مقاله

لورم ایپسوم متنی است که ساختگی برای طراحی و چاپ آن مورد است. صنعت چاپ زمانی لازم بود شرایطی شما باید فکر ثبت نام و طراحی، لازمه خروج می باشد.لورم ایپسوم متنی است ساختگی که در صنعت چاپ مورد استفاده قرار می گیرد .

خود را وقف یادگیری مادام العمر کنید

یادگیری مستمر حداقل شرط لازم برای کسب موفقیت در هر زمینه ای است.   دنیس ویتلی

یکی از رموز موفقیت در نتورک مارکتینگ افزایش اطلاعات و آگاهی در این زمینه میباشد.

 

3 کلید برای موفقیت در یادگیری مادام العمر وجود دارد:

1_هر روز به مدت 30 الی 60 دقیقه مطالعه کنید. مطالعه برای ذهن به منزله ورزش برای بدن است. کتاب خواندن به مدت یک ساعت در روز، یعنی خواندن یک کتاب در هفته که بالغ بر خواندن 50 کتاب در سال و 500 کتاب طی ده سال می‌شود. اگر شما یک کتاب در هفته بخوانید، نسبت به یک فرد متوسط که یک کتاب در سال می خواند، برتری شگفت انگیزی در کار خود پیدا خواهید کرد. تنها صرف یک ساعت برای مطالعه روزانه، شما را به داناترین و شایسته ترین فرد با بالاترین درآمد در حرفه خودتان تبدیل می کند.

2_هنگام رانندگی به برنامه های صوتی گوش کنید. به طور متوسط هر فرد بین 500 تا 1000 ساعت در سال در پشت فرمان اتومبیل می نشیند این زمان معادل 12 الی 24 هفته کاری 40 ساعته، یا بین 3 تا 6 ماه زمان کاری و معادل یک تا دو ترم تمام وقت دانشگاهی است.

اتومبیل خود را به یک وسیله آموزشی یا دانشگاه سیار تبدیل کنید. هرگز اجازه ندهید موتور اتومبیل روشن باشد بدون اینکه به یک برنامه آموزشی گوش دهید. بسیاری از مردم با معجزه یادگیری از طریق برنامه های صوتی میلیونر شده اند. به همین دلیل آموزش صوتی را اغلب بزرگ ترین جهش آموزشی پس از اختراع چاپ می دانند.

3_تا حد امکان در هر دوره و سمینار مفیدی که در رشته شما برگزارمی شود شرکت کنید. ترکیب مطالعه، گوش دادن به برنامه های صوتی و شرکت در سمینارها با یکدیگر باعث صرفه جویی صدها ساعت، هزاران دلار و سالها کارسخت در جهت دست یابی به سطح استقلال مالی مورد نظر شما می شود.

تصمیم بگیرید از امروز برای تمام عمر یک دانشجو باشید. این تصمیم تاثیر شگفت انگیزی در زندگی حرفه ای شما خواهد داشت. یادگیری مادام العمر یک عامل مهم در میلیونر شدن است.

برگرفته از کتاب 21 رمز موفقیت میلیونرها ی خود ساخته

برایان تریسی

تهیه و تدوین : سرکار خانم سوده مهماندوست

چرا خانواده و دوستان از تغییر شما حمایت نمیکنند؟

وقتی یک نفر تصمیم می گیرد به طور جدی نتورک مارکتینگ را شروع کند، معمولا میبینیم که خانواده و دوستان نزدیک حمایتی از او نمی کنند و بعضا حتی مورد تمسخر هم قرار میدهند.این موضوع ذهن خیلی از افراد را درگیر میکند.

در این پست متوجه میشوید دلیل این که خانواده و دوستان این رفتار را از خودشان نشان میدهند چیست و باید در این مورد چه کار کرد.

🔰چرا از من حمایت نمی کنند؟

واقعیت این است که این مسئله در واقع ربطی به شخص شما ندارد، بلکه به گذشته ای که با شما وجود داشته برمیگردد.افرادی که به شما نزدیک هستند شما را برای مدت طولانی به صورت مشخصی دیده اند و عادت کردن به تغییرات بزرگ برایشان سخت خواهد بود.اگر شما همیشه برای یک نفر دیگر کار می کرده اید و الان یک دفعه می خواهید کسب و کار خودتان را داشته باشید، این تغییر برایشان عجیب و عادت کردن به آن مشکل است.واکنش خانواده و دوستان نزدیک این است که این حرکت را “عجیب و ناخوشایند” ارزیابی کنند و بگویند که مخالف آن هستند.

به خاطر داشته باشید دیگران همان طوری که به آنها اجازه می دهید، با شما رفتار میکنند.وقتی که به آنها اجازه رفتار مشخصی را دادید، مخصوصا در طی سالهای متمادی، مشخص کردن حد و مرزهای جدید مشکل خواهد بود. اعضای خانواده، دوستان و همسرتان، تصویر معینی از شما دارند و وقتی بخواهید این تصویر را عوض کنید واکنش منفی نشان میدهند.

برای این مسئله دو دلیل اصلی وجود دارد:

🔴از کاری که میکنید اطلاعات صحیحی ندارند و به دلیل ذهنیت اشتباه فکر میکنند شما مسیر اشتباهی را انتخاب کرده اید و می خواهند به شما کمک کنند و شما را هدایت کنند!

