتقل می کنند.

Steam (3 دارند
یان رو می گوید که به اعتقاد وی، بازاریابان شبکه ای بالقوه موفق، دارای 5 ویژگی هستند که او حروف اولشان را به هم چسبانده و به آن STEAM میگوید: “فروشندگانی” که “معلم و مربی” هستند;  “مشتاق” اند و دارای “نگرش”  مثبت و معطوف به موفقیت هستند و نهایتا خواستار کسب “پول ”  بیشترند.

4)   سازنده اند
ساختن یک تجارت رضایت بخش و سوداور در بازاریابی  شبکه ای، باید از نخستین فرد شروع شود و با توجه آگاهانه به تک تک افراد پیش برود. به قول  ادواردز دمینگ “وقتی ماهی می گندد، گند از سرش شروع میشود و به پایین کشیده می شود”. بازاریابان شبکه ای موفق، اهمیت خودسازی ذهنی، جسمی و عاطفی را خوب می فهمند و می دانند باقی مجموعه هم با الگو برداری از آنها ساخته می شود. اما چگونه  می توان خود را ساخت؟ مطالعه کنید، فیلمهای ویدیویی را ببینید، در سمینارها شرکت کنید و… . کانی دوگان میگوید نخستین سال از شش سال فعالیتش در بازاریابی شبکه ای را همچون یک اسفنج سپری کرده است. وقتی کارش را با آکسی فرش شروع کرد، اصلا فروشنده با تجربه ای نبود، لذا برای موفقیت به کسب مهارتهایی نیازداشت. وی میگوید:”درخلال همان یک سال اول، هر کتابی راجع به بازاریابی شبکه ای که به دستم میرسید با ولع تمام میخواندم. دوستهایم را به کنفرانس تلفنی فرا می خواندم. در سمینارهای لیدرها شرکت میکردم و از آنها نکته ها یاد میگرفتم، بالاخره سبک خودم را یافتم”. پس از آن او مجموعه ای ساخت که هم اکنون 5000 نفر عضو دارد.

5) حسن جو هستند (نه عیب جو!)
هیچ شرکتی یا بازاریابی شبکه ای کامل وبی عیب نخواهد بود. بازاریابان شبکه ای موفق به خوبی به این مسئله واقفند که در تجارت چیزی به اسم کمال و فقدان نقص وجود ندارد و لذا همیشه در پی محاسن و نقاط مثبت شرکت و توزیع کنندگانشان هستند. حتی شرکتی که نهایت سعی اش را می کند تا کارش را بی عیب و نقصان انجام دهد،گاهی اوقات دچار خطا می شود. ممکن است این خطا مربوط به طرح باز پرداخت باشد یا توسعه محصولات یا برنامه بازاریابی و یا مربوط به فن آوریهای مورد استفاده ایشان. در هرحال این امکان وجود دارد که برخی امور درست پیش نرود و یا دچار مشکل شود. به همین منوال، بازاریابان شبکه ای نیز ممکن است بعضی اوقات مرتکب اشتباهاتی شوند، ممکن است تعهداتی بدهند که قادر به انجام دقیقش نشوند: برخی ممکن است بهتر از بقیه کار را یاد بگیرند، بعضی ها فروشندگان بهتری از آب در خواهند آمد و یا توانایی بیشتری در زمینه ایجاد رابطه و یا آموزش خواهند داشت. در تمام این موارد بازاریابان شبکه ای موفق از این نکته غافل نخواهند شد که تاکید براشتباهات و امور منفی به هیچ وجه کارساز و راهگشا نخواهد بود.

6) همیشه حی و حاضرند
بازاریابان شبکه ای موفق همیشه حضور دارند. داگ فایربو میگوید:”بازاریابان شبکه ای برتر همیشه حضوری محسوس دارند. در هر موضوعی حضور دارند، در جلسات، در مکالمات و در کنفرانسهای تلفنی و مهمتر از همه اینکه آنها همیشه هرجالازم است حضور دارند”.

7) با انگیزه اند
(بازاریابی شبکه ای آنقدر هیجان انگیز است که نمیتوانی انجامش ندهی)! این جمله متعلق به راس نولاند اس؛کسی که سالها از انجام دادن کار بازاریابی شبکه ای پرهیز میکرد و به کار در بنگاه املاک و مستغلات در هیوستن تگزاس اشتغال داشت. راس کار در بنگاه را کنار گذاشت ودر عرض چند سال، یکی از بهترین سازمانهای فروش را در شرکت اکسل کامیونیکیشن ساخت. او تجسم انگیزه است:” هروقت فرد جدیدی وارد سازمان فروشم میشود، گویی بلیط بخت آزمایی ام برنده شده است! چون آن فرد قراراست کار عظیمی را به انجام برساند و من قرار است در آن دخیل باشم “! راس در ادامه میگوید بخش عظیمی از موفقیت شما دربازاریابی شبکه ای به «تعهد عاطفی» شما به تجارتتان بستگی دارد.

8،9) پشتکار دارند و صبورند
لیدرهای بازاریابی شبکه ای خوب می دانند که همه افراد دفعه اول و حتی دفعه دهم، (بله) نخواهند گفت. بنابرین، موفقیت در این کار جز بامداومت وصبوری به دست نخواهد آمد.

10) دلشان با این کار است…
داگ فایربو می گوید:” لیدرهای موفق دل و جانشان با این تجارت است. آنها کارشان را با رضایت کامل قلبی انجام می دهند و هرگز به پشت سرشان نگاه نمیکنند. آنها قلبا متمایل به موفق کردن زیرمجموعه شان هستند، حتی موفق تر از خودشان. قلبشان با علایق وآرزوهای مشتریان احتمالی شان است و قلبشان را آماده پذیرش موفقیت کرده اند، انتظارش را میکشند، خواهان آنند، آن را جذب می کنند و نهایتا آن را بدست می آورند”.

روش های نوین کسب و کار و کارآفرینی در حوزه فروش مستقیم

دانلود پاور پوینت و پی دی اف روش های نوین کسب و کار و کارآفرینی در حوزه فروش مستقیم

که به اختصار درباره تجارت بازاریابی شبکه ای هم توضیح داده شده است .

فایل پاور پوینت :

فرصت های نوین کسب و کار

فایل پی دی اف :

فرصت های نوین کسب و کار

پاورپوینت معرفی جیم ران Jim Rohn

دانلود فایل پاورپوینت و پی دی اف معرفی یکی از کارآفرینان برتر دنیا / اسطوره رشد شخصی درجهان

آقای جیم ران

فایل پاورپوینت:

jim rohn

فایل پی دی اف :

jim rohn

 

برایان تریسی و بیست توصیه مهم برای موفقیت

غیرممکن است در ایران بخواهید موفق شوید اما نام برایان تریسی را حداقل 5 بار نشنیده باشید…
برای ما ایرانی ها، او نماد موفقیتِ غربی است. کسی که کتاب های زیادی از او در کتابفروش ها به چشم میخورد و در تمام کتاب هایش به پند های ساده و روانی به ما راه صحیح موفقیت را نشان میدهد.