🔴(بسیار خطرناک) به دلیل ضعفی که در خودشان دارند، نمیخواهند ببینند که شما در جهت مثبت تغییر می کنید و در زندگی از آنها موفق تر میشوید.

🔰چه میشود اگر ثروتمند شوید؟

بعضی از دوستان و اعضای خانواده شما از این که موفق شوید می ترسند.برای افرادی که اینگونه فکر می کنند، دلیل اصلی ترس از خراب شدن وجه خودشان است.همه انسان ها تمام تلاششان را میکنند که وجه خوبی داشته باشند و اگر یک نفر که به آنها نزدیک است کاری را شروع کند و از طریق آن ثروتمند شود، بقیه در موردشان چه میگویند؟

معمولا افراد فکر میکنند اگر این اتفاق بیفتد دیگران آنها را به خاطر این که با شما کار نکردند و به شما ملحق نشدند سرزنش میکنند و به خاطر همین، افرادی که ضعیف هستند میخواهند واقعا شما را از ادامه این مسیر ناامید کنند تا این اطمینان خاطر برایشان ایجاد شود که شما هم به همان روند قدیمی ادامه میدهید و تفاوت خاصی با آنها پیدا نمیکنید.

🔰اطرافیان شما تاثیر مستقیم بر دستاوردهای شما دارند

دایره دوستان و آشنایان برای هر کسی بسیار مهم است.اگر شما به وقت گذراندن با اعضای خانواده و دوستانی که مسیر جدید شما را درک نمیکنند و حمایتی از خودشان نشان نمیدهند ادامه دهید، موفق شدن برایتان سخت میشود.

✅⁩اطراف خودتان را با دوستان جدید که با شما هم راستا هستند پر کنید.تنهایی ادامه دادن بدون این که کسی به شما کمک کند یا بالا و پایین های مسیر را نشان دهد، به اضافه عدم حمایت کسانی که دوستشان دارید، تقریبا میتواند باعث شکست شما شود.نگذارید این اتفاق بیفتد.این را بدانید بیشتر افرادی که کار بزرگی کردند و موفق شدند، حمایتی از جانب نزدیکانشان نداشته اند.ولی با این وجود با اشخاص جدیدی آشنا شدند و دوستان جدیدی پیدا کردند.شما هم میتوانید این کار را بکنید.

🔰اصلا ممکنه یه زمانی حمایت کنند؟

برای بعضی ها، خیر.برای بقیه، زمانی که شروع میکنید به پول درآوردن آن هم به مقدار زیاد، به شما یادآوری میکنند که چقدر همیشه به شما باور داشته اند و شما را حمایت کرده اند! (و احتمالا مقداری هم پول قرض میخواهند 😐😂)

🔥به این نکته با دقت توجه کنید: در رابطه با دوستان و خانواده، نباید به نتیجه وابسته باشید.

⁦⚠️⁩اگر شما موفقیت خود را به این که آنها وارد کار بشوند یا نه، یا از شما حمایت بکنند یا نه، وابسته بدانید، بهتر است از همین الان شکست را هم بپذیرید.

اگر آنها وارد کار نشدند یا از شما حمایت نکردند، ناراحت و عصبانی نشوید.به جای آن به آنها اطلاعات درستی از کاری که میکنید بدهید و اگر ملحق شدند که چه بهتر، اگر هم نه باز هم اشکالی ندارد و شما وقتی برای تلف کردن ندارید.

چرا بهتر است نتورک مارکتینگ کار کنیم؟

واقعا چرا؟

این فکر به ذهن خیلی ها رسیده است که بازاریابی شبکه ای کار پردرآمدی است اما چرا من باید آن را انجام دهم؟ راه های دیگری وجود دارد که میتوانم از آنها درآمد خوبی به دست بیاورم؟ چرا باید بازاریابی شبکه یا نتورک مارکتینگ کار کنم؟

درست است راه های بسیاری برای کسب درآمد بالا وجود دارد.اما علت این که برای تمام افراد دلیل محکمی برای فعالیت در بازاریابی شبکه ای وجود دارد، به ویژگی های این حرفه بازمی گردد.این موضوع را از چند جهت می توان بررسی کرد که در اینجا بیان میکنیم.

🔰قابلیت بسیار بالا برای درآمدزایی

مشخصا اولین و مهمترین دلیلی که برای ورود به بازاریابی شبکه ای وجود دارد قابلیت سوددهی شگفت انگیز این سیستم است.همه می دانیم از این صنعت چه درآمدهایی میتوان به دست آورد! اگر هم نمیدانید بد نیست سری به سایت businessforhome.org بزنید.به دلایلی که در ادامه آمده است، بازاریابی شبکه ای یکی از بهترین راه ها برای ایجاد منبع درآمد انفعالی است.وجود درآمد تصاعدی و انفعالی در یک حرفه اگر نگوییم نایاب ولی قطعا کمیاب است! اگر میخواهید پول درآورید، بازاریابی شبکه ای یکی از بهترین گزینه ها میباشد!