خیلی ها هستند که معتقدند مسیر زندگی شان پس از آشنایی با برایان تریسی تغییر کرد. زندگی خیلی از آنهایی که کتاب هایش را خوانده اند متحول شده.

فروشندگانی با درآمد بالا هستند که فروش خوب شان را مدوین کتاب پرقدرت «روانشناسی فروش» برایان تریسی اند.

به راستی نمیتوان هیچ ایرادی بر کتاب های برایان تریسی وارد کرد. برایان تریسی آنقدر ساده، روان و کاربردی می نویسد که از میانه خواندن تصمیم میگیرید کتاب را کنار گذاشته و به آنچه یادگرفتید عمل کنید.

اما در این مقاله میخواهیم کمی بیشتر (و خلاصه) راجع به برایان تریسی بدانیم؛

  • برایان تریسی کیست؟
  • مهم ترین توصیه موفقیت اش چیست؟
  • جملات منتخب اش از کتاب های مختلف

این مقاله زندگینامه برایان تریسی و یا معرفی محصولات او نیست. ما با این پیشفرض که حداقل نام او را شنیده اید، میخواهیم کمی بیشتر راجع به او بدانید. این مقاله کمی بیشتر از آشنایی است و مثل کتاب های برایان تریسی، کاربردی !

»‌ برایان تریسی تو کی هستی؟

در زمستان سرد سال 1944 در شهر ونکوور کانادا بدنیا آمد. اهل درس نبود و خیلی زود مدرسه را نیمه تمام رها کرد تا به دنبال کسب پول برود چون خانواده واقعا فقیری داشت.

اولین کاری که پیدا کرد، باربری کشتی بود. به مدت هشت سال مشغول به کار سخت فیزیکی باربری کشتی شد؛ رفته رفته نسبت به این کار و زندگی سختی که داشت ناامید و بی انگیزه شد.

به خاطر فشار کاری اش، که به گفته خودش تمام این مدت را در سفر گذراند و هشتاد کشور دنیا را در پنج قاره دید و دیگر نمی توانست آن شغل را ادامه دهد پس خیلی زود سراغ شغل راحت تر دیگری رفت و فروشندگی را انتخاب کرد.

فروشندگی شغل به نسبت بهتری بود. او سود معینی از فروش کالا بدست می آورد. بدون هیچ مسافرت طاقت فرسایی و یا کار سخت فیزیکی… اما در فروش هم آنچنان موفق نبود.

یک روز، سوالی سرنوشت ساز به ذهنش خطور کرد :

«چرا با وجود سخت کار کردنم، دیگران از من جلوتر هستند؟»

این سوال مدام در ذهنش بود. چرا با اینکه هم اندازه فروشندگان موفق کار میکند، اما هم اندازه آنها درآمد ندارد؟ چرا زندگی او به خوبی زندگی فروشندگان دیگری که به همان میزان ساعت کاری دارند نیست؟

این جستجو و پیگیری برای یافتن سوال، باعث شد به پاسخی دست پیدا کند و بعدا آنرا برای ما در کتاب های مختلفی بنویسد؛ پاسخ ساده بود : چون دیگران روش های دیگری استفاده میکنند. در حقیقت، آنها کارهای درست را با روش درست انجام میدهند و البته از وقت شان هم به خوبی استفاده میکنند.

در آن غوغای فکری، برایان تریسی بارها امیدش را از دست داد. او احساس میکرد همه از او برتر و بهتر هستند… اما کم کم پاسخ این سوال باعث شد تا کارهایی که افراد موفق انجام میدهند را انجام دهد تا همانند آنها او هم موفق شود.

مهم ترین نکته ای که برایان تریسی در دوران بحران زندگی اش کشف کرد، این بود که انسان، هروقت بخواهد میتواند زندگی اش را تغییر دهد و او تصمیم گرفت این کار را بکند. موفقیت دیگران از طریق روش های دیگر برای او همچون یک رازِ هیجان انگیز بود.

به وی امیدِ روزهای بهتر و زندگی خوب را میداد. او دقیقا زندگی افراد موفق اطرافش را الگوبرداری کرد. ساعت بیداری، زمان کار کردن، نوع حرف زدن و حتی نوع راه رفتن شان را هم تقلید کرد.

او در کتابش نتیجه را این چنین نوشت :

«هنوز یک سال از شروع کارم نگذشته بود که من تبدیل به فروشنده زبردست شده بودم… درحالی که فقط 25 سال سن داشتم.»

برایان تریسی، در بیش از 22 حرفه را امتحان کرد. چندین شرکت راه اندازی کرد و به دانشگاه بازگشت و مدرک فارغ التحصیلی اش را در رشته بازرگانی دریافت کرد. همچنین توانست زبان های فرانسوی، اسپانیایی، آلمانی را هم یادبگیرد و به عنوان سخنران، مربی و مشاور بیش از 500 شرکت برتر دنیا مشغول به کار شود.

برایان تریسی هرساله برای بیش از 300000 هزار نفر سخنرانی میکند و همایش هایی برگزار میکند که در آن بیش از 20000 نفر همزمان حضور دارند.

برایان تریسی در مقدمه تمام کتاب هایش، تنها راز موفقیت اش را که مهم ترین شالوده تمام کتاب هایش است را چنین توضیح میدهد :

«من در طول سوابق حرفه ای خود، یک حقیقت ساده را کشف کردم و باعث شد به موفقیت های بیشتر در موقعیت های بهتر دست پیدا کنم؛ هم چنین احترام و مقام و خوشبختی را در این دیدم که یک فرد بتواند فکرش را تنها بر روی یک هدف مهم متمرکز کند و تمام کارهای لازم را به طرز صحیحی انجام دهد و تا زمانی که به نتیجه نرسید، دست از تلاش نکشد… همین راهکار است که جان کلام تمام کتاب هایم است.»

این مهم ترین توصیه، نصیحت و چکیده خالص کتاب های برایان تریسی بود.
اگر میخواهید در فروش، تبدیل به یک فوق ستاره شوید، باید مهم ترین هدف تان همین باشد و هرکاری برای رسیدن به این هدف لازم است را انجام دهید و تا زمانی که موفق نشدید، دست از تلاش برندارید.