🔰افرادی که با آنها آشنا میشوید

وقتی وارد بازاریابی شبکه ای میشوید با افرادی آشنا میشوید که همگی به دنبال رشد و پیشرفت در زندگی هستند.انرژی و روحیه مثبتی دارند و شاداب هستند.این خود یک سرمایه ارزشمند است که در بازاریابی شبکه ای به دست می آورید.وقتی شما در اطراف خود افراد مثبت و با انگیزه ای داشته باشید، این موضوع قطعا به پیشرفت شما در زندگی و داشتن حس و حال خوب کمک خواهد کرد.(همان طور که در کنار افراد منفی بودن تاثیر مخرب دارد)

همین طور کار کردن در جایی که همه برای یک هدف تلاش میکنند و به یکدیگر کمک میکنند بسیار نتیجه بخش و لذت بخش است.

🔰طلاعات و تجربیاتی که کسب می کنید

آموزش هایی که در بازاریابی شبکه ای داده میشود (به صورت رایگان!) و تجربیاتی که با کار کردن در آن به دست می آید بسیار با ارزش هستند و در بقیه ابعاد زندگی و کارهای دیگر به کار می آیند.مهارت هایی از قبیل تاثیر گذار بودن،لیدرشیپ ،داشتن نگرش مثبت و … که در هر زمینه ای باعث موفقیت می شوند.نتورک مارکتینگ برای بسیاری از افراد، دریچه ای به سوی کارآفرینی و ایجاد کسب و کارهای دیگر است.

🔰سرمایه اولیه بسیار ناچیز!

تمام ویژگی های گفته شده در بالا را میتوان تقریبا به صورت رایگان به دست آورد!چرا که برای شروع به کار در بازاریابی شبکه ای شما سرمایه اولیه خاصی احتیاج ندارید.تنها مبلغی برای تهیه کالا یا خدمات و هزینه های جانبی خرد لازم است.در واقع بازاریابی شبکه ای کم هزینه ترین بیزینس دنیاست.

این ها ویژگی هایی از این صنعت هستند که می تواند فعالیت در آن را برای همه جذاب کند.مهم نیست شما پولدار هستید یا بی پول، مدرک دارید یا ندارید، پیر هستید یا جوان، بهتر است در بازاریابی شبکه ای فعالیت داشته باشید!

چگونه پراسپکت های مردد را ورودی کنیم؟!

شما دارید با یک پراسپکت صحبت میکنید، معرفی به کار را دیده اند و از شرکت شما خوششان آمده ولی مطمئن نیستند بتوانند این کار را انجام دهند.
در این پست روش جذب این دسته از پراسپکت ها را توضیح می دهم.

❗️”من میدونم که میتونن انجامش بدن، چطور آنها رو متقاعد کنم؟”

بیشتر افراد این طوری فکر میکنند.وقتی هنوز موفقیت چندانی ندارند و با یک پراسپکت که کمی به کار علاقه مند است صحبت میکنند، هیجان زده میشوند و شروع میکنند به تصور کردن پورسانت هایی که به حسابشان واریز میشود و به لیدرشان می گویند که هیچ چیز جلودارشان نیست!
در این زمان است که بیشتر افراد به دیوار برخورد میکنند.

🔰کار غیر منتظره بکنید تا نتیجه بزرگ بگیرید

به جای متقاعد کردن آنها، یک روش متفاوت را امتحان کنید.بگذارید اول مثالی بزنم:

🔵مثال 1

🔸پراسپکت: “من مطمئن نیستم بتونم این کار رو انجام بدم”

🔹شما: “احتمالا درست میگید”

🔵مثال 2

🔸پراسپکت: “من میخوام این کار رو انجام بدم ولی باید مطمئن بشم در حداقل زمان ممکن به پول میرسم”

🔹شما: “شاید این کار برای شما مناسب نباشه.افرادی که موفق میشن، آموزش پذیر هستند و مسیر مشخصی رو طی میکنن.با توجه به چیزی که گفتید شاید الان این کار به دردتون نخوره”

⁦✅وقتی اینگونه با موضع آنها برخورد می کنید، کاری را میکنید که انتظارش را ندارند و باعث می شوید مسیر صحبت عوض شود.تا قبل از این، تردید آنها در صحبت با شما به آنها قدرت میداد و از آن برای کشاندن شما به دنبال خودشان استفاده می کردند.ولی با این روش این قدرت را از آنها میگیرید و حالا آنها باید به شما ثابت کنند که از پس این کار بر می آیند.

❓”ولی اونها خیلی نزدیک به ثبت نام هستند، نباید متقاعدشون کنم؟”

این چیزی است که انتظارش را دارند.آنها انتظار دارند شما بگویید که پورسانت پلن چقدر است و آنها چقدر میتوانند در این کار خوب عمل کنند و چقدر خوب هستند.کار اشتباه این است که سعی کنید آنها را متقاعد کنید.حتی اگر آنها را متقاعد کنید که کار را شروع کنند، بعدا به راحتی از این تصمیم پشیمان میشوند و ادامه نمیدهند.

ولی برعکس، اگر بتوانید این موضع را از آنها بگیرید و کاری کنید که مجبور باشند به شما ثابت کنند که میتوانند این کار را انجام دهند، درصد موفقیت شما در این شرایط به مراتب بالاتر میرود.

🔷به علاوه چون خودشان گفته اند که میتوانند این کار را انجام دهند، زمانی که به سختی کار برخورد کردند، مثل آب خوردن کار را رها نمیکنند و نمی روند.