 

اگر میخواهید زندگی تان را متحول کنید و تغییر دهید، این نیز باید تبدیل به مهم ترین هدف تان باشد؛
هرکاری بخواهید انجام دهید و به هر نتیجه مهمی که بخواهید در زندگی برسید باید تمرکز کامل بر روی آن داشته باشید و وقت و انرژی تان را صرف کارهایی که شما را از هدف تان دورتر میکنند، نکنید.

در ادامه، مهم ترین جملات از کتاب های برایان تریسی را میخوانید :

  1. افراد موفق همیشه به دنبال فرصت هایی برای کمک به دیگران هستند. افراد ناموفق آنهایی هستند که همیشه می پرسند «چه سودی برای من دارد؟»
  2. من کشف کرده ام که شانس قابل پیش بینی است. اگر شانس بیشتری میخواهید، باید شانس بیشتری امتحان کنید. فعال باشید و بیشتر در نظر دیگران باشید.
  3. مهم نیست از کجا آمده اید، تنها چیزی که مهم است، مقصدتان است.
  4. شما در وجودتان توانایی لازم برای غلبه کردن بر تمام مشکلاتی که زندگی پیش پای شما قرار داده را دارید.
  5. هرآنچه را که با احساس قوی باور داشته باشید تبدیل به واقعیت تان میشود.
  6. کلید موفقیت این است که ذهن آگاه مان را بر روی کاری که نسبت به آن اشتیاق داریم و نه کارهایی که می ترسیم متمرکز کنیم.
  7. افراد با اهدافِ شفاف و مکتوب دستآوردهای بیشتری در زمان کمتر نسبت به افرادی که اهداف شان را فقط تصور میکنند، دارند.
  8. هرچقدر اعتبار بیشتری خرج کنید، اعتبار بیشتری بدست می آورید. هرچقدر بیشتر به دیگران کمک کنید، دیگران بیشتر به کمک شما می آیند.
  9. اگر آرزو دارید چیزهای با ارزشی در زندگی شخصی و کاری تان بدست آورید، اول از همه باید خودتان تبدیل به شخصیت با ارزشی شوید.
  10. افراد موفق به سادگی افرادی با عادت های موفق هستند.
  11. ارتباطات یک مهارتی است که میتوانید یادبگیرید. چیزی مثل دوچرخه سواری یا تایپ کردن. اگر عزم تان را جزم کردید تا در این مهارت موفق شوید، میتوانید خیلی سریع کیفیت تمام بخش های زندگی تان را افزایش دهید.
  12. افراد پیروز عادت دارند انتظارات مثبت خودشان را از تمام رویداد ها داشته باشند.
  13. شما نمیتوانید هرآنچه را که برای شما اتفاق می افتد را کنترل کنید، اما میتوانید طرزفکرتان را نسبت به آنچه برای شما رخ میدهد را تغییر دهید و در این کار شما تغییر را جایگزین فرمانبرداری میکنید.
  14. قانون طلایی شماره یک را در مدیریت فراموش نکنید : دیگران را همانطور مدیریت کنید که دوست دارید شما را مدیریت کنند.
  15. مهم ترین دارایی شما، قابلیت سودآوری تان است و با ارزش ترین منبع، زمان شماست.
  16. تمام افراد موفق زن یا مرد، رویاپردازان بزرگی هستند. آنها آینده ای که دوست دارند را در رویای شان میبینند، تمام بخش ها را با جزییات تصور میکنند و هر روز برای بدست آوردن این رویا تلاش میکنند، هدفگذاری میکنند و به اهدافشان میرسند.
  17. اگر فرزندان تان را طوری تربیت کنید که باور داشته باشند میتوانند هر هدف یا دستآوری در زندگی داشته باشند، شما به عنوان والد موفق شدید بهترین تربیت را در حق فرزندتان انجام دهید.
  18. اگر کاری که هم اکنون انجام میدهید شما را به سمت اهداف تان هدایت نمیکند، پس درحال دور کردن شما از اهداف تان است.
  19. شما باید کارهای خیلی خیلی زیادی انجام دهید، تلاش های کوچک و پیوسته ای که هیچکس آنها را نمیبیند یا ارزش آنها را درک نمیکند تا به موفقیت ارزشمندی دست پیدا کنید.
  20. انسان عادت دارد همیشه توقعاتش را بدست آورد. مهم نیست توقع اتفاق خوب یا بد باشد.

بیوگرافی برایان تریسی

برایان تریسی در 5 ژانویه سال 1944 بدنیا آمده است و اکنون 75 سال دارد. در میان افراد موفق و شناخته‌شده در دنیا تریسی به قدری موفق بوده که بسیاری با الهام گرفتن از راهکارهای او توانستند به موفقیت‌ها و نتایج قابل توجهی دست پیدا کنند. او در شهر شارلوت تاون در کشور کانادا متولد و بزرگ شد. تریسی خانواده‌ای محترم و مقید به اصول اخلاقی ولی بسیار فقیر داشت. به طوری که درآمد آن‌ها برای تامین مخارج اولیه‌ی آن‌ها کافی نبوده است.

تریسی که این روزها یک نویسنده‌ی پرکار، یک مربی و سخنران تأثیرگذار و حرفه‌ای در زمینه موفقیت است. او مشاور بیش از 500 شرکت معتبر بین‌المللی است.

تریسی از کارگری تا فروشندگی

برایان در دوران مدرسه دانش‌آموز کنجکاو و با استعدادی بود اما به درس خواندن علاقه‌ای نداشت. به همین دلیل تصمیم گرفت کنجکاوی خود را خرج مسیر دیگری کند. درس را کنار گذاشت و ترک تحصیل کرد. او تقریبا تمام سال‌های نوجوانی‌اش را با کارگری گذراند. بعد از رها کردن مدرسه به شستن ظرف و نظافت کاری در یک هتل مشغول شد. بعد از آن کار در کارگاه چوب‌بری، کارخانه، مزارع دامداری را تجربه کرد. پسر جوان تا 20 سالگی به کارگری مشغول بود و در آن زمان سعی کرد خود را کمی جلو بیندازد. به همین دلیل هر چه را که پس انداز کرده بود برداشت و این بار کار در یک کشتی نروژی مشغول به کارگری شد. او مدتی با کشتی‌های باربری به اقیانوس‌های اطلس و آرام سفر کرد و در نهایت به تنگه جبل الطارق رفت و در آنجا به همراه دوستانش یک لندرور خرید و با آن به ژوهانسبورگ رفت. از آنجا به لندن رفت و مدتی نیز در آنجا مشغول به کار شد.

برایان تریسی 23 ساله که تجارب کاری و زندگی سختی را چشیده است حال در این سن به سراغ کارگری در زمین‌های کشاورزی و به مدت یک سال برای زراعت مشغول شد و این کار هم حس درونی وی را ارضا نکرد و در سن 24 سالگی به فکر سفر به سنگاپور افتاد و نکته جالب توجه در سفرش به سنگاپور گذر از کشور ایران بود. تریسی نتوانست کار همیشگی خود را در سنگاپور بیابد و به همین جهت به سراغ کار فروش رفت.

آغاز کار فروش برایان تریسی

بعد از چند سال تجربه‌ی کاری سخت در سن 23- 24سالگی تصمیم گرفت کار فروش را تجربه کند. سوالی که زندگی او را در جوانی تحت شعاع قرار داد این بود که چرا با وجود کار سخت بازهم دیگران از نظر شغلی از او بهترند ؟ و تصمیم گرفت کار فروش را شروع کند. او برای فروش درب تک تک خانه‌های مردم را می‌زد. شاید باور این موضوع که این برایان تریسی مشهور و پولدار امروز روزی کارگری می‌کرد و برای فروش محصول در خانه‌های مردم را می‌زد کمی عجیب باشد. اما او بااراده و تلاش شروع کرد.

یک روز برای فروش کالاهایش که لوازم‌خانگی بود در کوچه‌ها پرسه می‌زده و از این خانه به آن خانه می‌رفته است.در ابتدا تریسی به سود کم راضی بود. اما به گفته‌ی خودش : «یک روز یقه‌ی خودم را گرفتم و از خودم پرسیدم هی تو برایان، چرا نباید در این حرفه و کار موفق باشی، در حالی که خیلی‌ها در این حرفه موفق‌اند؟».

همین سوال  مسیر زندگی او را دستخوش تغییر کرد و برایان تریسی را به دنیای پر از موفقیت و دستاوردهای بزرگ کشاند. به همین دلیل تلاش او برای ثروتمند شدن با نوشتن یک هدف بر روی یک برگه آغاز شد. هدف او  کسب 1000 دلار سود در یک ماه از فروش کالاها بود. تریسی می‌گوید: «بعد از انجام این کار حتی نمی‌داند کاغذ را چه کرد اما در مدت یک ماه این اتفاق افتاد و در زندگی‌اش معجزه رخ داد.»

الگوبرداری از افراد موفق؛ رمز موفقیت برایان تریسی

تریسی با الگو قرار دادن زندگی و روش کاری فروشندگان موفق در سن 25 سالگی تبدیل به یکی از فروشندگان حرفه‌ای و کارآمد شد. او نزد همه‌ی فروشندگان موفق رفت و ازآنها پرسید: « رمز موفقیت شما چیست؟» هر کدام از آن‌ها حرف‌هایی زدند و تجربیات ارزشمند خود را با او به اشتراک گذاشتند. او از توصیه‌های آن‌ها برای فروش خود بهره برد و در مدت‌زمان یک ماه میزان فروشش سه برابر زیاد شد. این کار تریسی تداوم داشت تا جایی که از یک فروشنده‌ی معمولی به یک مدیر فروش تبدیل شد. او برای مدیریت فروش هم به سراغ مدیرهای فروش موفق رفت و با سوال کردن از آنها درباره رمز موفقیت خود، در طول یک سال توانست خودش را به سطح مدیران فروش موفق برساند و نام وی درکنار آن‌ها بر سر زبان‌ها بیفتد.

درواقع یکی از نکات قابل‌توجه در موفقیت برایان تریسی مقایسه‌ی خودش با افراد موفق و فعال در زمینه کاری‌اش بود که با پیروی از مسیر آن‌ها توانست به فرد موفقی در تمامی زمینه‌های فعالیتش بدل شود.

تریسی در 25 سالگی و خیلی سریع توانست با ثبت شرکت و به کارگیری 95 نفر کار خود را به طور گسترده و در سطح بالاتر آغاز کند. او به کار وارد کردن ماشین‌های سوزوکی در کانادا پرداخت و از فروش حاصل از این کار 25 میلیون دلار سود حاصل شد و کار بزرگ بعدی تریسی در سال‌های ابتدایی کارش مدیریت یک شرکت 265 میلیارد دلاری بود که با مدیریت فوق‌العاده ش توانست شرکت را دوباره بسازد.

برایان تریسی با اینکه نتوانست در 18 سالگی مدرک دبیرستان دریافت کند اما در دهه 30 توانست وارد دانشگاه آلبرتا شود و کارشناسی ارشد را در رشته بازرگانی با موفقیت به اتمام برساند. او همچنین وارد محیط‌های آکادمیک شد و تجارب خود را در قالب سمینار و واحد درسی در کشورهای امریکا و کانادا ارائه کرد. البته به درخواست متقاضیان بسیاری که به تریسی دسترسی نداشتند او سخنان خود را به صورت دیداری و شنیداری روانه بازار کرد.

برایان تریسی از جمله افراد موفق و تاثیرگذاری است که به واسطه‌ی تجارب و سختی‌هایی که در 75 سال زندگی خود به دست آورده بر موفقیت افراد و کسب‌ و کار شرکت‌های بزرگ تاثیر به‌سزایی داشته است. او بر چند زبان از جمله فرانسوی، آلمانی و اسپانیایی مسلط است و توانسته در کشورهای مختلف از جمله ایران همایش و سمینارهای متعدد برای مشاوره در زمینه‌ی مدیریت، فروش و استراتژی کسب‌ و کار برگزار کند.

برایان تریسی در دهه‌ی 30 زندگی‌اش موفق شد در رشته‌ی کارشناسی ارشد بازرگانی تحصیلات خود را به پایان برساند. از موفقیت‌های او می‌توان به بیش از 300 محتوای آموزش و مشاوره‌ی موفقیت در قالب دیداری و شنیداری، بیش از 20 عنوان کتاب و تاسیس چند شرکت بزرگ اشاره کرد. او با سخنان خود در کتاب‌ها و همایش‌ها به افراد توصیه می‌کند که برای پیروز شدن نباید تسلیم شد و تنها باید به پا خواست و شروع کرد تا در زندگی موفق شد. کتاب قورباغه را بخور یکی از معروف‌ترین کتاب‌های برایان تریسی است که باعث شهرت و محبوبیت او در سراسر جهان شد.

ازدواج برایان تریسی

برایان تریسی در سال 1971 و در سن 27 سالگی با باربارا تریسی ازدواج کرد و از این ازدواج خود صاحب 4 فرزند شد.