غلبه بر ترس هایتان

ترس از قضاوت های دیگران

بسیاری از مردم رویاهای خود را رها می کنند تنها به این دلیل که از این می ترسند که مردم در مورد آنها چه می گویند و چه فکر می کنند. شاید برخی از افراد تنها به خاطر اجبار والدین خود است که به تحصیلات خود ادامه می دهند، در حالی که آمادگی کامل برای شروع کسب و کار خود دارند. 

این بسیار در میان مردم جامعه رایج است. اما تصمیم گیری برمبنای آنچه که مردم می اندیشند، حتی نزدیک ترین دوست شما و یا خانواده شما، شما را ناتوان خواهد ساخت. به جای آن، به این فکر کنید که همین مردم زمانی که شما موفق شوید چه می گویند. به افرادی که با اجبار پدر و مادر خود به تحصیلاتشان ادامه می دهند، پیشنهاد می کنیم به این فکر کنند که اگر کسب و کار شما موفق شود، آنوقت والدینتان چه خواهند گفت؟ آیا به شما افتخار نخواهند کرد؟ اگر این بهترین تصمیمی باشد که شما باید بگیرید چه؟ پس بیشتر فکر کنید.

 ترس از فقر

بسیاری از مردم در موقعیت تلاش برای بقا، گیر افتاده اند. بسیاری زندگی می کنند و خرج زندگی را می دهند و بدهی های خود را پرداخت می کنند و یک زندگی متوسط دارند، اما می دانند که می توانند شغل بهتری داشته باشند و از تمام توانایی خود استفاده کنند. اما تنها از این می ترسند که اگر پولشان تمام شود چه اتفاقی خواهد افتاد؟

ترس از فقر، یک ترس فلج کننده است. اما بسیاری از این افراد دارای پس اندازی هستند که می دانند برای اینکه شغل خود را کنار بگذارند و چند ماهی را به دنبال عملی کردن رویای خود بروند، کافی است. عمده افراد جامعه یک زندگی متوسط را می پذیرند، چرا که فکر می کنند که باید زنده بمانند و نه اینکه تلاش کنند و زندگی کنند. اما ترس از فقر هیچگاه نباید شما را از رسیدن به رویاهایتان عقب نگه دارد.

ترس از پیری و یا مرگ

یک سن مشخص وجود دارد که انسان ها واقعا می میرند. یعنی به گفته بنجامین فرانکلین، برخی در سن ۲۵ سالگی می میرند و در ۷۵ سالگی دفن می شوند. برای برخی چنین مرگ استعاری(زمانی که تصمیم می گیرند که یک سبک زندگی متوسط را بپذیرند)، زودتر از ۲۵ سالگی به سراغشان می آید. این افراد به این نتیجه می رسند که نمی توانند، پس خیلی زودتر از موعد قید همه چیز را می زنند و تسلیم می شوند.

همچنین ترس ازپیری می تواند زمانی مضر باشد که یک شخص باید به یک تغییر موقعیت شغلی مهم فکر کند. این افراد معمولا چنین می اندیشند: من الان ۴۶ سال دارم. باید خیال خودم را از بابت روزهای پیری راحت کنم. باید تا می توانم کار کنم تا بتوانم خانواده ام را حمایت مالی کنم.

اما این را بدانید که سن و سال در مقایسه با اعتقاد شما به توانایی هایتان، اهمیت بسیار کمتری دارد. 

ترس از شکست

اینجا، جایی است که بسیاری از مردم از خود می پرسند: چه می شود اگر؟

و یا به عبارتی انواع سوالات منفی را از خود می پرسند: چه می شود اگر کار نکند؟ چه می شود اگر کسی آن را دوست نداشه باشد؟ چه می شود اگر شکست بخورم؟

اینها سوالات غلطی هستند. بجای فکرکردن به راه هایی که ممکن است به شکست ختم شوند، روی راه هایی تمرکز کنید که شما را به موفقیت خواهند رساند. حتی اگر اشتباه کردید و شکست خوردید، این قضیه به شما شانس اصلاح کردن اشتباهات را می دهد. شما ممکن است که قبل از موفقیت شکست بخورید. هر مدیری یک روزی یک فاجعه بوده است. پس به جلو بروید و تلاش کنید.

ترس از اذیت کردن دیگران

شاید کسی به خود بگوید که: هیچوقت به سراغ فلان شرکت نمی روم تا خودشان با من تماس بگیرند. همچنین دیگر دست از ناراحت کردن دیگران برمی دارم که یک وقت فکر نکنند من خیلی محتاجم. تنها منتظر تلفن آنها هستم. اگر این کار را نگیرم، پس از اول وجود هم نداشته است. اگر به آنها زنگ بزنم، ممکن است فرصت های شغلی خود را نابود کنم و دیگر هیچوقت نتوانم آن شغل را بگیرم.

این روش غلطی است. افراد موفق باید در انجام کارهای خود بی باک باشند، اگر می خواهند رویاهای خود را عملی سازند. بسیاری از مردم نگران این هستند که با اعمال خود باعث بشوند که دیگران اینگونه فکر کنند که آنها افراد متکبری هستند. اما این را بدانید تا زمانی که شما توانایی و هوش خود را به نمایش نگذارید، دیگران هرکز متوجه آنها نخواهند شد.