موفقیت‌های برایان تریسی

  • تسلط به سه زبان زنده دنیا (فرانسوی، آلمانی و اسپانیایی)
  • تولید 300 محصول دیداری و شنیداری و عرضه‌ی آن‌ها به 30 کشور دنیا
  • فعالیت به عنوان، مشاور و سخنران 500 شرکت بزرگ دنیا
  • تاسیس چندین شرکت بزرگ
  • معتبرترین فرد صاحب نظر در زمینه موفقیت و کسب و کار

قورباغه‌ات را قورت بده، محبوب ترین کتاب وی

« قورباغه‌ات را قورت بده » نام کتابی است که نویسنده آن تریسی بوده است و نام برایان تریسی با این کتاب در کشورمان به شهرت رسید. از دیگر کتاب‌های معروف وی در زمینه موفقیت و پیشرفت می‌توان به (پیش به سوی ثروت، اوج موفقیت، 21 روش عالی برای این که یک فروشنده‌ی فوق ستاره شوید، 12 اصل رهبری عالی، بهانه ممنوع، 100 قانون بی چون و چرا برای موفقیت در تجارت و به روش خود ثروتمند شوید) اشاره کرد.

فرمول موفقیت از نگاه برایان تریسی

برایان تریسی به مخاطبان خود می‌گوید زندگی فرمول‌های ساده‌ای دارد کافی است:

«یک، دو،سه: حرکت! از زندگی چه می‌خواهید؟ در زندگی به دنبال چه هستید؟ هدف‌های شما در زندگی و کار چیست؟ برای این کار یک‌تکه کاغذ بردارید و هدف‌های دور و نزدیک خود را رویش بنویسید. با خودتان صادق باشید.» او اعتقاد دارد که « آن‌هایی که افکار و اهدافشان را روی کاغذ می‌آورند لاقل یک قدم به موفقیت نزدیک‌تر می‌شوند. با این شیوه، احتمال موفق شدن نابغه‌ای است که هدف‌ها و برنامه‌هایش را در ذهنش نگه می‌دارد و با خودش حمل می‌کند». او می‌گوید « برای تعیین اهداف می‌توان از نظرات دیگران بهره‌مند شد. این قدم اول است». و بعد با زمان‌بندی و اولویت‌بندی پیش بروید.

معروفترین توصیه برایان تریسی درباره موفق

یکی از معروفترین توصیه‌های تریسی که در سمینارها و کلاسهای درس شنیده شده است درباره افراد موفق و ناموفق است که در ادامه آن را می‌خوانید.

«تفاوت اصلی بین افراد موفق و افراد ناموفق این است که افراد موفق اقدام می‌کنند. آنها کارشان را آغاز می‌کنند و چیزی را که می‌خواهند انجام می‌دهند. افراد ناموفق نیز همین ایده‌ها و اطلاعات را دارند، اما همیشه بهانه‌ای برای شروع نکردن دارند.»

یادداشت – کارمندی در مقابل کارآفرینی

در دهه 1950 میلادی تاجر ثروتمند آمریکایی به نام جان پل گتی مطلب مهمی را به مردم دنیا گوشزد کرد: «برای کسب موفقیت مالی در زندگی باید صاحبکار خودتان باشید »
وقتی صاحبکار خودتان باشید می توانید انتخاب کنید که کجا کارکنید چطور کارکنید با چه کسی کارکنید و میزان درآمدتان چقدر باشد. کنترل کردن هزینه ها هم با شماست. همینکه در قدم اول انتخاب کنید که رییس خودتان باشید ناخودآگاه مسیر ثروتمند شدنتان باز می شود. اما واقعیت این است که فقط 20 % مردم دنیا برای خودشان کار میکنند. به راستی چرا داشتن شغلی برای خود، 80 % مردم دنیا را می ترساند جواب روشن است چون ارباب خود بودن نیاز به ریسک کردن دارد. چه خوشمان بیاید و چه خوشمان نیاید تنها راه رسیدن به استقلال مالی تسلط به خود و کار خودمان است. تنها راه ثروتمند شدن داشتن شغلی برای خودمان است.
دوستی میگفت: معنی واقعی کارمندی یعنی یک نفر راه ثروتمند شدن را پیداکرده و من باکار کردن برای او کمک میکنم تا او سریع تر ثروتمند شود. این به این معنی نیست که هیچکس نباید کارمند شود یا اینکه کارمندی بد است و کارآفرینی خوب است. منظورم این است که برای ثروتمند شدن و رسیدن به قله، کارمندی جوابگو نیست و باید سراغ کارآفرینی رفت.

فلسفه ي مورچه از دیدگاه اسطوره بزرگ ( جیم ران )

فلسفه ي مورچه

نویسنده : جیم ران
سال هاست که من به کودکان مفهومی ساده اما نیرومند می آموزم: فلسفه ي مورچه.

به نظر من همه باید درباره ي مورچه ها مطالعه کنند. مورچه ها یک فلسفه ي چهاربخشی شگفت انگیز دارند.

اولین بخش آن این است که مورچه ها هرگز تسلیم نمی شوند . فلسفه ي خوبی است . اگر مورچه اي در یک جهت در حال حرکت باشد و شما سعی کنید متوقف ش کنید ، او به دنبال راه دیگري می گردد. بالا می رود، پایین می رود، دور می زند. مورچه ها به جستجوي خود براي یافتن راهی دیگر ادامه می دهند. چه فلسفه ي کارامدي؛ هرگز از جستجوي راهی که تو را به مقصد مورد نظرت می رساند دست نکش.
دوم، مورچه ها کل تابستان را زمستانی می اندیشند. این چشم انداز مهمی است. نمی توان اینقدر ساده لوح بود که گمان کرد تابستان براي همیشه ماندگار است. پس مورچه ها وسط تابستان در حال جمع آوري غذاي زمستان شان هستند. یک حکایت قدیمی می گوید « خانه ات را در تابستان بر روي شن نساز » ، چرا به این پند نیاز داریم؟ زیرا مهم است که پیش اندیشی کنیم. در تابستان باید فکر توفان را هم بکنید. باید همچنان که از آفتاب و شن لذت می برید به فکر سنگ وصخره هم باشید.
سومین بخش از فلسفه ي مورچه این است که مورچه ها کل زمستان را تابستانی می اندیشند . این هم مهم است . در طول زمستان مورچه ها به خود یادآور می شوند که «. این زیاد طول نمی کشد؛ به زودي از اینجا بیرون خواهیم رفت » اولین روز گرم مورچه ها بیرون می آیند. اگر دوباره سرد شد آنها برمی گردند زیر، ولی باز در اولین روز گرم بیرون می آیند . آنها براي بیرون آمدن نمی توانند زیاد منتظر بمانند.
و اما آخرین بخش از فلسفه ي مورچه: یک مورچه در تابستان چقدر براي زمستان خود
جمع می کند؟ هر چقدر که در توانایی اش است. چه فلسفه ي باور نکردنی اي، فلسفه ي
هر چقدر در توانایی ات است »
وه، چه فلسفه ي بزرگی است فلسفه ي مورچه. هرگز رها نکن، آینده را ببین، مثبت
بمان و همه ي تلاشت را بکن.

 

#برخیز_و_بدرخش

کسب ثروت؛ مأموریت ممکن یا غیرممکن؟

( ثروت ) واژهای است که شاید در طول زندگی خیلی به آن فکر کرده باشیم. داشتن ثروت نامحدود و آزادی بی انتهای مالی، به ما احساس آرامش میدهد. ثروت به تنهایی منجر به خوشبختی و سعادت نمیشود، اما این به معنای ارزش و اعتبار فقر نیست. ثروت به تنهایی، نه نشانه خوشبختی است و نه ملاک موفقیت. ثروت به تنهایی، برای داشتن یک زندگی آرام و دلچسب هم کافی نیست، اما این یک حقیقت است که بدون ثروت، در یک جامعه شهری آرامش و آسایشی وجود ندارد.
حالا سوال اصلی!! ثروت مشروع چگونه به دست میآید؟ اگر کسی بخواهد ثروتمند شود، چه ویژگیهایی باید داشته باشد؟ پشتکار؟ استعداد؟ علاقه؟ دانش؟ انگیزه؟ آیا عوامل تولید ثروت و ثروتمند شدن، صرفاً درونی هستند؟ اگر نگرش خود را عوض کنیم ، ثروت را در مفهوم ( تغییر ) کشف خواهیم کرد،
Google ، Facebook ، Nokia ، Samsung، Apple ، و … نمونه های واضحی از این ارتباط مستقیم (ثروت) و (تغییر) هستند.
به تغییرات تدریجی جامعه از 50 سال قبل تا به امروز، نگاهی بیندازید تا به اهمیت نقش واژه (تغییر) در ثروتمندی انسانها، پی ببرید؛  اختراع ابزارهای ارتباطی مدرنی مثل اینترنت و تلفن همراه و رواج آنها در میان مردم جامعه نمونه هایی روشن از مفهوم ( تغییر ) هستند. این تغییرات،  در همه ارکان زندگی افراد تأثیر گذاشته اند. به دنبال این تغییرات، تجارتها وشیوه های تولید ثروت هم تغییر کرده و در آیندهای نه چندان دور، باز هم تغییر خواهند کرد.
اطراف ما پر از ابزار و وسایلی است که روزگاری نه چندان دور نقش پررنگی داشتند، اما امروز دیگر کاربرد چندانی ندارند؛ نوار کاست، ویدئو، ماشین حساب، دفترچه تلفن، کاغذ، لامپهای پرمصرف، کبریت و …
با تغییراتی که در نتیجه ورود ابزارهای ارتباطی جدید رخ داده است، مردم دیگر نیازی به ابزارهای سابق ندارند و تولیدکنندگان این ابزارها اگر مفهوم تغییر را درک نکرده باشند، دیر یا زود تجارتشان را خواهند باخت. تاریخچه و روند شرکتهای بزرگ موفق بین المللی نشان میدهد سیاست اصلی آنها حرکت بر اساس تغییرات جامعه و درک فرصتهای موجود در آنها بوده است. این شرکتها برای بقاء به (تغییر) فکر میکنند. Sony تغییر را درک میکند و با از دست رفتن بازار نوار کاست، دیسک فشرده تولید میکند و طولی نمیکشد که در راستای همین تغییر، play-station و mp3 player را روانه بازار میکند. Apple تغییر را درک میکند و ظرف مدت کوتاهی، بازار را از چنگ رقیب سرسختی مثل Nokia درمیآورد.
در راستای همین تغییرات، بازارهای سنتی مثل لوازم التحریر فروشیها از رونق افتاده و در عوض ، مشاغل جدیدی مثل خرید و فروش رایانه و نوت بوک، ارائه خدمات اینترنتی، نرم افزارنویسی و … به وجود میآیند. تجارتهای مدرن به خاطر همسویی با تغییرات جامعه، معمولاً با استقبال خوبی مواجه میشوند و شانس ثروتمند شدن از طریق انجام تجارتهای همسو با تغییرات جامعه، بیشتر از تجارتهای غیرهمسو با این تغییرات است.
در کشور ما، کبابی ها 50-60 سال پیش کسب و کار پررونقی به راه انداختند و بعضاً ثروتمند شدند، چون جامعه تغییر کرده بود و به رستوران نیاز داشت. 30-40 سال پیش، پیتزا فروشیها وارد شدند و پیشگامان آنها از تغییرات جامعه استفاده کردند و ثروتمند شدند. در ادامه، فست فودها بازارها را تصاحب کردند. چون هم ارزان بودند و هم زود آماده میشدند. این مزیتها با نیازهای جامعهای که وقت و تنوع برایش اهمیت پیدا کرده بود، دقیقاً همراستا قرار میگرفت.امروز، اکثر اعضاء جامعه از این تمایلات گذر کرده و بر اثر تغییرات سبک زندگی، به دنبال غذاهایی هستند که در وهله اول، سالم باشند. اگر دقت کرده باشید، امروز اطرافیان ما نسبت به گذشته درباره مسائلی مثل چاقی، مرض قند، چربی خون، فشارخون، کلسترول و … بیشتر حرف میزنند و اظهار نگرانی میکنند. امروز باد تغییرات
جامعه اینگونه میوزد، بنابراین در آیندهای نه چندان دور، به مانند تمام دنیا، بازار رستورانهای سلامتی مثل رستورانهای گیاهی، رستورانهای کم کالری و … در سراسر ایران داغ خواهد شد.
وقتی جامعه تغییر میکند، انسانها و حتی شرکتها به چند دسته تقسیم میشوند:
– عدهای تغییر را درک نمیکنند؛
– عدهای تغییر را درک میکنند، اما جرأت آن را ندارند؛
– عدهای تغییر را درک میکنند و جرأت آن را هم دارند، اما توان آن را ندارند؛
– عدهای تغییر را درک میکنند، اما به مقابله با آن برمیخیزند؛
تفاوتی نمیکند شخص به کدام یک از این 4 دسته تعلق داشته باشد؛ کسانی که در این دسته ها تقسیم بندی شوند، امکانی برای ثروتمند شدن ندارند. ممکن است با سعی و تلاش از عهده گرداندن چرخ یک زندگی آبرومندانه بربیایند، ممکن است به درجات عالی علمی برسند، ممکن است مورد وثوق اطرافیان باشند، ممکن است پدر یا مادر خوبی برای فرزندانشان باشند، اما این افراد به گواه تاریخ هرگز ثروتمند
نشده اند.
اما عده دیگری هستند که تغییر را درک میکنند و زندگی، ذهنیت و تجارت خود را با آن تطبیق میدهند. ثروت به این نوع افراد روی خوش نشان میدهد؛ وارن بافت، میلیاردر نیکوکار که در رتبه بندی سال 2008 میلادی به عنوان ثروتمندترین مردجهان شناخته شد، درباره تغییر حرفهای جالبی میزند: من به دنبال سرمایه گذاری در تجارتهایی هستم که بتوانم پیشبینی کنم 15 یا 20 سال بعد، چه تغییراتی خواهند کرد.من فقط روی مفهوم ( تغییر )تمرکز میکنم.  مثلاً وقتی تغییر بزرگی مثل (اینترنت ) را میبینم، سریعاً بررسی میکنم که این تغییر، در فلان صنعت یا کمپانی چه تأثیراتی میتواند داشته باشد. آیا فلان تجارت ممکن است توسط اینترنت تهدید شود و صدمه ببیند؟ اگر اینگونه باشد، از سرمایه گذاری در آن خودداری میکنم.
(تغییرات )منجر به پیدایش  (فرصت ها ) و ( تهدیدها ) میشوند، فرصت ها نصیب کسانی میشوند که تغییرات را درک کرده و با آنها سازگار میشوند و تهدیدها سهم اشخاص، شرکتها، تجارتها و حتی کشورهایی هستند که خود را با این تغییرات سازگار و منطبق نمیکنند. در گذشته، چاقی جزء دغدغه های متداول جامعه نبود، اما امروز، جامعه تغییر کرده است و مردم بیشتر از قبل به حفظ تناسب اندامشان فکر میکنند، در حالی که فست فودها تناسب اندام را بر هم میزنند و با تغییرات جامعه همراه نیستند؛ پس یا باید تغییر کنند و یا منتظر کاهش رونق کسب و کارشان در آینده باشند.
تغییرات، به تدریج تجارتهای قدیمی را از بین برده و تجارتهای جدید و همراستا با خود را پدید میآورند. نجاری ها جای خود را به گالری های مبلمان میدهند،نانوایی ها جای خود را به کارخانجات تولید نان صنعتی میدهند، بقالی ها جای خود را به فروشگاههای زنجیرهای میدهند، بازارها جای خود را به پاساژها و سنترها میدهند.
پیر امیدیار، ثروتمندترین ایرانی دنیا، از فرصتی که حاصل تغییرات پیش آمده بود به خوبی استفاده کرد. اینترنت به عنوان مظهری علنی از مفهوم تغییر، به او امکان داد تا یک فروشگاه حراجی اینترنتی لوازم دست دوم به راه بیندازد! او با یک ایده ساده ما همسو با تغییر ثروتمند شد. امیدیار تغییر را به خوبی درک کرد. او با استفاده از خلاقیت و نبوغ خود و در عین حال با روشی مبتکرانه و شرافتمندانه، هم بخشی از درآمد تاجران سنتی لوازم دست دوم را به خود اختصاص داد و هم با ایجاد شرایط راحت و آسان در بستری نوین به نام اینترنت، مردم بیشتری را به فکر خرید یا فروش کالاهای دست دوم انداخت.