ترس از احمق به نظر رسیدن

بارها، این اتفاق افتاده است که به لباس های خود نگاه کرده اید و گفته اید که این را امروز نخواهم پوشید چون مثل احمق ها خواهم شد. شاید یک وقت دیگر آن را بپوشم. ولی چرا الان نه؟

ما اغلب طوری رفتار می کنیم که یک وقت چیزی که می خواهیم غلط نباشد، اما ما حتما به ایمان بیشتری در تصمیم گیری هایمان نیاز داریم. ما باید توانایی های خود را بیازماییم، جایی که قرار است سخنرانی کنیم، یک مقاله بنویسیم و یا یک فیلم بسازیم و بسیاری از کارهای دیگر.

برخی از بزرگترین تصمیمات در جهان اتفاقی بوده اند. بارها اتفاق افتاده است که افراد بدون دلیل مشخصی، از نقشه و برنامه اصلی خود  منحرف شده اند و ناخوداگاه به سمت موفقیت رفته اند. بفهمید که شما چه کسی هستید و چه چیزی به شما می خورد. اغلب شما باید کار خود را با فهمیدن اینکه چه کسی نیستید آغاز کنید. به حس خود اعتماد کنید و بدانید که شما تصمیم درستی گرفته اید، درهرزمان. شما زمانی احمق به نظر می رسید که هیچ کاری نکنید.

ترس از موفقیت

بسیاری از مواقع افراد از این می ترسند که تبدیل به خود واقعی شان شوند. آنها از ظاهر شدن خود واقعی شان می ترسند. که تنها همین است که رمز موفقیت هرکسی است. آنها دیگران را نگاه می کنند و می گویند: من می توانم آن کار را بارها انجام دهم و یا چرا من آن شکلی نباشم؟ درواقع آنها از دریافت همین مقدار ایمان و عشق و ثروت می ترسند.

بسیاری از ما می آموزیم که هرگز نمی توانیم در زندگی واقعا موفق باشیم. بسیاری از خانواده ها بگونه ای مفهوم موفقیت را تعریف می کنند که گویی یک کار غیرممکن است پس هیچگاه فرزندان خود را به جلو نمی رانند. آنها فرض می کنند که موفقیت یک امر غیرممکن است چون آن را برای خود ممکن ندیده اند. بجای قبول این طرزفکر به این ایمان داشته باشید که شما حتما در انتهای راه به موفقیت بزرگی دست پیدا خواهید کرد.

در پایان روز، تمامی ترس ها را می توان کنار زد،‌ آن هم با داشتن ایمان و هدف. اگر بدانید که چه می خواهید و اعمال لازم را انجام دهید تا برترس هایتان غلبه کنید، حتما به چیزهای بزرگی در زندگی دست خواهید یافت که هیچگاه با شک و تردید به آنها نخواهید رسید.

قهرمان مردد وجود ندارد…

قهرمان مردد وجود ندارد…

 

در همان لحظه که کسی متعهد میشود، دست یاری خداوند به سویش میشتابد و اتفاقاتی دست به دست هم میدهند تا او را یاری دهند.اتفاقاتی که اگر این تعهد نبود، هرگز رخ نمیداد.
وقتی تصمیم میگیرید، سلسه حوادثی اتفاق می افتد که پیش ازین خواب آن را هم نمیدید.
“ويليام موري”

حتی آدم های معمولی، اما متعهد، میتوانند روی دنیا تاثیری شگرف بر جای بگذارند.
“جان مكسول”

خيليها تعهد را به احساسات خود ربط ميدهند.
اگر احساس كنند كه كارشان درست است، به تعهد خود عمل ميكنند.
اما اين تعهد واقعي نيست. تعهد با اين احساس تفاوت دارد.
تعهد خصلتي شخصي است كه به ما امكان ميدهد به هدفهاي خود دست پيدا كنيم.
احساسات انسان پيوسته در نوسان است. اما تعهد بايد موضوعي ثابت و پابرجا باشد.
اگر خواهان تيمي محكم و پابرجا هستيد، كل اعضا بايد با تمامي وجود نسبت به تيم متعهدو پايبند باشند.

تعهد،اغلب در دل مشكلات كشف ميشود
افراد تا زماني كه با مشكل روبرو نشوند، نميدانند كه آيا متعهد هستند يا خير.
دسته پنجه نرم كردن با مشكلات بر عزم راسخ اشخاص مي افزايد.
مشكلات و گرفتاري تعهد را صيقل ميدهند و تعهد مشوق همت و تلاش است.
هرچه بيشتر روي موضوعي كار كنيد، احتمال اينكه در آن زمينه دست از كار بكشيد كمتر است.
هرچه بيشتر تلاش كنيد، تسليم شدن و دست كشيدن دشوارتر ميشود.
انسانهاي متعهد به راحتي تسليم نميشوند.