چندی قبل شرکتی در انگلستان، از متخصصانی که با بررسی جدیدترین پیشرفت- های علمی، آینده بشر را پیشبینی میکنند، درخواست کرد تا تغییرات احتمالی کسب وکارها و مشاغل آینده را پیشبینی کنند. آنها به این نتیجه رسیدند که پیشرفتهای علمی آینده مشاغل و تجارتها را تغییر خواهد داد. تغییراتی که شاید در حال حاضر فانتزی و تخیلی به نظر بیایند.
آنها پیشبینی کردند ظرف 20 سال آینده:
– مشاغلی مثل پزشکی و کشاورزی شدیداً به استفاده از رایانه ها و روبات ها وابسته خواهند شد.
– مشاغل مرتبط با روابط اجتماعی بیش از پیش گسترش پیدا کرده و به تبع این موضوع، نقش شبکه های اجتماعی در زندگی افراد، روز به روز پررنگتر خواهد شد.
– از جالب توجهترین تغییرات احتمالی، به واقعیت تبدیل شدن آرزوی تولید اندامهای بدن انسان است. آینده پژوهان، پیشبینی میکنند به زودی صنایعی با هدف تولید اندامهای مختلف بدن متولد شوند.
– صنعت گردشگری فضایی، مشاغلی به نام خلبان فضایی یا راهنمای تورهای فضایی را به جامعه اضافه خواهد کرد.
– صنعت بازیافت زباله و صنایع تبدیلی آن به یکی از پرسودترین مشاغل دنیا تبدیل خواهد شد.
– فنآوریهای نانو بیش از پیش کاربردی خواهند شد و تجاری شدن محصولات تولید شده بر اساس این فنآوری، بازار خوبی فراهم خواهد کرد.
– کسب و کارهای مدرن اینترنتی و تجارتهای الکترونیکی، رفته رفته جایگزین تجارتهای سنتی میشوند و این تغییر، تأثیرات مهمی در وضعیت اشتغال افراد بر جا میگذارد. در حال حاضر نیز گسترش این تجارتها منجر به کاهش اهمیت نقش (بازو ) و توان فیزیکی در مشاغل شده و این یعنی کاهش نابرابری فرصتهای شغلی زنان و مردان! این تغییرات احتمالی، به همان اندازه که برای تجارتهای سنتی تهدید میسازند، برای زنان فرصت ایجاد میکنند تا با استفاده از ظرفیتهای خود از جمله مسئولیت پذیری، دقت، صبر، پشتکار و … در عرصه هایی مثل تجارتهای اینترنتی، صاحب کسب و کاری مستقل شوند و با حرکت همسو با تغییرات زمان، به آزادی مالی و ثروت برسند.