تعهد به استعداد و توانمندي ها ارتباطي ندارد

گاه وقتي به اشخاصي برميخوريم كه با استعداد و به شدت موفق هستند، ممكن است فكر كنيم كه براي آنها متعهد شدن ساده تر است، زيرا از استعداد بيشتري برخوردارند اما آيا به اشخاصي برنخورده ايد كه به اين دليل كه دست به كاري نميزنند، از توانمندي هاي بالقوه خود استفاده نميكنند؟
آيا كساني را نميشناسيد كه استعداد كمتري دارند و با اين حال موفق ترند؟
اغلب اوقات اين موضوع تا حدي به تعهد باز ميگردد.
احتياجي به توانمندي بيشتر، قدرت بيشتر يا فرصت مناسبتر نيست، آنچه به آن احتياج داريم، آن است كه از آنچه داريم استفاده كنيم
“بي سيل والش”
اگر متعهد شويم كه از استعدادمان بهره بگيريم، متوجه ميشويم كه استعداد بيشتري داريم و بيشتر ميتوانيم به تيم خود خدمت كنيم

تعهد حاصل انتخاب است، نه شرايط…
تعهد موضوعي انتخابي است.
اغلب اشخاص وقتي به گذشته ها نگاه ميكنند، به زماني بر ميخورند كه زندگيشان تغيير قابل ملاحضه اي كرده است.
اينها لحظاتي هستد كه ما به دلايل مختلف اجبارا خود و شرايط زندگيمان را مورد ارزيابي مجدد قرار ميدهيم و دست به انتخاب هايي ميزنيم كه براي هميشه بر زندگي ما تاثير ميگذارند.
بسياري از مردم گمان ميكنند كه شرايط روي گزينه ها تاثير ميگذارند و اين در حالي است كه در اغلب مواقع اي گزينه ها هستند كه شرايط را تعيين ميكنند. وقتي تعهد را انتخاب ميكنيد، به خود فرصت موفقيت ميدهيد.

متعهد شدن در يك لحظه يك موضوع است و پايبند باقي ماندن به ان موضوعي ديگر.

چگونه ميتوانيد متعهد باقي بمانيد؟
جواب بستگي به اين دارد كه تعهد شما بر چه مبنايي قرار دارد. هرگاه تعهدات شما بر اساس ارزشهاي زير بنايي باشد، بهتر ميتوانيد نسبت به تعهدات خود پايبند باقي بمانيد، زيرا مجبور نيستيد مدام اهميت ان را مورد ارزيابي مجدد قرار دهيد.
وقتي خود را نسبت به چيزي كه باور داريد، متعهد ميسازيد، تعهد و پايبند باقي ماندن به ان ساده تر ميشود.

حال به اين موضوع ها فكر كنيد
تعهد براي شما از چه درجه اهميتي برخوردار است؟
آيا شما به وفاداري و تبعيت از آن اعتقاد داريد؟
آيا وقتي شرايط دشوار ميشود، ميتوانيد محكم و مقاوم باقي بمانيد، يا ترجيح ميدهيد مصالحه كنيد يا حتي دست از تعهد خود برداريد.
از همه اينها مهمتر، نسبت به تيم خود تا چه اندازه متعهد هستيد؟
آيا تعهد و پايبندي شما انكار ناكردني است؟
اگر احساس ميكنيد كه در مواقع بروز سختي ها ميخواهيد نظرتان را درباره خدمت كردن به تيمتان مورد ارزيابي مجدد قرار دهيد، بدانيدكه  به تعهد بيشتري احتياج داريد.

حال چطور تعهد خود را بهبود ببخشيم

تعهدات خود را با ارزش هايتان پيوند بدهيد
از آنجايي كه ارزش ها و توانايي هاي شما براي عمل كردن به تعهداتتان با يكديگر پيوندي نزديك دارند، در فرصتي كافي به آنها بينديشيد.
ابتدا فهرستي از تعهدات شخصي و حرفه اي خود تهيه كنيد. بعد به ارزشهاي دروني خود فكر كنيد.
وقتي هر دو فهرست را تهيه كرديد، آنها را با هم مقايسه كنيد.
احتمالا متوجه ميشويد كه برخي از تعهدات شما با باورهايتان همخواني ندارند.
اينها را مورد ارزيابي مجدد قرار دهيد و خود را به اين ارزشها پايبند و متعهد سازيد.

 ريسك كنيد
متعهد شدن مستلزم ريسك كردن است. ممكن است شكست بخوريد. ممكن است همكاران شما را عقب بزنند. ممكن است به اين نتيجه برسيد كه رسيدن به هدفها شما را به نتايج مطلوب سوق نميدهند.
با اينحال به استقبال خطر برويد و هر طور شده متعهد شويد
كسي كه بيشترين تلاش خود را ميكند، هرگز پشيمان نميشود
“جرج هالاس”

بهانه بی‌بهانه!

بهانه بی‌بهانه! هیچ کس با این بهانه‌ها به جایی نرسیده. آدم‌های موفق با بهانه میانه خوبی ندارند. گاه، حتی اگر این بهانه‌ها موجه به نظر‌ می‌رسند نیز نباید به آن‌ها متوسل شویم. ما همیشه باید راهی پیدا کنیم که کارها را بهتر انجام بدهیم. بسیاری از بهانه‌هایی که ما به آن‌ها متوسل‌ می‌شویم، در حقیقت دروغ‌هایی بیش نیستند.

1. «امکان ندارد»

چرا فکر‌می‌کنید امکان ندارد؟ اگر کاری تا به حال انجام نشده، مفهومش این نیست که اصلا امکان‌پذیر نست. دروغی مثل این، باعث‌ می‌شود که ذهن ما از چشم‌انداز جامع و امکاناتی که برای به وجود آوردن موفقیت در زندگی داریم منحرف شود، به ویژه هر چه را که در اطرافمان ‌می‌بینیم یادآور شکست باشد. بساط این بهانه را جمع کنیم و به امکاناتی فکر کنیم که برای موفقیت در اختیار داریم.