معرفی کتاب راهنمای شروع سریع در بازاریابی شبکه ای

راهنمای شروع سریع در بازاریابی شبکه ای

 

  • نویسندگان: بیگ ال شرایتر ، کیت شرایتر
  • مترجم: حمزه علیزاده صیقلان

همیشه برای شروع هر تجارت یا کسب و کاری دغدغه اصلی افراد این بوده که چطور و از کجا شروع کنند، چه مهارت هایی نیاز است که داشته باشند و… بسیاری از پرسش های دیگر که در ابتدای کار برای افراد وجود دارد.
حال که بازاریابی شبکه‌ای به صورت رسمی و قانونی در کشور ایران در حال انجام است به نظر نیاز به دردسترس بودن آموزش هایی توسط برترین های این صنعت پیرامون چگونگی شروع این تجارت احساس می‌شود وچه کسانی بهتر از تام (بیگ ال) شرایتر و کیت شرایتر برای این کار؟!
بعلاوه با توجه به ماهیت این تجارت و سرعت پیشرفت تکنولوژی ها در سال‌های اخیر نکته‌ای که بیش از پیش اهمیت دارد نه تنها شیوه صحیح شروع این تجارت است بلکه مهمتر از آن شروع سریع در این تجارت می‌تواند عامل کلیدی موفقیت افراد باشد . دیگر زمان کند کارکردن گذشته است ، در زمان حال اگر شما درست و اصولی کار کنید اما سرعت لازم را نداشته باشید موفقیت چندانی نخواهید داشت. به قول این جمله معروف که میگوید: در قدیم ماهی های بزرگ ماهی های کوچک را می خوردند ( اشاره به اینکه تجارت های بزرگ تجارت های کوچک را کنار می زدند ) اما در دنیای جدید این ماهی های تند هستند که ماهی های کند را می خورند.
کتاب راهنمای شروع سریع در بازاریابی شبکه‌ای که با نام Quick Start Guide for Network Marketing در سال ۲۰۱۹ منتشر شده یکی از بروز ترین و کامل ترین کتاب های نوشته شده توسط راهبران برتر این صنعت تام و کیت شرایتر می باشد.
آنها دراین کتاب به شما می آموزند که چطور با افراد صحبت کنید ، نترسید و جملات درست به کار ببرید و همین طور که در زیر عنوان این کتاب به زیبایی گفته شده ، چطور سریع شبکه‌سازی کنید و نه نشنوید.
همچنین یکی از ویژگی‌های بارز محتوای این کتاب صحبت درباره سوالات رایج در بازاریابی شبکه ای و نحوه پاسخ به آن هاست که الحق و الانصاف می‌تواند به خوبی افراد جدید و بازاریابان شبکه ای را راهنمایی کند هر فصل از این کتاب برگرفته از تجربیات سالیان سال نویسندگان است که به خوبی میتواند چراغ راه باشد، هرچه به پایان کتاب نزدیک‌تر می‌شویم موضوعات جذاب جدیدی مطرح می‌شود که دانستن آنها می‌تواند نتایج عالی برای هر نتورکر( بازاریاب شبکه ای ) به ارمغان آورد.

کتابی در حوزه بازاریابی شبکه ای ( نتورک مارکتینگ ) که در سال 2019 منتشر شده و امسال 2020 توسط حمزه علیزاده صیقلان ترجمه و با همکاری انتشارات طاعتی منتشر شده است .

مشخصات کتاب :

  • نوبت چاپ: اول
  • تعداد صفحات: 143
  • قطع: رقعی
  • انتشارات: طاعتی
  • سال چاپ: 1399
  • شابک: 3-972052-622-978
  • زیرعنوان: چگونه سریع شبکه سازی کنید و نه نشنوید

 

این کتاب شامل هفده فصل میباشد که عناوین فصل ها را به ترتیب در اینجا ذکرخواهیم کرد :

فصل اول : کم گوی و گزیده گوی چون دُر

فصل دوم : بهترین حالت، جملات کوتاه

فصل سوم : کلماتِ درست را بگویید

فصل چهارم : اول خودت را جمع جور کن

فصل پنجم : اما من نمی‌خوام فروشنده باشم

فصل ششم : حس خوب ارتباط با پراسپکت

فصل هفتم : خیلی گران است

فصل هشتم : من هیچ پولی برای ورود ندارم

فصل نهم : من کسی را برای صحبت کردن ندارم

فصل دهم: به چه کسی اول زنگ بزنیم؟

فصل یازدهم : شش سطح ارتباطات

فصل دوازدهم : سطح ششم ارتباطات عالی است

فصل سیزدهم : پیگیری؟ اَه

فصل چهاردهم : درباره اعضای جدید تیم‌مان چطور؟

فصل پازدهم : همه چیز در یک چشم به هم زدن

فصل شانزدهم : آیا می‌توانیم بهتر شویم؟

فصل هفدهم : به پایان آمد این دفتر

 

درباره نویسندگان

کیت شرایتر

او بیش از بیست سال تجربه فعالیت در بازاریابی شبکه‌ای دارد. و به بازاریابان شبکه ای نشان می‌دهد که چطور توسط یک سیستم ساده یک تجارت پایدار و رو به رشد بسازند.

بنابراین آیا شما به پراسپکت‌های بیشتری نیاز دارید؟ آیا شما نیاز دارید که پراسپکت هایتان به جای طفره رفتن، اقداماتی در جهت عضویت و شروع کار انجام دهند؟ می‌خواهید بدانید چطور همدلی در اعضای تیم‌تان را بیشتر کنید؟ اگر این‌ها همان مهارت‌هایی هستند که شما می‌خواهید در آن‌ها استاد باشید، پس حتماً از خواندن کتاب‌های کیت شرایتر لذت خواهید برد.

کیت، مربی فعال در کشورهای اروپایی، کانادا و ایالات متحده آمریکاست.

 

تام (بیگ ال) شرایتر

بیش از چهل سال تجربه فعالیت در بازاریابی شبکه‌ای دارد. به‌عنوان نویسنده اصلی مجموعه کتاب‌های آموزشی «بیگ ال» شناخته می‌شود.

و همچنین در بیش از هشتاد کشور در سراسر جهان درباره استفاده از کلمات و عبارات برای صحبت کردن در جهت باز کردن ذهن پراسپکت و گرفتن جواب “بله” سخنرانی‌های انجام داده‌است.

اشتیاق فراوانی برای خلق ایده‌های بازاریابی و کمپین‌های تبلیغاتی دارد؛ و همچنین درباره راه‌های ساده برای صحبت با ذهن ناخودآگاه سخنرانی می‌کند. او همیشه به دنبال موارد مطالعاتی پیرامون بازاریابی شبکه‌ای است تا بتواند درس‌های مؤثری در این زمین به افراد در سراسر جهان ارائه کند. او نویسنده بی‌شماری از آموزش‌های این حوزه می‌باشد. تام یک سخنران محبوب در جمع اعضای سازمان خود و همچنین رویدادهای منطقه‌ای و بین‌المللی است.

 

 

برای خرید کتاب میتوانید از لینک زیر اقدام نمایید:

راهنمای شروع سریع در بازاریابی شبکه ای