2. «بدون یک مدرک دانشگاهی من کاره‌ای نیستم»

این بهانه خیلی واهی است. چرا با بهانه‌‌ای که هیچ فایده‌ای برای ما ندارد وقت‌مان را تلف‌ ‌کنیم در حالی که‌ می‌دانیم که بدون یک مدرک دانشگاهی هم‌ می‌شود موفق شد. بسیاری از مردم در جامعه خودمان از هیچ شروع کردند و موفق شدند بدون‌ آن که حتی یک روز سر کلاس هیچ دانشگاهی نشسته باشند.

3. «برای این کار به اندازه کافی خوب نیستم»

شاید فکر کنید که شما مشکل خاص فیزیکی و مالی و … دارید که به شما اجازه نمی‌دهد که به رویاهایتان جامعه عمل بپوشاندید. واقعیت این است که در ابتدای کار هیچ کس به اندازه کافی خوب نیست؛ تمرین و مهارت زیادی ‌می‌خواهد که در نهایت به موفقیت برسیم. این که ما امتیاز خاصی نداریم خودش ‌می‌تواند دلیل و انگیزه مناسبی برای شروع باشد.

4. «به اندازه کافی پول برای این کار ندارم»

به جای آنکه بنشینیم و غصه بخوریم که پول مشکل ماست، بهتر است کاری بکنیم و یا سرویسی ارایه بدهیم که پول مورد نیاز برای به متحقق کردن رویاهامان را در بیاوریم. نداشتن پول یک مشکل و مساله نیست، دروغی است که به خودمان ‌می‌گوییم تا نقش قربانی را بازی کنیم.

5. «مردم چی ‌فکر می کنند اگر من این کار را بکنم»

واقعیت این است که کسی نگران و یا مواظب شما نیست. هر کس آن‌قدر در دنیای خودش غرق است و با مشکلات خودش گرفتار که احتمالا شما دورترین موضوعی هستید که بخواهد به آن توجه کند. حتی اگر توجهی هم به شما بکنند گذرا است. بهتر است تمرکزمان را بر راه‌حل‌های دایمی برای مشکلاتمان بگذاریم تا این که بنشینیم و فکر کنیم مردم در باره ما چی فکر می‌کنند.

6. «من خودم را ‌می‌شناسم، من نمی‌توانم تغییر کنم»

نمی‌توانید تغییر کنید؟ چرا؟ تغییر یک اصل اساسی در زندگی انسان است. آدم‌ها به وجود آمده‌اند تا با شرایط سخت سازگار شوند و زنده‌ بمانند. اگر آنقدر جزمی باشیم و در برابر تحولات تغییرناپذیر، دیر یا زود توسط همین تحولات به خاکستر تبدیل‌ می‌شویم.

7. «سنم برای این کارها خیلی بالاست»

این حرف معنایی ندارد و سن مفهومی بسیار بیشتر از یک عدد است. پیله  قدیمی‌ مسن بودن را که دور خودتان تنیده‌اید، پاره کنید و کاری را شروع کنید که باید انجامش بدهید. کلنل سندرز کی اف سی را در 62 سالگی تاسیس کرد. چرا در مورد سن‌تان بهانه‌ می‌تراشید. اگر منتظر هستید که کسی به شما مدالی بدهد و یا یک شرکت، برای این که کارتان را شروع کنید، برای‌تان خبر بد دارم: کسی نخواهد آمد.

8. «روزی که شانس را تقسیم‌ می کردند، من غایب بودم»

من بدشانس هستم. این هم یکی از آن بهانه‌هایی است که خیلی طرفدار دارد. اصلا مگر نام بعضی آدم‌ها مترادف شانس است؟  انتخاب‌هایی که شما در زندگی انجام‌ می‌دهید تعیین‌ می‌کند که بخت و اقبال با شما یار است یا نه. موفقیت یک چیز بخت و اقبالی  نیست. شما بدستش ‌می‌آورید. بخت وقتی به سرغ شما‌ می‌آید که شما پیشاپیش به جستجویش رفته باشید.

9. «بعد از ازدواج این کار را‌ می‌کنم»

معنی این حرف این است که شما بعد از ازدواج هم به سراغ این کار نخواهید رفت. ازدواج نقطه عطفی در زندگی ما به حساب‌می‌آید اما ربطی به‌میزان موفقیت و یا شکست ما ندارد. شاید به دنبال یک مرد و یا زن پولدار هستید، اما تبدیل شدن شما به یک آدم شاد خیلی به این موضوع بستگی ندارد. بهتر است که چشم‌نداز بزرگ زندگی خودتان را پیش چشم داشته باشید و بهتر است که اعتبارتان را افزایش دهید تا ازدواج کنید به جای آن که ازدواج کنید تا اعتبارتان افزایش یابد.

10. «من خیلی گرفتارم»

هیچ کس خیلی گرفتار نیست. به جای شکایت کردن از این که خیلی شلوغ و گرفتار هستید، بهتر است اولویت‌های خودتان را دوباره تعریف کنید. ما باید زمان‌مان را برای هدف‌ها و کارهای مهم باز کنیم. نه این که تا‌ می‌توانیم برای خودمان کار بتراشیم و خودمان را مشغول کنیم. مشغول بودم مهم نیست، مهم این است که، در جهت هدف‌ها و آرمان های‌مان قدم برداریم.

5 ارزشی که نتورکرهای موفق دارند

اگر به دنبال موفقیت در نتورک مارکتینگ و ماندگار شدن اسمتان هستید ارزشهایی وجود دارند که باید به آنها بها دهید. این پنج ارزش نتورکرهای موفق را در خود تقویت کنید.

 

روحیه مثبت

اولین لازمه برای جذب افراد، داشتن روحیه مثبت است.این که دیگران بتوانند انرژی خوب شما را حس کنند مهم است.افراد موفق همیشه سرحال و شاداب نیستند ولی در هر شرایطی روحیه خود را حفظ میکنند.

برای اینکه انرژی داشته باشید لازم نیست ادا دربیاورید.همین که در کاری قدم گذاشته اید که به شما آزادی مالی و زمانی میدهد، انگیزه و انرژی بالایی برای موفق شدن به همراه دارد.البته برای کسانی که موفقیت را میخواهند!

 

خلاقیت

توانایی پیدا کردن راه حل در مواجه شدن با مسائل جدید ویژگی مهمی است که به دست می آوریم.

استفاده از خلاقیت به این معنی نیست که از سیستم موجود در سازمان خود پیروی نکنیم.سیستمی را که در اختیار دارید به بهترین شکل ممکن پیاده سازی کنید ولی در پیاده کردن همین سیستم خلاق باشید.

مثلا چه کار کنیم که جلسات جذابیت بیشتری داشته باشند یا برای فلان مشکل چه راه حلی میتوان پیدا کرد و غیره.

 

آموزش پذیری

نتورکرهای موفق همیشه در حال کسب اطلاعات برای بهبود عملکرد خودشان هستند.فعالانه به دنبال یادگیری هستند و بر روی خودشان سرمایه گذاری میکنند.

در هیچ سطح و جایگاهی این ذهنیت را ندارند که: “من دیگه همه چیو میدونم و لازم نیست چیزی یاد بگیرم!”

اول از هر چیزی روی ذهن و مهارت های خود سرمایه گذاری کنید، بعد روی چیزهای دیگر.

 

صبر

یک بیماری در بین نتورکرها شایع است به نام “سندرم زود نتیجه گرفتن” که از علائم آن این است که فکر میکنند بازاریابی شبکه ای راه یک شبه پولدار شدن است!

داشتن صبر و حوصله دو فایده مهم به همراه دارد.

اول این که در مواقعی که اوضاع خوب نیست و پایین هستید (که برای همه اتفاق می افتد)، در مسیر درست باقی میمانید و کار درست را انجام میدهید.خیلی ها در بازاریابی شبکه ای بوده اند که حتی دستاورد هم داشته اند، اما زمانی که به سختی ها کار برخوردند دیگر نتوانستند ادامه دهند.

و دومین فایده این است که در انجام کارها کم نمیگذارید.کاری که با صبر و حوصله انجام شود، درست انجام میشود.

البته در اینجا باید بگویم صبر را با تعلل کردن اشتباه نگیرید.در نتورک مارکتینگ باید سرعت داشته باشید.اگر در جایی میدانید باید چه کار کنید ولی آن را انجام نمیدهید اسم این کار تعلل کردن است.به هیچ وجه این دو موضوع را با هم اشتباه نگیرید!

 

هدف

هدف دار بودن ویژگی اصلی انسانهای موفق است.هیچ کس را پیدا نمیکنیم که بدون داشتن هدف به موفقیتی دست پیدا کرده باشد. هدف دار بودن در زندگی جذاب است و انسان ها دور افراد با هدف جمع میشوند.

تصویری از آینده که در ذهن شماست روزی به واقعیت تبدیل میشود پس یک هدف بزرگ داشته باشید.

هدفتان را با اعضای تیم به اشتراک بگذارید و هدف های آنها را هم بپرسید.اعضای یک تیم باید هدف های یکدیگر را بدانند و به هم برای رسیدن به آنها کمک کنند.

عقاب ها در طوفان

عقاب وقتی می‌خواهد به ارتفاع بالاتری صعود کند، در لبه‌ی یک صخره، به انتظار یک اتفاق می‌نشیند! می‌دانید اتفاق چیست؟

گردبادی که از رو‌به‌رو بیاید! عقاب به محض این‌که ‌آمدن گردباد را حس‌کرد، بال‌های خود را می‌گشاید و اجازه می‌دهد ‌باد، او را با خود بلند کند.

100% مسولیت در قبال همه چیز

در سال 1996 – تنها یک سال بعد از ترک دانشگاه ، از بخت و اقبال بلندی بر خوردار شدم که برای کلمنت استون کار کنم ، او مولتی ملیونری خود ساخته بود  ثروتش بالغ بر 600 میلیون دلار بود . این زمان مدتها قبل از سالهای دهه 90 است که  انواع و اقسام میلیونر ها صورت خارجی پیدا کردند . استون یکی از مرشدان  موفقیت در آمریکا بود  او ناشر مجله « موفقیت» ، نویسنده « کتاب موفقیت با ذهنیت مثبت » را به رشته تحریر در اورد